نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اولین و بزرگترین نتیجه، آرامش ذهنی است؛
- جهان مادی هر روز از همه لحاظ غنی تر می شود؛
- تمرکز بر فراوانی های اطرافت، “باور به فراوانی” را در ذهن شما پرورش می دهد؛
- شما با نگران بودن درباره دیگران، به آنها کمک نمی کنی، اما قطعاً به خودت ضربه می زنی؛
- شناسایی چند شرک مخفی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی19MB21 دقیقه
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد، خانم شایسته و بقیه ی همکلاسی های خوبم در این دانشگاه الهی
چقدر لذت بردم از این بخش از گفتگو، از صحبت های آقا سعید، لحنشون، جملات و تفکراتشون و نحوه ی عمل به قانون، سراسر خداوند جاری بود… و توضیحات ارزشمند استاد، که بی نهایت این قسمت رو پراز درس و آگاهی کرده و باید هزار بار گوش کنم…
در مورد باور فراوانی و مثال بذرهایی در دل هر میوه و محصولی که خداوند خلق کرده، که آقا سعید زدند، اتفاق دوماه پیش یه کلیپ برای آموزش کشاورزی و پرورش محصول از خود میوه رو دیدم، که کلی میوه و سبزیجات، فقط خودش رو (نه بذرش) می کاشت و بعد از مدتی از اون محصول رشد می کرد، حتی کاهو و آناناس، یا هر میوه و سبزیجاتی که فکرشو نمی کنیم، از خوده میوه و سبزی، دوباره میوه و سبزی رشد می کرد، بدون اینکه بذرش رو بخواد بکاره، یه کلیپ آموزشی بود، و چقدر من با دیدن اون کلیپ لذت بردم، اما الان با گفته های آقا سعید، چقدر خوب بود که تونستم از اون کلیپ برای باورسازی استفاده کنم. واقعا خیلی نمونه ها اطراف ما هست، ولی فقط به هدایت خدا نیاز داریم تا بتونیم درس این نمونه هارو بگیریم. و یاد این آیه ی قرآن افتادم که میگه ما زمین و آسمان رو برای بازی نیافریدیم و بارها ازمون میخواد که تفکر و تعقل کنیم در نشانه های زمین و آسمان. خداوندا خودت هدایتمون کن، که یاد بگیریم چطور در نشانه هایت، در آفریده هایت تفکر کنیم تا درس بگیریم و رشد کنیم…
استاد همون روز در کلاپ هاوس که شما موضوع استخدام در امریکا رو گفتید که همه جا تابلوی now hiring رو میبینید، و توضیح دادید این به این معنیه که کسب و کارها داره گسترش پیدا می کنه، خب اولش ذهن آدم میگه اونجا امریکاست و کسب و کارها فعاله، طبیعیه! ولی اینجا؟؟!! ایران؟! مطمئن نیستم!!! و توجه به این جنبه از استخدام ها، در ذهن من فعال شد…
اول توضیح بدم که ما در شهر صنعتی زندگی می کنیم، (البته تا قبل از ازدواجم، بعد از ازدواج اومدم استان ولی خونه ی پدرم میریم همونجاست) و هزاران بار، طی 15 سال، شنیدیم که فلان کارخانه یا شرکت هم تعطیل شد، کارگراش رو ریختن بیرون، و هربار که با ماشین از منطقه ی صنعتی رد میشدیم هم کلی کارخانه ساکت و خالی بود، و این باور که کار کمه، مردم بیکار شدن همه، و در دنباله ی اون باور: پول دست مردم کمه، چون کار نیست!!! و فرصت کمه، کار پیدا کردن سخته و کلی از این باورهای نامناسب، بصورت ریشه ای با دلیل و منطق در ذهن خیلی از ماها ساخته شده بود، باور بنیادین واقعا!!!
و با گفته ی شما که کسب و کارها روز به روز داره گسترش پیدا می کنه، خدا هدایتم کرد برای ساختن این باور در شهر و کشور خودم. اول از همه به فکرم رسید که من کلی آگهی استخدام توی دیوارهای شهر میبینم…پس استخدامی هست… و به یاد آوردم بازم کلی آگهی استخدام در روزنامه ی مخصوص قزوین هست و دیدم… پس استخدامی هست… و آروم آروم این باور داشت در ذهن من جوانه میزد… و اتفاقا بیرون هم رفته بودم بازم اگهی های جدید استخدام دیدم. و مطمئن شدم، شغل ها و کارها تعطیل نمیشه، و فرصت شغلی از بین نمیره، شغل های جدید هر روز داره راه اندازی میشه، اگه کارخانه ی قبلی تعطیل شده، در عوض کلی شرکت جدید راه اندازی شده، پس کار و فرصت شغلی از بین نمیره، بلکه از مدلی به مدل دیگه تبدیل میشه.
– شرکت هایی که برای تمیز کردن ساختمان ها راه اندازی شدن، اینها سالها قبل نبودن
– مغازه هایی که مدل زنده (به جای مانکن از انسان ها استفاده می کنن) استخدام می کنن. جالبه در مورد مدل بودن، یکی از دوستان همسرم که خیلی خیلی درشت و عظیم الجثه است، و به گفته ی خودش چهره ی زیبایی هم نداره، مدل مغازه هایی هستش که لباس های سایز خیلی خیلی بزرگ میفروشن، و ساعتی دو میلیون دستمزد دریافت میکنه. این شغل تا چند سال پیش بود؟ تازه ما فکر می کردیم هرکی مدله باید چهره ی زیبا و اندام زیبا داشته باشه، اما این شخص با این چهره و اندامش مدل هستش و درآمد داره…
– کلی شرکت و سایت تازه تاسیس، مثل دیوار، دیجی کالا، حتی شغل تدریس مباحث موفقیت، اینهمه شغل و حرفه در زمینه ی برنامه نویسی و گرافیک و تعمیرات موبایل و کامپیوتر، فروش نمونه سوالات استخدامی…
– بخاطر جدید شدن مصالح ساختمانی(که اسم هاشون رو نمیدونم، ولی در کلیپ ها دیدم)، کلی آدم حرفه ای کار با اون مصالح رو یاد گرفتن و اجرا می کنن و تمام اونها فرصت شغلی هستش، نمای ساختمان با سنگ ها و مصالح مختلف و جدید، آینه کاری ها، دکوراسیون داخلی، که قبلا اصلا این سنگ ها و کارها برای ساختمان انجام نمیشد و این فرصت ها هم نبود…
– مهد کودک و برنامه های خلاقیت که برای کودک برنامه ریزی می کنن، و اینم تا 30 سال پیش نبود….
– برنامه ی share it، whats app برنامه های ارتباط آنلاین اسکایپ و کلی بیزینس، در این حوزه ها
– پرورش گل و گیاه، تا 50 سال قبل یا بیشتر، اینهمه که الان دارن خرید می کنن، نبوده، و به عنوان یک شغل این کار وجود نداشته….
– هرچقدر مدل ماشین ها متنوع شد، کارهای مرتبط با ماشین هم زیاد و متنوع شد، مکانیکی برای ماشین های مختلف، ماشین های ایرانی، خارجی، ماشین سنگین یا … جلوبندی سازی، تنظیم باد، فروش محصولات مربوط به ماشین ها، روکش صندلی، لاستیک و تایر، ضبط ماشین، شیشه ی ماشین، سیم پیچی و …
– وسایل تزئینی سنگین، یا ریزه وسایل ها، بدلیجات ها، ناخن کاری ها، کاشت مژه مصنوعی و هاشور ابرو، کاشت مو، هیچ کدوم از این شغل ها تا چندین سال قبل نبودن…
و فکر کردم دیدم، دقیقا همینه، مشاغل از بین نرفتن، بلکه تبدیل شدن، اگه یه کارخونه ای بسته شده، باید بسته میشده چون جهان رو به پیشرفته، و در عوضش و چندین برابرش کلی شرکت جدید تاسیس شده…
و سه روز پیش هم، بازم هدایتی، توی اینترنت سرچ کردم استخدامی های امروز!!! و کلی سایت که کلی آگهی استخدام گذاشته بودن، وقتی دونه دونه نگاه می کردم، انگار تازه بیدار شدم، انگار اون باور قبلی جلوی چشمام داشت متلاشی می شد… یکی دوساعتی آگهی هارو نگاه کردم، مخصوصا بیشتر در زمینه ی کامپیوتر، که رشتمه و مورد علاقمه… و درطی همین آگهی دیدن ها بازهم یکی از علت هایی که من به این میزان پیشرفت داشتم رو متوجه شدم، و ایمانم بیشتر شد به ادامه دادن همین مسیر موفقیت و تدریس های شما…
اینجا در این سایت و با آموزش های شما، سقف خواسته های ما بالاتر میره و بزرگتر میشه و خود همین موضوع خیلی مهمه
یه آگهی دیدم برای استخدام برنامه نویس کامپیوتر که حقوق ثابت از 14 تا 25 میلیون بود، درعوض باید مهارت هایی که نوشته بود رو میداشتیم…
این آگهی خیلی منو به فکر فرو برد و گذشته ی خودمو به یادم آورد…
من به خاطر علاقه ی شدیدم و سیراب نشدنم از مباحث کامپیوتری، هرچی میدونستم وجود داره و باید یاد بگیرم رو براش تلاش می کردم… اما این مهارت هایی که توی این آگهی نوشته بود رو من نمیدونستم، بخاطرمداری که توش بودم، نه کسی بهم گفته بود و نه جایی دیده بودم… سطح بالا و سقف انتظاری که من برای استخدام شدن داشتم، حقوق قانون کار بود، در بین اطرافیانم خانمی این میزان درآمد رو نداشت، شغل هایی داشتن که به اندازه ی شاگردی حقوق میگرفتن، ولی من خودمو بالاتر میدونستم و فقط برای کارهایی مصاحبه میرفتم که حقوق قانون کار باشه، و این میزان حقوق، سقف انتظار من از حقوق گرفتن بود و بهش هم رسیدم…
اگر 10 سال قبل یک نفر این چنین آگهی هارو به من نشون میداد که 5 برابر قانون کار حقوق میدن، درعوض باید این مهارت هارو هم بلد باشی، من قطعا باور می کردم که وجود داره، باور میکردم این در توان من هست، و یجورایی شامل حال من میشه، البته سالها قبل هم میدونستم شغل هایی با درآمد بالا هست، ولی اینکه شامل حال من بشه رو فکر می کردم همین حده! یعنی میدونستم دکتر یا شغل های آزادی هستند که درآمد بالایی دارن، اما نمی دونستم با زمینه ی شغلی من میشه 5 برابر قانون کار درآمد داشت، کاری که من از پسش برمیام…
وقتی این آگهی رو برای شاگرد کامیپوترم فرستادم، پرسید واقعیه؟؟ درسته، برای کسی که از level بالا اطلاع نداره، ممکنه غیرواقعی بیاد، براش توضیح دادم که واقعیه واقعیه، و اینکه حقوق الکی به کسی نمیدن، باید اون مهارت هایی که نوشته رو بلد باشی!
بخاطر همینه میگم در این مسیر یکی از اتفاق هایی که برای طرز فکر ما می اوفته، همین big picture هستش، بالاتر رفتن سقف انتظار برای درآمد، اون هم در زمینه ی رشته و کاری خودمون…
و این آگهی گردی ها بازم این باور رو برام تقویت کرد که اگر ملت غرغر می کنن و شکایت میکنن، حتی کلی رسانه ایش میکنن، کار برای جوان ها نیست، همه اش از نادانیه! دلیلش اینه که فقط مسیر آموزش های دانشگاهی رو رفتن که مهارت کافی رو یاد نمیدن، فقط با مدرکی که گرفتن، بدون مهارت خاصی دنبال کار میگردن، و نیست، بله درسته، برای کسی که بدون مهارت و با یه برگه با یه کاغذ، با یه مدرک دنبال کاره، شاید پیدا نکنه، یا به همون میزان قانون کار یا اداری راضی باشه! ولی برای کسی که سرمایه گذاری کرده روی خودش و مهارت هاش کلی کار هست.. توی همون آگهی حقوق 14 تا 25 میلیون، نزدیک 10 تا مهارت نوشته بود، که فقط 2 تا از اونهارو من در طی مدرسه و دانشگاه یاد گرفته بودم، مدرسه و دانشگاه فقط 2 تا از اونهارو، فقط HTML و CSS رو آموزش میدادن، و کلی مهارت دیگه که توی اون آگهی بود، اصلا و ابدا در دانشگاه یاد نمیدادن، و باید خودمون یاد میگرفتیم… و آدم وقتی اینهارو کاملا متوجه میشه، دیگه گله و شکایت نمیکنه کار نیست، فرصت شغلی نیست، یا فکر نمی کنه موفق شدن غیرممکنه، اتفاقا برعکس خیلی هم بدیهی میاد به نظرش، شدنیه میاد براش و میره مهارتش رو افزایش بده…
———————-
در مورد اینکه ما قادر به تغییر سرنوشت کسی نیستیم هم، برای منم پیش اومده که دیدم یکی از عزیزانم، برای آشپزی اگه فلان وسیله رو داشت کارش راحت میشد و رفتم براش خریدم دادم بهش، و ایشون استفاده نکردن، دادن به کس دیگه… یا دیدم پولی دست دیگر عزیزانم رسیده، ولی اون پول خرج تعمیر ماشینش شده، من با دیدن بارها همین مثال ها هربار به خودم یادآوری میکنم که زلیخا اگه هدف تو اینه که به عزیزانت پول و امکانات فراهم کنی، اونها اگه خودشون نخوان نمیتونن از اون وسیله یا پول برای رفاه خودشون استفاده کنن… پس بهترین کمک به اونها و خودم اینه روی خودم سرمایه گذاری کنم و به خودم کمک کنم، به قول استاد از سریز خودم ببخشم! تمرکزمو بزارم روی خودم، نزارم با این تفکر ها نشتی انرژی پیدا کنم…