گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

باورهای ما شرایط زندگی ما را رقم می زند؛

احساس شما نمایشگر کیفیت باورهای شماست. ببین در طی روز، بیشتر چه احساسی داری؟

آنچه اتفاقات را رقم می زند، افکار لحظه ای ما نیست بلکه افکار غالب (باورهای) ماست؛

باورها توسط ورودی ها شکل می گیرد؛

چقدر در طی روز به ورودی های ذهنت توجه داری؟

نقش دوره 12 قدم در تغییر شخصیت؛

اگر نتوانی روزنه ای برای رسیدن به احساس خوب پیدا کنی، نمی توانی شرایط را تغییر دهی؛


منابع بیشتر:

دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط
    27MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

192 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی قربانی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 266 روز

    بنام خداوند بشخنده مهربان که ممترکز شدن بر روی همین سپاسگزاری کردن از بشخندگی خداوند می توان کلی از اگاهی خداوند رو دریافت کرد وچقدر باعث می شود که از فضل خدادوند در درون خودت لذت برد تو نزدیک میکند به بزرگی خداوند که نمی دانی از بزرگیش چه چیزی رو ازش بخوای خدایاشکرت به خاطر این درک واینکه این مطلب رودارم برای خودم برای بزرگی خدای درونم می نویسنم وخدای درونم پاسخ میده به احساحس خوب خدایا شکرت قبل از ورد به این سایت وقبل از اگاهی پیدا کردن از قوانین همیشه ادمی بودم که دوست داشتم خدای بزرگتر از همه چیز داشته باشم خدای خدای که به ارامش بده در این دنیا واون دنیا با توجه گذشته ای که داشتم ودوست داشتم درست زندگی کنم انگار از هنون بچگی عاشق یک قانونی توی درون بود که نمی دونستم اون چه قانونی است همیشه خدای رو می خواستم داشته باشم که بزرگتر از مادیات باشه برای من وهیچ درکی نداشتم وهمیشه با کلی ترس ورنج وهیچگونه درکی از قانون فرکانس یا درکی از خداوند نبود وهمیشه ذهنم درگیر تعصبات بی خود در مورد خداوند وقران وچیزهای که که بدون فکر پذیرفته بود ولی با توجه به درخواست که خداوند داشتم که تعغیر کنم کلی ادم ترسو اینقدر ادم ترسو بودم که با کجکترین حرفی ترس هایم فعال شده بودم ولی با اشنایی با یک دوست وصحبت کردن در مورد این قانون وصحبت کردن با کلی مقاونت ذهنی خداوند قدرتش و انچان بهم نشون داد که بدون اینکه متوحه بشم با سپاسگزلری کردن به خاطر داشتم انچان در مدار وفرکانس خداوند انرژی خداوند به شدت بسیاری بالای در وجودم اون نیروی درونیم انچان فعال شده بود که نورانیت خداوند تمام تصورم رو در برگرفته وانرژی خداوند به خاطر عدم اگاهی درست به خاطر باورهای نامناسبی که داشتم این انرژی قوه تخیلم به منحرف کشید وبا این تضاد دوچار یک ترس وشک وتریدهای شدم که تمام تصوراتم در ریخت که به شکل افسردگی در زندگیم شکل گرفت به جای ممترکز شدن به بروی خواسته هایم ممترکز شده بودم بر روی نخواسته ها وترسیدم بودم که نکنه نخواسته عای گذشته در زندگیم پیش،بیاد واین باعث بد ببینی من خودم قانون شده چون فکر می کردم دیگه نمی توانم ذهنم کنترل کنم یعنی وولصلن متوحه نشدم که شیطان هست کانون توجه مرا جلب خودش کرده وهر چه بیشتر به او گوش می دادم وگمراه تر میکرد وشکل مختلف ترس عجیب وغربیب وحشت هر بیشتر از اینکه به فکر تعغیر باشم یعنی احساحساتی رو در من شکل داده بود که به شکل احساحس بد در زندگیم اتفاق می افتاد یعنی تری به هر شکل زور می زد که وراد ذهنم شود ولی تسلیم مسائل ذهنم نشدم سپاسگزلری بودم وشاید چیزی پنچ تا سررسیدم از نوشتن برهر شکل نوشتم وقتی وقتی شنیده بودم که همچون شخصی هست که این قانون رو اموزش میده با اون شکل از ذهنیت منحرف واون شک وترید وارد سایت شدم وبا ذهنیت خراب با هر فایلی برخورد میکردم اون قمست به نگاهرمن منفی فایل ضعط میکردم وتلقین بد در خودم میکردم واصلن نیومدم منطقی رو برای ذهنم بیارم ومتوحه بشم این همه شک وترید بی خود چیه با اینکه می دونستم این شک ترید ها الکی هست ذهنم بر می گرشت به گذشته وباورهای وبرچسب که به خودم زده بشم واین باعث شده فساد ذهنی بشم وهنیشه تعجب میکردم جریان خدای کار بیهوده نمیکنه از اون روشنایی که در دیدگانم وتصورم جاری خوشببینی کرده بود این تصور در ذهنم بودم هر چند ذهنم در مورد این موضوع هم مرا دوچار شک کرده بود ولی چیزی رو که تجربه کرده بودم نشتسته بود تووجوم انرژی که از خداوند دریافت کرده بود و دوست داشتم همه زندگیم روبدم واون دوستی با خداوند برقرار بشه خدای که همیشه وهمه جا تو درونم باشه بهم بگه چکار کنم وباز نمی توانستم هوشیاری خداوند رو ببینم که این تضاد هم خیر برکاتی دادره برای رسیدن من به خواسته هایم به شرط حرکت کردن پذیرفتم اتفاقات مالی مسایل ذهنی که برایم پیش،اومد همه این رو خودم با کانون توجه ام به وجود خلق کرده بودم ونیومدم به اصل موضوع توجه کنم وشخصینم رو تعغیر دهم وشروع درک قاتون کرده تعغیرات خودم رو خیلی ریز متوجه می شدم به خاطر همین متوجه شدم که مسیر مسیر درستی است ومن با درک توحید وتعغیر شخصیتم زندگیم رو تعغیر دهم اون هم به صورت تکاملی واین روند شاید یه کم کند ولی متوجه یک سری تعغیرات در شخصتم می شدم واز این باببت از خداوند سپاسگزلرم واین باعث شد با دیدن این فایل دوباره با احساحس خوب وقدر دان بود به نگرش مثبت ونگاه توحید وخوشبینانه که فقط روی قدرت خداوند حساب کنم که هیچ کس توان قدزت ازار رساندن به من رو نداره واین خداوند جبر نیست در مسیر عشق توحیدی قدم برداشتم حتی اگر جانم رو هم از دست بدم باعث شد قدم در ترس هایم بزارم برای رسیدن به خداوند جان رو هم می دهم وواز خداوند سپاسگزارم که توان وقدرت این رو بهم داد که گول ذهنم نخورم هر چقدر سپاگزارم باشم خداوند قدرت این بهم داده که توجه ام بیوفته روی اصل وقتی وی خواستم خدای رو درونم خودم بسازم گه لحظه ای کنار باشم بهم رکارم برای تو تمام مسایل باشه خدایا شکرت واز خداوند سپاس گزلر باشم قدرت فکر کردن صیح وبا کیفت رو بهم داده وبا عشق شروع تععیر که ایمان دارم تضاد خیر برکاتی برای من به ارمغان اورده که متوحه شدم به هر چیزی که بخواهم می توانم برسم با گذشتن از بهونه های ذهن گرفتن قدرت عوانل بیرونی وداد قدرت دادن به خدای درونم وفقط به فکر کمک کردن خودم باشم نه کنترل کردن احساحس دیگران این خدای درونم همیشه مهم برام وهمیشه دنبال کنترل کردن احساحس خودم باشه برای رسیدن به احساحس خوب با تعغیر شخصتم با تعغیر وازتجربیات استفاده کنم وبدونم واز ذهنی که حالت فساد گرفتن گرفته خارج بشم واین برای خودم نوشتم که مسیرم رو از درونم پیگیر باشم وقتی فکر میکنم متوجه می شوم که بی خود ذهنم شلوغ کرده بودم وهمین الان با نوشتن دارم متوجه پاسخ جهان به درخواست شدم که چطور در مدار دریافت قرار گرفتم وبرای همین که هم در مدار دریافت قرار گرفتم وبابت هوشیار شدن از خداوند سپاسگزارم واز اینکه دارم متوجه شدم چطور جلوی فعال شدن کودک درونم گرفته بودم با توجه به حرف های که شنیده بودم خدایا تو تنها یارو ویاور درونم هستی خدایا شکرت واین نتیجه پیشرفت در مسیر توحید هست ورضایت درونی دارم از خودم که در حال حرکت هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: