گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه"

به نام خدایی که در همین نزدیکیست.

سلام و درود و عشق بی نهایت به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و تمام اعضای خانواده بی نظیرم‌.

خیلی دوستون دارم

این فایل نشونه ی امروز من بود و چقدر لذت بردم از شنیدن صدای دوستای عزیزم سحر و سهیل جان.

الهی که همینطور در مدار پیشرفت و خوشبختی رو به بالا در حرکت باشید.

تجربه ی سحر عزیز در مورد زایمان شون چقدر عالی بود و تحسین شون میکنم

من رو یاد تجربه زایمان خودم انداخت.

با اینکه اون روزها اصلا با قوانین آشنا نبودم اما انگار نا خودآگاه در این مسیر بودم..

همیشه از خدا میخاستم که زایمان راحت و بدون دردی داشته باشم و اون رو تجسم میکردم .

با اینکه تجربیات اطرافیان خیلی سخت و دردناک بود و توصیه های خودشون رو میکردن

خداوند یک آرامشی رو درون من قرار داده بود که حرف های اون ها اصلا روی من تاثیری نداشت

بنا بر تشخیص دکتر من باید سزارین میشدم با اینکه خودم واقعا دوست داشتم زایمان طبیعی رو تجربه کنم اما تسلیم شدم و همه چی رو به خودش سپردم .

نمیدونم میتونید باور کنید یا نه اما همه چی به طرز فوق العاده ای راحت و آسون بود همون طور که من میخاستم..

کمترین زمانی که می‌شد رو من در بیمارستان سپری کردم حدود ۱۴_۱۵ساعت..

ساعت ۸ شب اورژانسی رفتم و ۱۱ صبح فردا مرخص شدم

بدن من کمترینِ کمترین میزان درد رو داشت با اینکه همه میگفتن اثر بی حسیه اما دیدم واقعا دردی نیست .

به طوری که همه تعجب کرده بودن و براشون غیر قابل باور بود

من از همون ساعت اول تمام کارهای مربوط به خودم و پسرم رو خودم به تنهایی انجام می‌دادم

روز هفتم بعد از زایمان رفته بودم خرید😂😂

الان که خداوند رو دارم میشناسم و در این‌مسیر لذت بخش زندگی هستم میتونم درک‌ کنم که اون راحتی و آرامش نتیجه ی اعتماد و تسلیم بودن من در برابر خداوند بود.

که بی نهایت ازش سپاس گزارم ..

دوست عزیزمون سهیل هم که آرامش و آسودگی خاطر حتی از تن صداشون مشخص بود و چقدر تحسین شون کردم برای این تغییر شخصیت .

این آرامش و تغییرات رو صبور بودن رو این روز ها در خودم احساس میکنم

چون واقعا دارم روی خودم کار میکنم که از اون آدم عجول و عصبی و واکنش گرا تبدیل بشم به یک آدم صبور و آرام …

من فوق العاده آدم عجول و کم تحملی بودم و دوست داشتم تمام کارها طبق برنامه ریزی که کردم انجام بشه و اگر انجام‌نمیشد به شدت عصبی میشدم و واکنش های بدی انجام می‌دادم

و فکر هم میکردم این‌‌که من انقدر آن تایم هستم

یک ویژگی مثبت من هست و همسر و فرزندم بر عکس من .

با آشنایی استاد متوجه شدم که این شخصیت باید کوبیده شود و از نو ساخته شود ..

نمیگم کار راحتی هست واقعا کنترل ذهن کار سختیه و خدارو شکر من تکاملی دارم طی میکنم

و از خودم راضی ام‌.. به حدی که همسرم باورش نمیشه این همه آرامش رو در من

هدایتی که من از این فایل گرفتم این بود که باید تمام تمرکز و توجهم رو بزارم روی این قانون و کار کردن فایل ها و کلا این سایت دوست داشتنی .

با اینکه تقریبا هر روز تمام تلاشم رو میکنم اما کافیه که کمی از مقدار این توجه کم بشه قشنگ نشونه ها فرستاده میشه

و من دارم درک‌میکنم بودن در این مسیر و خوراک سالم دادن به ذهنم کاریه که تا آخر عمر باید ادامه بدم اگر که این نتایجی که الان دارم رو میخام تا همیشه داشته باشم .

خدارو شاکرم و از خودش میخام که در این مسیر تغییر خودش هدایت‌گر من باشد..

چقدر خوشحالم‌ برای رابطه ی زیبایی که با فرزندم دارم با همسرم با اطرافیان

و چقدر خوشحالم از این حرف استاد که گفتن این آرامش و خوشحالی از بودن با خودت ،نشانه ای است از این که شما در این مسیر درست قرار دارید ..

خدا رو صد هزار مرتبه شکر ..

دیروز هم به صورت بسیار هدایتی یکی از آی ویش هام رو انجام دادم با اینکه اصلا قصد انجامش رو نداشتم

اما خداوند قدم به قدم هدایتم کرد و دیروز احساس فوق العاده ای داشتم

و امروز به خاطرش سپاس گزاری میکردم

و استاد عزیزم توی فایل هم راجب این مورد صحبت کردند و چقدر اون حس خوب من بیشتر و بیشتر شد ..

هر چقدر که سپاس گزاری کنم باز هم کمه ..

ازتون متشکرم که کامنت من رو وقت گذاشتیدو خوندید.

در پناه حق❤️