گفتگو با دوستان 46 | "بهبودگرایی" به جای کمالگرایی

قَالَ فَمَنْ رَبُّکُمَا یَا مُوسَىٰ

فرعون گفت: ای موسی! پروردگار شما دو نفر کیست؟

قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ

گفت: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، آفرینش [ویژه] او را [آن گونه که سزاوارش بود] به وی عطا کرده، سپس هدایت نمود.

سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته و دوستان گرامی

این فایل نشانه امروزم بود

در مورد کمالگرایی و مرور زمانهایی که درگیرش بودم و بعد اقدام عملی و بهبودگرایی رو جایگزین کردم و نتیجه گرفتم خیلی مثال دارم..

اولیش ازدواج بود که مدام در دوران دانشجویی که نه شغل داشتم نه پول به خودم تاکید میکردم که باید اولا درسات تموم بشه و بعد در یه شغل مناسب مشغول بشی وبعد بحث ازدواج و …

این کمالگرایی اگر قرار بود در زندگیم پیاده بشه عملا الان هیچ دستاورد ملموسی نداشتم

قدم اول با توجه به شرایط و بضاعتی که داشتم پیگیری بحث ازدواج بود که معجزه وار اتفاق افتاد و با همون شرایط خداوند دستمو گرفت و بهترین گزینه رو برای ازدواج در مسیر زندگیم قرار داد…

و در همون دوران نامزدی شغلم رو هم ردیف کرد بدون ذره ای رنج و فشار روانی.. خیلی معجزه وار

و اما برای پیداکردن شغل مورد علاقم خیلی چیزها رو تجربه کردم و بعد رها کردم، اونم با توجه به شرایطی که داشتم…

مثلا با هدایت خداوند از تدوین با نرم افزار ادیوس شروع شد..بعد الهام اومد که با نرم افزار افتر میشه کار رو بهتر کرد و تکاملی با توجه به شرایطم انجامش دادم و خود این نرم افزار در خودش بهبودهای بسیار داشت.. از کد نویسی تا یادگیری پریست ها و پلاگین ها…

بعد قدم بعدی گفته شد که حالا برو برای مدلسازی یکسری المان ها که توی افتر میشه استفاده کرد تری دی مکس رو یادبگیر و انجامش دادم و پله پله جلو رفتم و حتی انیمیشن های کوتاه باهاش تولید کردم..

تا اینجا هدایت خدا بود و حرکت و بهبود دایمی که نتیجه ازش حاصل میشد و من مدام رشد میکردم..

اما افتادم تو دام شیطان و به جای استمرار این مسیر و دریافت الهامات و بهبود دایمی، خودم تدبیر کردم و به خاطر عجله و کمالگرایی اون مسیر رو ادامه ندادم.. از محل کارم زدم بیرون و رفتم به یه شغل دیگه که اصلا کارهای بیربط و با ربط زیادی انجام میدادم که به نتیجه منجر نمیشد..یه مدت میرفتم شیرپوینت کار میکردم و رها میکردم.. یه مدت میرفتم طراحی سایت..یه مدت رفتم تعمیر لپ تاپ و ازش کمی پول ساختم اما رهاش کردم.. چون کمالگرایی مثل بیماری افتاده بود تو وجودم و نمیزاشت صدای الهامات رو همونطور که تو شروع این مسیر مقدس میشنیدم بشنوم و حرکات مداوم و مستمر من به نتیجه برسه…

این شد که از اون شغل هم زدم بیرون و رفتم تو یه شغل بی ربط تر دیگه مشغول شدم…کمالگرایی و عدم رضایت از شرایط کنونی با هم یه معجون سمی درست کرده بود که مدام منو به سمت نابودی پیش میبرد تا زمانی که تسلیم شدم و از آخرین شغل زدم بیرون و سه ماه با پول قرضی روی خودم کار کردم و دنبال شغل نرفتم!!

و ایمان داشتم که همون خدایی که ازدواج و شغل اولم رو درست کرد و منو در مسیر تکامل قرار داد دوباره منو به مسیری که خودم ازش خارج شدم برمیگردونه و دست از تدبیر برداشتم…

و فقط با فایل های استاد روی خودم کار کردم

و نتیجه اتفاق افتاد و به فضل الهی بعد از سه ماه خدا شغل عالی با شرایط بی نظیر برام جور کرد..

الان که دارم این کامنت رو مینویسم خدا هدایتم کرد به بحث طراحی صنعتی.. استاد دارم آرام آرام قدم برمیدارم و تکاملمو طی میکنم اما دیگه دندان کمالگرایی رو کشیدم..الان فقط دارم روی توانایی هام در بحث طراحی کار میکنم و در کنارش تصویر سازی میکنم برای شغل آینده تا در زمان مناسب قدم بعدی برداشته بشه ان شالله…