نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- آسان شدن چرخ زندگی؛
- رزقی که خودش به دنبال شما می آید؛
- حل معضل “حرف مردم”
- شناخت نشتی های انرژی و استفاده سازنده از آنها؛
- رابطه احساس لیاقت درونی با “مهم ندانستن حرف مردم”؛
- آنچه برای خودت می پسندی، برای دیگران نیز بپسند؛
- نگاه ملا نقطه ای به قوانین، فرد را از مسیر هماهنگ با قانون خارج می کند؛
منابع بیشتر
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه20MB22 دقیقه
با سلام خدمت اساتید عزیز و دوستان
آزاده هستم
فابل خیلی جذابی بود
راستش این نکاتی که استاد گفتن برا من خیلی یوال بود که مثلا حالا تو عزت نفس و روابط استاد میگن با خودتون راحت باشید تا در مدار آدمهای هم فرکانس خودتون قرار بگیرین
مثلا من به دلیل استفاده از قانون سلامتی وزنم شده بود 57 کیلو و از لحاظ صورت خیلی خیلی نابود شده بودم از طرفی واسم مهم نبود ولی از طرفی خانواده و دوستام بهم میگفتن صورتت نابود شده و از نظر چین و چروک ده سال پیرتر شدی
راستش کم کم دیگه خودم با خودم حال نکردم و هر وقت جلو آینه وایمیسادم از این عمیق شدن خطای صورتم نا راحت میشدم ولی هر بار و هربار با نکات عزت نفس و لیاقت درونی خودمو آروم میکردم ولی دیدم حقیقتا ذهنم داره زور میزنه و احساسم اصلا خوب نیست
تا اینکه رفتم یه مرکز زیبایی و یک ماه به عید تزریق کردم
والان با خودم اکی هستم و هروقت خودمو تو آینه می بینم احساسم به خودم خوبه و راستش انرژی کنترل ذهن قبلی دیگه ازم گرفته نمیشه
البته این فقط درمورد زیبایی هم نیست مثلا من قللا وقتی سر کار یه همکار ناراحتم میکرد میومدم خونه و تاساعتها نمیتونستم ذهن خودمو کنترل کنم
و این فایلم در واقع نشانه همین برخوردا بود که برام اومد
استاد میگن این مسائل رو رفع کنین تا ازتون انرژی نگیره
و الان فهمیدم که بابا خبلی از مسائل خیلی کوچیکن میشه زود رفعشون کرد تا دیگه مشکلی ایجاد نشه و انرژی کنترل ذهن ازمون ضایع نشه
مثلا من یه همکار دارم که خبرچینه و سر همین خبرچینیش برام مشکلی سر کار درست کرد که تا ساعتها ریختم بهم
وچقدر اترژی منو هدر داد
نشستم فکر کردم که از حالا به بعد الگوی اون همکارو شناختم و اصلا دیگه کوجکترین حرف جلوش نمیزنم یا اینکه اصلا این عادت درددل کردن که خیلی خیلی کمتر شده رو باید دیگه به صفر برسونم
و این عاااالیه