گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • آسان شدن چرخ زندگی؛
  • رزقی که خودش به دنبال شما می آید؛
  • حل معضل “حرف مردم”
  • شناخت نشتی های انرژی و استفاده سازنده از آنها؛
  • رابطه احساس لیاقت درونی با “مهم ندانستن حرف مردم”؛
  • آنچه برای خودت می پسندی، برای دیگران نیز بپسند؛
  • نگاه ملا نقطه ای به قوانین، فرد را از مسیر هماهنگ با قانون خارج می کند؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه
    20MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

151 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی اکبر شفیعی» در این صفحه: 1
  1. -
    علی اکبر شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1713 روز

    به نام رب

    سلام و درود بر استاد عزیزم و دوستان گرامی

    تشکر میکنم از آقا لقمان عزیز که خاطره های خوبی از مردمان کُرد برام یادآور کرد

    استاد عزیز چقدر خوبه هر بار شما یه سری نشونه ها و نمایشگر ها را میگید که بتونیم چک کنیم آیا تو مسیر درست هستیم یا تو در و دیواریم

    یه نمایشگر دیگه که نشون میده آیا درست روی خودمون کار میکنیم یا نه؟ این هست که چقدر نظر دیگران در مورد ما برامون مهمه؟

    و هر چقدر از نظر ذهنی و شخصیتی قدرتمند و بزرگ بشیم نظر دیگران برامون مهم نیست

    خدا را شکر نسبت به یکسال قبلم خیلی بهترم اما واقعا جای کار داره

    بارها ازتون شنیدم که آقا یه سری اصول درست برا خودتون بچینید و طبق اونها کار درست خودتون را انجام بدید و تو مسیر درست حرکت کنید و کاری به نظر بقیه نداشته باشید در عین احترام به دیگران

    واقعا وقتی به گذشته فکر میکنم چقدر کارها و مسیر هایی که دوست داشتم را انجام ندادم یا چقدر بیخودی سختی و مشقت به خودم دادم یا خودم را تو رودربایستی قرار میدادم و چه لذت هایی که بیخود بر خودم محدود کرده بودم و چقدر انرژیم صرف میشد چون نظر و تأیید دیگران برام مهم بود

    و چقدر جالبه که افراد همیشه حرف دارن برا گفتن و همیشه نظر دارن

    چرا ریش گذاشتی

    چرا همچین سه تیغ کردی

    چرا ازدواج نمیکنی

    چرا بچه دار نمیشی

    چرا فلان شغل را انتخاب کردی

    و هزاران چرای دیگه

    البته الان که فکر میکنم این یکسال خیلی کمتر به این افراد برخود کردم ولی قبلا خیلی بیشتر بود

    و واقعا تلف میشیم اگه بخواهیم برای دیگران و نظر دیگران زندگی کنیم

    وقتی ریشه ای نگاه کنیم به این که چرا نظر بقیه برامون مهمه ؟

    چرا می‌خواهیم توجه بقیه را جلب کنیم ؟

    و چرا می‌خواهیم همیشه تأیید و تعریف دیگران را داشته باشیم ؟

    میبینیم یا به خاطر یه سری عقده‌ ها و ترس هاست

    مثلا ترس از تنهایی

    یا به خاطر اینه که خودمون را انسان ارزشمند و لایقی نمیدونیم

    و میتونه موارد دیگه هم باشه که ریشه همه اش بر میگرده به شرک

    یه مدته وقتی میخوام کاری کنم برای جلب توجه یا بخوام مثل قبل تأیید دیگران را بگیرم‌ تو ذهنم به خودم میگم الان مشرکی و یادت باشه سزای کسی که شرک بورزه عذابه که مزه اش را قبلا چشیدی

    اما بهترین روشی که میتونیم اصول درست را پایه ریزی کنیم یک اصل ساده هست که هممون بلدیم اونم اینه آقا جان تو هر جنبه و هر قسمت از زندکی هر رفتاری و هر گفتاری و هر عملی که دوست داری در مورد خودت انجام بشه در مورد دیگران هم انجام بده و دقیقا همین مواردی که برای خودت نمیپسندی برای بقیه هم نپسند

    و این اصل را نه فقط این که بگیم تو عمل اجرا کنیم

    مثلا من تو رانندگی قبلا فکر میکردم خیلی زرنگم یا تو اتوبان لایی میکشیدم یا تو تقاطع‌ها و چهارراه ها از دست خودم میرفتم بیرون و کارهای دیگه

    اما خدا را شکر الان مدتیه واقعا رانندگیم عوض شده و سعی میکنم بیشتر به این موارد دقت کنم

    حالا این مورد میتونه تو روابط کاری ، روابط عاطفی ، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی

    نوع کلام و گفتار ما با بقیه چطوریه ؟

    آیا همون کلام و گفتاریه که دوست داریم با ما صحبت بشه ؟

    آیا سعی می‌کنیم لبخند بزنیم‌ که حس خوبی بدیم به بقیه ؟

    مثل وقتی دوست داریم‌ حس خوب از بقیه بگیریم ؟

    و خیلی مصداق داره که استاد مثل همیشه اصل را میگه دیگه خودمون باید تو جنبه های مختلف پیاده اش کنیم

    و در کل همین طور که من میتونم یه سری نظر داشته باشم در مورد بقیه، بقیه هم میتونن نظر داشته باشن در مورد من

    البته اگه واقعا یه نظری درست و به جا بود استقبال کنیم و خودم را اصلاح کنم

    چون من که دارم خودم را اصلاح میکنم شاید یه موردی را یه دوستی زود‌تر متوجه بشه و تذکر بده

    چقدر قشنگ گفتید که زیبایی شناسی یک موضوع کاملا شخصیه

    و قبلا که قانون را نمیدونستم مثل اغلب جامعه دیگران را قضاوت میکردم

    مثلا این چه موردی بود فلانی برا ازدواج انتخاب کرد

    این چه مدل لباسیه یا این چه رنگیه ؟

    این چه مدل ماشینه؟ و …

    اما حالا میبینم قشنگی دنیا به همینه که تنوع سلیقه ها باشه و اصلا زیبایی را قرار نیست بقیه تعریف کنن برامون

    موضوع اصلی این که ما این قدر با خودمون در صلح باشیم که با خودمون اوکی باشیم و خودمون را زیبا ببینیم و خودمون را دوست داشته باشیم با همین قد و قیافه و ظاهر

    اما نکته ریز این جاست که نیایم دوباره صفر و صد به قضیه نگاه کنیم و اگه موردی است که میشه به سادگی برطرف کرد و اون مورد ذهن ما را درگیر کرده بریم راحت برطرف اش کنیم

    وقتی این صحبت را گفتید یکم فکر کردم که آیا برای من مسئله موهام مهمه یا نه

    بعد دیدم من تا یک سال قبل هر روز دنبال یه اکسیر و ماده ای بودم که موهام دوباره رشد کنه و کلیم به خودم سختی میدادم اما واقعا این یکسال اصلا مهم نبود و بهش فکر نکردم مثل قبل و دیدم خوب من که اوکیم باهاش ( تازه یه باورم ساختم که نه تنها از نظر ذهنی و کلا از هر نظر شبیه استاد میشم که الگوی منه تازه از نظر ظاهری هم شبیه استاد میشم 😂😉)

    اما مهم ترین نکته برای ما که موجود های فرکانسی هستیم و فرکانس های ما هم حاصل کانون توجه ما هستن اینه که خیلی خیلی خساست به خرج بدیم برای کانون توجه مون

    سعی میکنم برای خودم مثال های بیشتری بزنم

    .وقتی متونم یه ظاهر و پوشش و لباسی داشته باشم که هم به من اعتماد به نفس بده و هم نخوام کلی انرژی بزارم و ذهنم درگیر باشه که نظر بقیه برام مهم نباشه خوب اون را انتخاب میکنم

    . وقتی میتونم تو جمع دوستان یا یه سری مهمونی ها و جشن ها و دورهمی ها نرم که باعث میشه قضاوت کنم یا خودم را مقایسه کنم خوب آگاهانه انتخاب میکنم نرم که نخوام بعدش کلی انرژی بزارم

    .وقتی میتونم تلویزیون و شبکه های مجازی را بزارم کنار که هر وردی نامناسبی را نبینیم که بعدش بخوام کلی انرژی بزارم خوب این کار را انجام میدم

    .وقتی میتونم با دیگران بحث نکنم و نخوام دیگران را قانع کنم و نخوام دیگران را تغییر بدم و نخوام تو زندگی دیگران کنجکاوی کنم خوب این کار را آگاهنه انجام میدم

    . وقتی میتونم یه سری رابطه ها را کات کنم و واقعا با کسایی که هم فرکانس من نیستن نباشم خوب آگاهانه این کار را انجام میدم

    . وقتی میتونم تو یه جمع شلوغ ماسک بزنم خوب میزنم که بعدش نخوام کلی برم باور در مورد سلامتی بسازم

    . وقتی میتونم واکسن بزنم که دیگه خیام راحت باشه و باور داشته باشم این واکسن هم مثل تمام واکسن های قبلیه که زدم و دیگه بدنم مقاوم میشه خوب راحت انجام میدم

    . وقتی میتونم ماشینم و وسایلم را بیمه کنم این کار را انجام میدم که هر بار دلم نلرزه

    در کل بر میگرده به قانون تکامل چون ما قرار نیست در مورد هیج چیزی زور بزنیم و قراره همه چیز طبیعی و آسون رخ بده وقتی قبول دارم باید تکاملم را طی کنم و هنوز ایمان و باور های قدرتمند ندارم خوب کاری را انجام میدم که انرژی کمتری از من بگیره و به جای این که بخوام انرژی بزارم برای مواردی که ساده میشه حلشون کرد این انرژی را میزارم برای اولویت های بالاتر زندگیم

    و نخواهیم از اون ور بوم بیفتیم که اگه ما فلان کارا انجام بدیم آدم ضعیفی هستیم که خود همین باور باز برمیگرده به این که خیلی اوقات نمی‌خواهیم بقیه فکر کنن ما آدم های ضعیفی هستیم یعنی هنوز نظر بقیه برامون مهمه

    در کل وقتی این انرژی‌ هایی که تو تمام موارد بالا گفتم و خیلی مواد دیگه که اسم نبردم را میشه ذخیره کرد برای ساختن ثروت ، برای رفتن دنبال علایق ، برای ساختن روابط عالی، برای رسیدن به خواسته های بزرگ و در یک کلام برای لذت بردن از زندگی

    حیفه تلف بشه تو موارد بی ارزش

    بازم ممنون استاد جان بابت این فایل که هنوز نکته های زیاد دیگه ای هم داره

    و بی نهایت سپاسگذارم بابت تمام فایل های گفتگو با دوستان که واقعا یک گنجینه است

    دوستون دارم

    یا حق

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: