نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اولین و بزرگترین نتیجه، آرامش ذهنی است؛
- جهان مادی هر روز از همه لحاظ غنی تر می شود؛
- تمرکز بر فراوانی های اطرافت، “باور به فراوانی” را در ذهن شما پرورش می دهد؛
- شما با نگران بودن درباره دیگران، به آنها کمک نمی کنی، اما قطعاً به خودت ضربه می زنی؛
- شناسایی چند شرک مخفی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی19MB21 دقیقه
به نام خدا
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خوبم
واقعا باید بگم الله اکبر از این همزمانی ها و دقت فرکانس ها
میدونم که باور میکنید که وقتی امروز اومدم این فایل رو گوش دادم اشک توی چشام جمع شد
آخه همین دیروز صبح بود که رفتم سراغ باغچه خونم که شاید دو متر هم نیست اونقدر گلهای توی باغچه رشد کرده بودن و بزرگ شده بودن که تمام فضا رو گرفته بودن
وقتی دقت کردم دیدم آقا من هر روز میام نگاه میکنم میبینم این تخم گل ها آماده چیدن هستن آخه خشک میشن و باید بچینیشون
دیدم من هی میچنم دوباره هی هست
یکی از شاخه ها رو گفتم دستم دیدم حداقل تعداد تخم هاش 6 تاس . بعد هر شاخه ای هم چند تا کلونی از اون 6 تایی ها رو داره یعنی ی شاخه ای که خیلی خیلی کم تخم روش باشه 40 تاس
خدای من شاخه رو گرفتم دستم و با خودم گفتم ببین این یعنی همون فراوانی که استاد ازش صحبت میکنه
بعد این شاخه ها رو کنار زدم دیدم پشتش پر از ساقه های گل نرگسه و یکیش هم گل کرده
بعد پشت اون ساقه های فراوان گل نرگس شاخه های دوتا درخته بودن که اونها هم کلی رشد کرده بودن
اصلا جوری این گله رشد کرده بود که برای اینکه نور برسه به گلهای نرگس و درخت ها مجبور شدم ی سری زیادی از شاخه های گله رو بچینم و همین طور که نگاه میکردم همش اون باور فراوانی می اومد توی ذهنم
و الان که این فایل رو گوش دادم باز هم موضوع همین بود یعنی چون من به فراوانی توجه کرده بودم جهان هم خیلی راحت استاد و شاید هم مریم خانم رو هدایت کردن که از بین اونهمه فایل رایگان توی سایت این فایله بیاد روی سایت امروز
یا همین امروز که داشتم کامنت دوره احساس لیاقت رو مینوشتم و فکر می کردم یکی از نعمت هایی که من با بودن توی این مسیر به دست آوردم همین وقت و زمان زیادیه که دارم و هم میتونم روی خودم کار کنم با فایل های استاد و هم کارهای دیگم رو انجام بدم یعنی حساب کردم میانگین زمان مفید من 14 ساعته و من اصلا چیزی به اسم وقت هدر دادن و وقت تلفی ندارم
یا همین ٰارامشی که دارم که توی خلوت و سکوت و آرامش بدور از هر گونه بحث و چالش اذیت کننده ای دارم زندگی میکنم در حالیکه خیلی ها آرزوشونه ی چند ساعت خلوت و آرامش داشته باشن من از صبح تا شب این نعمت رو دارم و بجز بحث کارم که دوست دارم هدایت بشم به مسیر عشق و علاقم چیز خاصی توی زندگیم نیست که من رو اذیت بکنه یا من سختی بکشم یا ناراحتی داشته باشم
وقتی به این چیزها فکر میکنم باز هم ٰآرامشم بیشتر میشه و این آرامشه نبود قبلا
قبلا زندگی من پر بود از غم و ناراحتی و استرس و دلشوره و زجر و سختی
اما الان خبری از اونها نیست و اگر هم ی وقتی باشه خیلی کم و زودگذر هستن و زود کنترل میشن
سپاسگزارم استاد عزیزم انیها نتیجه ی بودن توی این مسیر و استفاده کردن از آگاهی های شماست
سریال گفتگو 44
با سلام خدمت استاد عزیزم
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
چه همزمانی خدای من
همین امروز داشتم با دوستم در مورد ترحم و دلسوزی نسبت به دیگران صحبت میکردم و چیزهایی رو که یاد گرفته بودم از استاد رو برای ایشون میگفتم و الان خداوند داره دوباره از کلام استاد و دوست خوبمون آقا سعید این مطالب رو برای من مرور میکنه
با شنیدن این صحبت ها به خودم اومدم که آیا من این حرفهایی رو که امروز به دوستم گفتم رو خودم بهشون عمل میکنم یا نه
آیا وقتی میخوام نصیحتی بکنم خودم آدمی هستم که به اون نصیحته عمل کرده باشم همون چیزی که استاد توی فایل کسب و کار میگه که امروز به دوستم میگفتم این کار رو نکنه ؟
وقتی ی کم بر میگردم عقب عقب منظورم همین یکی دوساله اس میبینم که خدا رو شکر سعی کردم عملگرا باشم
منی که قبل از آشنایی با استاد دچار دلسوزی بودم و از خودم میکندم و میدادم به دیگران الان خیلی کمتر اینکار رو میکنم
منی که قبلا دست پول قرض دادن داشتم با این باور غلط که ی کار خداییه و ثواب داره و بعدش برا پس گرفتن دجار مشکل میشدم دیگه سعی میکنم این کار رو نکنم
منی که مثل اکثریت چند تا وام گرفته بودم از بانک الان خدا رو شکر به هیچ بانکی بدهکار نیست و ابدا دیگه سراغ وام نمیرم
منی که از وجود خودم میکندم و میدادم به یکی از افراد نزدیکم که ذهنیت فقیری داره به این خیال که زندگیش رو تغییر بدم و تغییر نکرد دیگه سعی میکنم این کار رو نکنم
منی که ی بار ضامن ی نفر شدم با این خیال که دارم بهش کمک میکنم اما استرس و اضطراب پس دادنش رو داشتم دیگه تا عمر دارم ضامن کسی نمیشم
وقتی این موارد رو از ذهنم گذروندم متوجه شدم که خدا رو شکر توی این موارد تونستم ی کم عملگرا باشم و همین خودش باعث آرامشم شد که فقط حرف نزدم و ادا درنیاوردم اما باز هم میتونم بهتر و بیشتر عمل کنم
همون ابتدای صحبت دوست عزیزمون آقا سعید خودش ی نکته ی مهمی رو داره بیان میکنه که برای رسیدن به ی خواسته باید شور داشت اشتیاق داشت همون پشنی که استاد در جلسه ی هدفگزاری قدم اول دوره دوازده قدم ازش صحبت میکنن
و این شور و اشتیاقه اس که آتش رسیدن به اون رو شعله ور میکنه همون حالتی که برای آقا سعید رخ داده و این صحبت ها تصادفی و الکی نیست برای من
برای منی که خواسته ای در وجودم هستم این زنگ رو به صدا در میاره که آیا اون عشق سوزان برای رسیدن بهش توی وجودم هست جوری که با تمام وجودم بخوام بهش برسم اگر هست که یقینا بهش میرسم و نگرانی نداره و اگر نیست یعنی اون تضاده هنوز برام خیلی رنج آور نشده که با تمام وجود خواستم رو بخوام
چقدر انرژی که توی کلام آقا سعید هست برد نفوذش خیلی زیاده اونقدرکه تا عمق قلب من نفوذ میکنه حتی لحظه لحظه های سکوتش و به یادم میاره اولین دستاوردی که از بودن با استاد نصیبم شد که همون آرامش بود اونم در دنیای پر تلاطم ذهنم
آرامشی که دنیای من رو آرام کرده بود سوای از دنیای بیرون آدم ها
حرفهای این عزیز داره بهم یادآوری میکنه که قلب من یا جای خداست یا جای آدم ها .اگر جای خداست که دیگه جای آدم های دیگه نیست و اگر آدم ها توش لونه کردن که دیگه خدا توش جایی نداره
به یادم آورد که قبلن مشرک بودم چون انتظار داشتم آدم های ی کاری برام بکنن و به همین خاطر بهشون باج میدادم همه جوره و آخرش هم هیچ کاری برام نکردن
اما از وقتی سعی کردم خونه دلم رو خونه تکونی کنم از آدم ها و آب و جاروش کنم برای خدا داره کارها رو برام انجام میده به میزانی که مهمون دلم میشه و کس دیگه ای رو باهاش شریک نمیکنم .
سعید جان داره از مهمون خدا شدن صحبت میکنه و با خدا به مهمونی رفتن اما من هنوز توی مرحله ی پذیرفتن مهمونی به اسم خدا هستم اونقدر این مهمونی باید تکرار بشه تا بعد باهاش برم بیرون و مهمونش بشم
سعید جان اگه شما توی سن 32 سالگی فهمیدین میشه باور رو ساخت من توی 40 سالگی این درک برام حاصل شد و خدا رو شکر از این بابت که توی جهل نمردم
آقا سعید به یادم آورد قدرت تجسمی که استاد بارها ازش صحبت کرده بودن توی دوره دوازده قدم و عزت نفس که اگر بتونم چیزی رو بخوبی در ذهنم تجسم کنم و مقاومتی نسبت بهش نداشته باشم اونوقته که میتونم توی دنیای واقعی هم تجربش کنم . و باز هم سوال از خودم :
چقدر تونستم تجسم کنم رسیدن به اون خواسته ی مد نظرم .آیا اون تجسمه اونقدر تکرار شده که فرکانس وقوعش رفته باشه بالا که بصورت طبیعی اتفاق بیفته بدون هچی تقلایی ؟!
اما در مورد باور فراوانی و منطقی کردن اون به یادم آورد که من توی این زمینه خیلی خوب نیستم و باید خیلی روش کار کنم که البته باز هم بر میگرده به اون خواسته ای که دارم که من چقدر تونستم الگوهایی مرتبط به اون خواسته رو پیدا کنم تا برای ذهنم باورپذیر بشه و منطقی بشه رسیدن به اون ؟!
بحث کنترل ورودیها رو مطرح کردن دوست خوبمون و به یادم آوردن که از وقتی که من هم تصمیم گرفتم با شنیدن حرفهای استاد این کار رو بکنم و تلویزیون رو گذاشتم کنار چقدر حالم بهتر شد الان جوری شده که اصلا از خیلی از مسائل اصلا خبر ندارم و جالبه از زبان استاد میشنوم بعضی مسائل رو که ایشون هم از کامنت های بچه ها متوجه میشن مثل جریان آقای رئیسی و …… تعجب میکنم که چرا اینقدر مسایل حاشیه ای برای افراد مهمه که ساعت ها وقت براش صرف میکنن
ی لحظه با حرفهای استاد به زندگی خودم مراجعه کردم که چقدر نسبت به سه سال پیش با بودن توی این مسیر پیشرفت کردم و نعمت های زندگیم بیشتر شده از زیاد شدن تعداد مانتوهام و کفش هام و دفتر ها و خودکار ها و دوره هایی که خریدم تا خرید هدفون ها و هارد اکسترنال و……….
خود اینها همه نمود فراوانی هستن اگر من اینها رو ببینم اینها دو سال پیش توی زندگی من نبودن الان هستن و این یعنی پیشرفت و فراوانی فقط باید سپاسگزار باشم و تایید کنم
بله استاد با تمام وجود تایید میکنم حرفهاتون رو در مورد کمک کردن به عزیزانی که ذهنتیت فقیر دارن که هیچ نتیجه ای رو در برنداره چون خودم تجربش کردم و دیگه نمیخوام تکرارش کنم
و حرف پایانی اینکه از زمانی که من تمرکزم رو گذاشتم رو خودم و بهبود دادن خودم روی خوش زندگی رو دارم تجربه میکنم سپاسگزارم استاد که این رو من از آموزش های شما یاد گرفتم
سپاسگزارم دوست عزیزمون آقا سعید که باعث شدین من عمیق تر در مورد خواسته هام فکر کنم