گفتگو با دوستان 44 | ساختن باور فراوانی

سلام به دوستان و استاد عزیز

من امروز دومین روزی هست که فایل استاد رو گوش میکنم و شدیداً صحبت های ایشون به قلب و جان من میشینه .

گاهی احساس میکنم منو قبلاً رصد کردن و اینها رو مشخصا درباره من میگن

من توی زندگی بسیار بسیار تایید طلب بودم و مهر طلب بودم و حالا که با این نگاه جدید به زندگی خودم نگاه میکنم متوجه میشم که چقدر ذهنم فقیر بوده ، چقدر من ناآگاهانه خدای خودم رو دست کم می‌گرفتم

چقدر توی زندگی با هم‌وابستگی کردن هام توی کار خدا دخالت کردم و تازه طلبکار هم بودم

من توی این سالهای زندگی کردن هم هر بار که وارد یک دهه از زندگی شدم امید زندگی تا آخر این دهه رو نداشتم و به خودم میگفتم لیلا تو که خیلی قرار نیست بمونی پس کمک کن دیگران به خواسته هاشون برسن

نمی‌دونم دقیقاً این طرز فکر از کجا شکل گرفته اما

می‌دونم

از امروز می‌خوام تا 100 سالگی زندگی کنم

از امروز منم به اندازه همه‌ی آدمها حق حیات و لذت بردن و شادی و سلامتی دارم

از امروز من برای شادی و سلامتی خودم ‌‌‌و در راستای جلب رضایت خودم و پروردگارم زندگی خواهم کرد

از خدا ممنونم که دوست عزیزم نیلوفر جان توی زندگیم هست . برای من مثل فانوس دریایی وقتی تو موج های بلند زندگی می افتم برام همچنان راهنما و نشانه هست و استاد رو هم ایشون بهم معرفی کردن.