گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • آسان شدن چرخ زندگی؛
  • رزقی که خودش به دنبال شما می آید؛
  • حل معضل “حرف مردم”
  • شناخت نشتی های انرژی و استفاده سازنده از آنها؛
  • رابطه احساس لیاقت درونی با “مهم ندانستن حرف مردم”؛
  • آنچه برای خودت می پسندی، برای دیگران نیز بپسند؛
  • نگاه ملا نقطه ای به قوانین، فرد را از مسیر هماهنگ با قانون خارج می کند؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه
    20MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

151 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مرتضی» در این صفحه: 1
  1. -
    مرتضی گفته:
    مدت عضویت: 3141 روز

    درود بر همه دوستان

    من خودم جزو کسانی بودم که گاهی اوقات افراطی برخورد کرده بودم و نشتی انرژی داشتم همین مورد بیمه من ساعتها بهش فک میکردم که چرا باید بیمه تامین اجتماعی واسه خودم رد کنم چون من صاحب کسب و کار خودم هستم و همیشه با خودم میگفتم دلیل رفتارهای منه که باورهای منو میرسونه من اگر باور دارم که پول فراوونه اگر باور دارم من مریض نمیشم یا تا بازنشستگیم انقدر پول میسازم که نیازی به حقوق بازنشستگی ندارم … چرا باید بیمه رد کنم اگه دارم خودمو بیمه میکنم یعنی باور ندارم یعنی ترس دارم نگرانم و ساعتها به این موضوع فکر میکردم که چرا خودمو واسه مریضی و پیری کوری آماده کنم برم گذرنامه بگیرم و خودمو واسه مسافرت آماده کنم باز کلی فکر دیگه تو سرم خب اگر خانومت بچت مریضی داشتن چی اگر هزینه هاشون سنگین شد چی اگر بعد فوتم همسرم از پس هزینه ها برنیومد و احتیاج به مستمری داشت چی وقتی که باید صرف حال خوبم میکردم صرف فک کردن به این مسایل میشد واقعا چرا باید انقدر افراطی برخورد کنم و از این ور بوم بیفتم خب خودمو بیمه کنم اون نشتی انرژی و جلوشو بگیرم و همون انرژی ر صرف پول ساختن شکر گذاری تفریح و کلی کار دیگه کنم که اگرم مفید نباشه لااقل خنثی باشه چرا باید انقدر به خودم سخت بگیرم

    بیام تکامل ساختن ذهنمو طی کنم و از خودم توقع بیجا نداشته باشم که در نهایت باعث دلسردی من بشه …

    تقریبا دو ماهی میشه که خودمو دوباره بیمه کردم آروم شدم باری از رو دوشم برداشته شد

    خداوند را سپاسگذارم که این آگاهی بهم داده شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: