گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • آسان شدن چرخ زندگی؛
  • رزقی که خودش به دنبال شما می آید؛
  • حل معضل “حرف مردم”
  • شناخت نشتی های انرژی و استفاده سازنده از آنها؛
  • رابطه احساس لیاقت درونی با “مهم ندانستن حرف مردم”؛
  • آنچه برای خودت می پسندی، برای دیگران نیز بپسند؛
  • نگاه ملا نقطه ای به قوانین، فرد را از مسیر هماهنگ با قانون خارج می کند؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه
    20MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

151 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رحیم شیرعلیزاده» در این صفحه: 1
  1. -
    رحیم شیرعلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    من هم تو این قسمت که بیمه نگیریم و… مشکل داشتم

    و همیشه با خودم می گفتم انسان متوکل نباید دنبال اینجور چیزا باش

    دلیلش بنظرم خود استاده

    چون استاد تو فایل هاش می گفتن که من بیمه عمر نمی کنم و….

    و ناخودآگاه مخاطب برداشتش اینه که چون استاد این کار و می کنه پس این کار توحیدیه

    ولی تو این فایل من متوجه شدم که مسله توحیدی بودن یا نبودن نیست

    مسله کانون توجه و احساسمونه

    اگر ما احساسمون خوب نباش هر چقدر هم بخواهیم توحیدی رفتار کنیم جواب نمی ده !

    مثلا می گم

    فرض کنید بیمه ماشین اختیاری بود ،همون بیمه شخص ثالث،

    اگر من بیمه نمی کردم چقدر نگران می شدم که تصادف نکنم و….

    و چون کانون توجهم می رف رو تصادف !

    این اتفاق و مشابهشو به زندگیم دعوت می کردم

    حالا من هر چقدر هم با خودم می گفتم من توحیدیم من بخدا ایمان دارم و….

    این اتفاق می افتاد

    در صورتی من می تونستم که ماشینمو بیمه نکنم که به اندازه ای بخدا ایمان داشته باشم که وقتی ماشینو بیمه می کنم به بیمه اعتماد دارم !!!

    اگر همچین ایمانی ندارم ،نباید کانون توجهمو خراب کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: