گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه"

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • می توانی کسب و کار خود را از اتاق خانه ات شروع کنی؛
  • “قانون تمرکز”، نتیجه پیروی از این قانون؛ و ضربه های نادیده گرفتن این قانون؛
  • نتیجه کار کردن روی ضعف های شخصیتی؛
  • توهمی به نام “درآمد غیر فعال”؛
  • “تمرکز پایدار”، حاصل عشق علاقه به آن موضوع است؛
  • تنها راه پیشرفت، تجربه خواسته ها و گذر کردن از آنهاست؛

منابع بیشتر:

دوره روانشناسی ثروت 1 


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه"
    40MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

143 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آسیه» در این صفحه: 1
  1. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    به نام خدای بزرگ وسلام خدمت استاد بزرگوارم ومریم جون مهربونم وتمام بچه های سایت

    من چندین بار این فایل گوش دادم بیشتر سعی میکردم از حرفاهای خود استاد نکته یاد بگیرم .درست در عصر همین روزی که من این فایل گوش میدادم با همسرم به خاطر اینکه خیلی مسئولیت پذیر نیستی به فکر بچه هات نیستی وچرا هر هفته با دوستان خودت به تفریح یاکوه وشکار میری یا اینکه چرا یه کار دیگه کنار شغلت ایجاد نمیکنی ودرامدمون بالا نمیبری واینا بحث کردیم وخیلی خیلی از لحاظ روحی بهم ریختم ولی خدارو شکر دیگه مثل سالهای قبل وابسته نبودم که نتونم ذهنم کنترل کنم وتو اون حال بد بمونم وخیلی راحت راحت به محض رفتن تو رختخواب خود صبح خوابم رفته بود استاد جان من فهمیدم واقعا تغییر کردم قبلا هرربار باهمسرم دعوام میشد تا ساعت ها گریه میکردم وانتظار داشتم اون بیاد ارومم کنه وشب تاصبح بیدار بودم فرداشم همین طور ادامه میدادم تا زمانی که همسرم باهام اشتی کنه ولی الان نهایت نهایت حال بدی من یک ساعت وبراحتی خودم با بچه هام با فایلهای سایت سرگرم میکنم وخدا میدونه گاهی یک رب بعد اون مشکل از ته دلم به کلیپ های طنز تو یوتویوپ مخصوصا شیطنت گربه ها وحیوانات میخندم وحالم خیلی زود خوب میکنم

    ودیروزمادر شوهرم ساعت هفت ونیم صبح اومدخونمون قبلا خیلی بهم برمیخورد اخه چرا یکی باید اول صبح بیاد خونه ی ما ولیدیروز . خودم خیلی شاداب نشون دادم وباز ذهنم کنترل کردم وتا بعد ظهر خیلی مودبانه ازش پذیرایی کردم ولی مدام این سوال برام بود چرا من دیشب تا این حد اون چند دقیقه اینقدر عصبانی شدم چرا من ورودی هام کنترل نکردم ودعوا ایجاد کردم .مشکل از کجاست وچون شبم باز دوست عزیزم اومد خونمون باز نتونستم خوب تمرکز کنم رو این موضوع .ا

    امروز صبح تنها تو خونه بودم وتصمیم گرفتم قبل انجام دادن کار های خونه برای خودم ارزش قائل بشم به خودم اهمیت بدم وبرای خودم وقت بزارم .رفتم بهترین میوه رو تو یخچال برداشتم واونجور که دوست داشتم خوردم وچقدر لذت بردم از خوردن یه پرتقال خشمزه چقدر تشکر کردم از اون کشاورزی که برای این میوه ی خشمزه زحمت کشیده .

    وبعد کلی کامنت فایل مصاحبه با استاد قسمت ۱۶ رو خوندم وچند تا نکته یادداشت کردم .بعد هدفون که گزاشتم رو گوشمم خود بخود وصل شد به این فایل واول قطعش کردم چون خواستم فایل مصاحبه با استاد قسمت هجده رو گوش بدم اما بهم الهام شد برگرد همون گوش بده من باز اوین قسمت پلی کردم وجواب سوالم یا همون میوه ی این تضادم یباره چیدم .اینجایی که سحر جان گفت من دوباره سدم زن خانه دار وبچه داری وتصمیم گرفتم از درامد صفر شروع کنم یباره یجیزی تو ذهن من بوق زد یباره چشمم به به نوشته ی خودم رو دیوار اتاقم افتاد ….من خودم خالق لحظه به لحظه ی زندگیم هستم …

    من فهمیدم مشکلم از کجاست که تغییر مالی نمیکنم من فهمیدم شرک داشتم .من امیدم به همسرم بود من روی اون وکار اون وتلاش اون حساب میکردم .من فکر میکردم من رو خودم کار کنم ذهنم روی همسرم هم باید تاثیر بزاره وتلاش اونم بیشتر بشه ومن فقط از طریق اون پیشرفت میکنم

    وای خدایا چقدر شرک واضحی ومن هنوزم که هنوز نمیتونم خوب این موضوع هضم کنم فقط خودم باید تکون بخورم خودم باید عمل کنم به الهاماتم .من تمام این مدت اهمال کاری خودم وپیشرفت نکردن انچنان مسائل مادیم رو گردن همسرم مینداختم .قبلا همبه این نگاه واین دید نزدیک میشدم اما تمرکز نمیکردم ودرکش نمیکردم .من با حرفهای سحر بخودم اومدم .من فقط با تغییر بنیادین باورهام با کار کردن اساسی روی خودم مطمعنن به مسیر هایی هدایت میشم که

    میتونم براحتی پول بسازم .من باید احساسم خوب نگه بدارم تمرکز کنم رو خواسته هام وباورهای قدرتمندی بسازم .توکل کنم به الله مهربونم مطمعنم براحتی هدایتم میکنه .

    من تصمیم گرفتم خودم خودم خودم ایندم بسازم خودم اون وسایلی که دوست دارم بخرم .خودم تفریحات ومسافرتهای عالی وبینظیر ایجاد کنم و بدون انتظار از همسرم از بودن کنارش لذت ببرم وبا هم خوش باشیم چون در کل خیلی خیلی کنارش ارامش دارم واخلاق رفتارش به اونچیزی که من دوست دارم نزدیکه .

    خدایا شکرت از این تضادی که بهش برخوردم نکات مثبت دریافت کردم .

    هزار بار ازت ممنونم سحر عزیزم بانوی قدرتمند

    استاد جان راستی من با این حرف شما پی بردم دارم تو مسیر درست قدم بر میدارم اخه منی که قبلا همش فکر مهمونی ومهمون داری وتفریح بودم الان بیشتر از تنها بودن وروی خودم کار کردن لذت میبرم عاشق نشستن تو خونم .باورتون نمیشه گاهی اوقات یک هفته میشه خیابونمون نمیبینم واز در خونه بیرون نمیام ولی لذت میبرم حالم خوبه احساس ارامش دارم .همه بهم میگن افسرده میشی اما من خودم حال خوب خودم دوست دارم از تنهاییم لذت میبرم .از اینکه دارم خدای مهربونم بیشتر درک میکنم عشق میکنم .ممنونم ازت استاد این نکته رو گفتید من خیلی خیلی خوشحال شدم

    هزاران بار ممنونم ازت استاد بزرگ من وممنونم از اقا سهیل عزیز انشالله که همیشه در پناه خداوند سالم وسرحال وثروتمند در دنیا واخرت باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: