نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- آسان شدن چرخ زندگی؛
- رزقی که خودش به دنبال شما می آید؛
- حل معضل “حرف مردم”
- شناخت نشتی های انرژی و استفاده سازنده از آنها؛
- رابطه احساس لیاقت درونی با “مهم ندانستن حرف مردم”؛
- آنچه برای خودت می پسندی، برای دیگران نیز بپسند؛
- نگاه ملا نقطه ای به قوانین، فرد را از مسیر هماهنگ با قانون خارج می کند؛
منابع بیشتر
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه20MB22 دقیقه
سلام به استاد عزیز خانم شایسته و
همه دوستان خوبم در خانواده صمیمی عباسمنش
استاد امروز از اول صبح سر کارم دارم این فای گوش می کنم وبسیار بسیار آگاهی های عالی و کاربردی را بهش اشاره کردید و یک پنجره جدید و چقدر نکته تاریک در وجودم پیدا کردم بابت همه اینها از شما سپاسگزارم
هر روز با گوش دادن و بررسی فایلها انگار یک سیقلی یک سوهانی به پیکر قدیمی ذهنم می کشم و از این موضوع خوشحالم که به سمت بهبود در حال حرکت هستم
نکات مهمی که برای یادآوری مجدد و بررسی های بعدی ام می توانم بهشون رجوع کنم به علاوه برداشت خودم از بخشهایی از فایل را اینجا یادداشت می کنم .
من باید با خودم به صلح برسم و حرف و نظر دیگران برام مهم نباشه و عاشق خودم باشم و عاشقانه از درون خودم دوست داشته باشم.
و خودم ستایش کنم و سپاسگزار خودم باشم و خودم تشویق کنم و نکات مثبت خودم به خودم یادآوری کنم.
من باید از لحاظ مالی پیشرفت کنم.
من باید با آرامش و لذت زندگی کنم هم تو محیط کاریم هم تو محیط زندگیم و آدمها و قراردادها باید بیایند دنبال من مشتری ها باید بیان دنبال من پروژه ها باید بیایند دنبال ثروت باید بیاد دنبال من نه اینکه من زور بزنم و استرس داشته باشم و کارهام جلو ببرم.
خداوند باید کارها با بینهایت دستی که در زمین قرار داد برای من انجام بدهد و کارهام با راحتی برام پیش بره و با لذت و عشق کردن وحال خوب زندگیم جلو بره و از لحاظ مالی و روحی و عزت نفس پیشرفت کنم چرا که خداوند قدرت این داره که در زندگی من کارها را برای من پیش ببره
باید من تو زندگیم لذت ببرم و با لذت زندگی کنم و در همه زمینه ها نتیجه عالی بگیرم. در زمینه آرامش،ثروت،معنویت،روابط،سلامتی،
و روی اعتماد به نفس و عزت نفسم هر روز کارکنم و هر روز بیشتر عاشق خودم بشم و خودم بیشتر دوست داشته باشم.
یک نشانه ای که من چقدر دارم روی خودم کار می کنم این که نظر و دیدگاه مردم چقدر برام مهم
هرچقدر من انسان قوی تر و قدرتمندتری می شوم از لحاظ ذهنی به همون نسبت نظر دیگران برام بی اهمیت می سود.
این به معنی این نیست که بقیه برام مهم نیستند من یکسری اصول برای خودم دارم و طبق اون اصول حرکت می کنم و توانایی راضی کردن دیگران را ندارم و نیازی هم نیست که همه از دست من راضی باشند.
من باید تو مسیر درست بروم و به مسیری که دارم می روم اعتماد داشته باشم این باعث می شود من از زندگیم بتونم لذت ببرم.
تا اینکه فکر کنم بقیه در مورد قیافه من چه ظور فکر می کنند و شکل روابط خودم با همسرم و فرزندم و دوستانم و سبک زندگیم و نوع تفکرم و شیوه لباس پوشیدنم و مدل تفریح کردنم را طوری برنامه ریزی می کنیم که مردم خوششون بیاد.
هروقت تو این مسیرم که کاری کنم که بقیه خوششون بیاد یعنی از اصلم دور شدم و دارم تو مسیر نادرست و شرک حرکت می کنم و قدرت را دارم از خداوند و خودم می گیرم و و می دم به بقیه.
نباید مهم باشه نظر دیگران در مورد من چی هست و به خودم سختی بدهم تا نظر مثبت دیگران را برای خودم بگیرم یا بقیه خوب در موردم فکر کنند یا پشت سرم حرف نزنند.
باید اونطوری زندگی کنم که فکر میکنم درست شکلی باشه که اگه بقیه هم باشند من فکر می کنم درست
هر رفتاری که دارم هر عملی که انجام می دهم باید از خودم بپرسم
این رفتار و سبک زندگی که من دارم اگر دیگران داشته باشند من اذیت می شوم یا خیر اگر اذیت نمی شوم پس درست
اگه خودم اذیت می شوم پس درست نیست اونکار بکنم.
اگه می خوام یکی سر به سر بذارم از خودم بپرسم اگه یکی این کار با من بکنه آیا من ناراحت می شم پس اگه ناراحت می شم منم نباید اونکار با بقیه بکنم.
ولی من مثلا اینکه دارم یک نوع خاصی از رابطه را باهمسرم تجربه می کنم که از مدل سنتی به دور اگه کسی اینطوری باشه من نارحت نمی شمم که یه مدل خاصی از رابطه ای را داشته باشه حتی اگر من نپسندم پس این کار من درست و خودم باهاش خوشحالم و من ادامش میدم
معیار من در مورد نظر مردم این باید باشد که آنچه که خودم می پسندم برای خودم برای خودم هم بپسندم و انجامش بدم حالا ممکن اونچیزی که من فکر می کنم درست را ممکن بقیه با هاش موافق نباشند مثلا با پوشش من با افکار من اون دیگه مهم نیست که دیگران با این سبک و این مدل زندگی مشکل دارند یا موافق نیستند که مثلا من و همسرم تنهایی مسافرت می ریم یا اون شکلی از رابطه را که همه پذیرفتند ما نپذیرفتیم.
اونجا دیگه برای من مهم نیست که چه نظری دارند همون طور که من می تونم یکسری نظر داشته باشم در مورد بقیه که اغلبم این نظرات بی پایه و اساس و ربطی به اصل نداره تفاوت سلیقه و فکر نسبت به باورها و پیشینه متفاوتی که آدمها دارند آدمها نسبت به موضوعات متفاوت دیدگاه متفاوت دارند اصلا هم قرار نیست که ما مثل هم فکر کنیم و اصلا درست هم نیست که مثل هم فکر کنیم درست این بپذیریم که هرکسی حق داره طوری فکر کنه و رفتار کنه که به خودش آرامش بیشتری می ده و البته باعث آزار دیگران هم نمی شود و شیوه ای که فکر میکنه درست را زندگی کنه.
انتقاداتی که بقیه می کنند بیشتر نسبت به موضوعات سطحی و زیبایی شناسی و این یک مسئله کاملا شخصی ممکن من یک منظره را ببینم و به نظرم بسیار زیبا بیاد و ممکن یک فرد همون را ببینه و اصلا به نظرش زیبا نباشه
من نمی تونم شکل خودم به شکلی دربیارم که همه من زیبا ببیند مهم این من خودم خودم زیبا ببینم و دوست داشته باشم.
و کارهایی را بکنم و جوری زندگی کنم که به خودم کمک کنم نه اینکه بخاطر اینکه دیگران راضی کنم.
ما انسانها کامل نیستسم بعضی وقتها اگر من بتونم نقاط ضعف ظاهریم که داره اذیتم می کنه از بین ببرم و این به اعتماد به نفسمم کمک کنه این چیز بدی نیست.
اگه من بفهمم که کامل نیستم از یکسری مسائل کمک می گیرم مثلا یک لباس ناجوری که دارم و خودم دارم دیگه اذیت می شم بخاطرش و دارم زور می زنم که بگم برام مهم نیست بهتر که اون را عوضش کنم و تمرکزم انرژیم بذارم بخاطر اینکه بگم نظر دیگران برام مهم نیست نذارم بذارم رو مسائل بهتر و اون مسئله راحت حل کنم و به مسیرم ادمه بدم ولی اینطورم نباید باشه که کل رفتارها و برنامه های زندگیم بر اساس نظر دیگران بذارم.
من باید یه تعادلی ایجاد کنم نه اینکه کل زندگیم برای مردم باشه نه اینکه یه شکل نامناسبی باشه بعد بخوام با ذهنم بافشار آوردن به خودم بخوام ندیده بگیرم انتقادها در حالی که دارم اذیت می شم و در حالی که می شود خیلی راحت اون مسئله را حل کنم و می تونم به خودم بگم همونطوری که من دوست دارم وبیشتر لذت می برم بقیه تو رابطه با من یا تو خیابون لباس مناسب داشته باشن من هم باید لباس مناسب بپوشم(تا از حواشی خودم دور کنم تا بتونم تمرکزم روی اصل بذارم)
مثلا در مورد واکسن بگم نه آدمی که باور های خوبی داشته باشه اصلا مریض نمی شه من ایمانم به خداست و چرا انقدر انرژی بذارم برای این بحثها در صورتی که می تونم اینطوری فکر کنم اگر واکسن به من کمک می کنه که نگرانی هام کمتر بشه در مورد مسئله بیماری یا هر مسئله ی دیگه ای که کمک می کنه تا نگرانی های من کمتر بشه در مورد اون مسئله چون ممکن ذهن من هنوز اونقدر قوی نشده باشه و وقتی اینکار می کنم خیالم راحتتر باشه خب اون واکسن را می زنم یا اونکار را انجام می دم تا خیالم راحتتر بشود خیلی هم کار خوبی
مثلا تو بحث واکسن بگم من می شینم رو باورهای سلامتیم کار می کنم تا بیمار نشم همین که نگران بیماری باشم بهش توجه کنم باعث می شه من بیمار بشوم ولی زمانی که واکسن می زنم ناخودآگاه دیگه نگرانش نیستم
و هر وقت خواستم در مورد قانون در این حد افراطی و وسواسی نگاه کنم از خودم سوال کنم که من چه نتیایجی تو زندگیم گرفتم که با این وسواس دارم نگاه می کنم به این قوانین.
من نباید فقط حرف باشم و به یک نگرشی برسم که وقتی هنوز اونقدر قدرتمند نشدم و پله ها را طی نکردم و تجربه نکردم هنوز مراحل پایین تر را به خودم فشار نیارم و ادای آدمهای قدرتمند در نیارم و به خودم فشار بیارم و آسون بگیرم و با خودم دوست باشم نه غریبه نه اینکه خودم برای خودم نقش آدمهای قدرتمند بازی کنم ولی از درون پوچ باشم .
من خیلی از جاها خیلی ضعف دارم و باید روی خودم کار کنم چرا نیام تکاملم طی کنم برای قوی تر شدنم و از همون پله اول شروع نکنم در مورد قوی تر شدنم ، تو بحث زیبایی هیچ اشکالی نداره اگه من به خودم برسم و بیام روی زیبایی خودم کار کنم این هیچ اشکالی نباید تو ذهن من داشته باشه تا اینکه بیام به خودم بگم نه من آدم قوی هستم من خودم دوست دارم ولی از درون زور بزنم تا اینجوری باشم و این خودش انرژی مصرف کردن هرکاری که من دارم تو کنترل ذهن می کنم انرژی مصرف کردن و بیام این انرژیم بذارم روی پول ساختن با یک ذهن آرام
اگه من یک کاری را انجام نمی دم موهام نمی رم کوتاه کنم از اون ور همش حواسم هست تا به هم ریخته نباشه یا کمربندم خراب می گم نظر دیگران برام مهم نیست ولی تو کل روزم حواسم هست نگرانم که یه وقت باز نشه این داره بینهایت انرژی من می سوزونه من باید اون کمربند را درست کنم اون ماشین را بیمه کنم انرژیم بذرام روی یک چیز بهتر یک چیز سازنده تر مثل پول ساختن حال خوب ساختن
به جای اینکه من بیام مدام نگران اتفاق افتادن یا مراقب بودن یکسری مسائل باشم یه اقداماتی بکنم که کلا این نگرانی از بین بره مثل اینکه استاد همه گوشی هاش بیمه کرده الان دیگه خیالش راحت بیوفته بشکنه گم بشه هرچی راحت یه نوش می فرستند براش دیگه ذهنش درگیر مراقبت کردن از اینها نیست هرچقدر ذهن ما کمتر درگیر مرراقبت کردن از یکسری چیزها باشه اون فضا بازتر برای اختصاص به مسائل دلخواه و مهم و موثر
این سبک چقدر آرامش بخش و اگه من تو همه بخشهای زندگیم این امنیت برقرار کنم دیگه نیاز نیست بیام تمرکزم بذارم روی نگهداری مواظب باشم خوب شارژ کنمش و نگران خراب شدن و از دست دادنش باشم.
نگران کرایه خونه و خونه اجاره ای بودن و اتفاقات ناگوار وقتی می تونم اینها را مدیریت کنم تا برطرف بشه کلی فضای خالی تو ذهنم ایجاد میشه تا به مسائل اصل و مهم و مفید برای خودم بپردازم.
دیگه به این چیزها فکر نمی کنم و راحت تمرکزم می ذارم روی مسائل مهم و حیاتی و اصل و لذت بردن و ساختن زندگیم در جنبه های مختلف
من باید تمرکز کنم و آگاه باشم و خساست به خرج بدم در مرود کانون توجهم که کجا دارم خرج می کنم و سعی کنم همیشه فکر کنم و اون تو جاهای بهتری خرج کنم.حتی اگه الان دارم تو جای خوبی خرجش می کنم.
خدا را شکر که عضوی از این خانواده هستم.