نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اولین و بزرگترین نتیجه، آرامش ذهنی است؛
- جهان مادی هر روز از همه لحاظ غنی تر می شود؛
- تمرکز بر فراوانی های اطرافت، “باور به فراوانی” را در ذهن شما پرورش می دهد؛
- شما با نگران بودن درباره دیگران، به آنها کمک نمی کنی، اما قطعاً به خودت ضربه می زنی؛
- شناسایی چند شرک مخفی؛
منابع بیشتر:
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی19MB21 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان و بقول سودا جان: به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی( خیلی این متن به دلم نشست و نوشتمش برای خودم، خصوصا اون قسمت عزتمندانشو خیلی دوست داشتم)
سلام به استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
فصل پنجم روز شماره تحول زندگی من
خدارو شاکرم و با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده
بینهایت تحسین میکنم سعید جان رو بخاطر موفقیت هایی که کسب کرده، بخاطر درک های زیباش از این قوانین و بخاطر لحن دلنشینش: خیلی لحن زیبا و دلنشینی داری سعید جان و آرامشو میشه تو تک تک صحبت هات درک کرد؛ از صمیم قلبم بابت آرامشی که کسب کردی بهت تبریک میگم و بهت تبریک میگم بابت تموم موفقیت ها
خداروشکر زمانی من به این فایل هدایت شدم که تو بحث قرض ندادن رو خودم کار کردم و خیلی بهتر شدم؛ یادمه چند سال قبل فک کنم بیش از 5 یا 6 سال قبل بود من یکی از بستگانم داشت خونه میخرید و من یه چک 10 میلیونی داشتم دادم بهش، که بهش بگم آره من درآمدم خوبه من شرایطم عالیه، فکر میکردم اگر به دیگران پول بدم خیلی خفنم گاهی اوقات بقول استاد برای اینکه بگم خیلی خفنم به اینو اون زنگ میزدم میگفتم من پول دارم قرض نمیخواین؟ و اینکه اگر کسی ازم پول میخواست نداشتمم از جایی فراهم میکردم؛ میگفتم کسر شانه اگر از من پول بخوان من بگم ندارم( البته از یه منظری خوب بود هیچ وقت از کلمه ندارم استفاده نمیکردم)
دوباره یادم افتاد خیلی بچه بودم یکی از فامیلامون داشت خونه میساخت من فک کنم 14 یا 15 سالم بود من 3 میلیون بهش قرض دادم و یادمه کمد و کابینت 3 واحد خونه رو با اون پول زد و با خودم اون موقع ها میگفتمخیلی خفنم خصوصا وقتی به اونایی که پول قرض میدادم به به و چه چه میکردن؛ حتی سال گذشته با اینکه داشتم روخودمکار میکردم یه 100 میلیون پولم دست یکی از بزرگان وکاسبای شهر بود و تو دلم میگفتم الان دارم یه خودی نشون میدم و قطعا یه روزی این به دردم میخورده واز وقتی این قضیه رو درک کردم پولمو با پافشاری زیاد ازش گرفتم و اصلا برام مهم نبود چه فکری راجبم میکنه و حتی همون شخص دیروز بهم پیام داد برام 20 میلیون بزن؛ گفتم اتفاقا چند روز دیگه وصولی دارم ولی خودم بهش نیاز دارم، هیچ وقت نگفتم ندارم و خداروشکر هر روز دارم رو این زمینه رو خودم کار میکنم و چه نتایج درخشانی گرفتم.
خداروشکر چک که اصلا نداشتم، ضامن کسی ام نشدم ولی تو بحث پول قرض دادن یه شرک بزرگی تو وجودم بود که خداروشکر خیلی بهترش کردم و تونستم شناسایش کنم ورفعش کنم
اینجا اول شناسایی میکنیم و بعد حلش میکنیم و یکی یکی پیش میریم و قدرت مند میشیم
خدایا شکرت