گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/11/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-11-21 05:07:352024-04-27 08:09:30گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
1403/11/27 روز224
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل
خدایا شکرت که امروز هدایت شدم به این فایل بی نظیر
انرژ ی ات رو بزار روی چیزی که برات نفع داره
این جمله واقعا نمیدونم چی درموردش بگم
اگر بتونم درکش کنم قطعا خیلی پیشرفت میکنم
وقتی نگاه میکنم به زندگیم میبینم روی چه چیزها و چه کسایی انرژی گذاشتم که هیچ و پوچ شد و فقط به خودم ظلم کردم
درک اینکه ببین داری روی چی انرژی و تمرکز میذاری تازه برام روشن شده و ازطرفی هم انرژی و تمرکز گذاشتن روی کاری که برام نفع و رشد ودیشرفت داره سخت تره
انگاری این ذهن چموش من میخواد همش بازیگوشی کنه و دنبال لذت های لحظه ایی مثل خوردن فست فود
اما اگر بتونم همونطور که بدنمو تربیت کردم و آنقدر بهش نه گفتم که دیگه شاید چندماه یکبار هوس کنه
ذهنم باید همینطور تربیت کنم جلوی نشتی های انرژی امو بگیرم و نزارم عادت کنه به لذت های لحظه ایی
به نام خداوند بخشنده مهربانم
استاد سلااااااام خانم شایسته جانم ارادت ویژههههه@@
موقع شستن ظرفها من امروز هدایت شدم به این فایل ،باورتون میشه صد درصد که من چندین بار این فایل رو گوش داده بودم اما احساسم بد شده بود !! دقیقا امروز وقتی باز شروع به گوش دادنش کردم گفتم برو بعدی اینو نه !!عجیبه گوشیم تو اتاق در حال شارژ بودگفتم حالا بی خیال همینو گوش بده ظرفاتو بشور….
و خدای منننننن چقدر من هر دیقه که گذشت با حرفهای شما اونقدر ذوق زده شدم که انگار یهو یه میلیارد پول زدن به حسابت !!چنان لبخند از روی شوق و ذوق اومد رو لبم که گویا عزیزی بعد از سالیان دراز برای دیدنم آمده یهویی!!
استاد جونم خداوکیلی برامون حسودی نمیکنی که یه همچین استادی داریم ما خخخخ خیلی ذوق زدهام به خودم افتخار میکنم که لایق داشتن استاد نازنینی چون شمام یه دونه استاد دارم من که با دنیا عوضش نمیکنم اصلا با شما همه چی آسونه آسونه برخلاف همه ؛شما آسون شدی برای اسونیا ## چقدر مطالب رو زیبا بیان میکنید
چقدر رسالتتون زیبا و لذت بخش به انجام میرسونید
عاقاااااااا،خداااااااا ما خوشبخت ترینیم که همچین استادی با همچین عزیزدلشون داریم که هم خودشون هم سایتشون هم گروهشون هم شاگرداشون هم فایلاشون هم کامنتاشون همه و همه معرکه است
گاهی میگم آرزو فقط خدا رو شکر کن که تو این مسیر دختر قیشنگوم ،من فقط اینو مطمئن تر میشم هر روز که به قول استاد هر فردی که اینجا میاد طبق هدایت الله یکتاست و تمام ….
استاد جانم در همین لحظه از همین جا با قلبی پر از عشق و شور و شوقه عین بازی های کودکانه مون ازتون سپاسگزارم استاد عباسمنش مرسی مرسی مرسی شما الگویی هستی برای تمام دورانها،میبینیم و میشنویم بارها و بارها
یه تصمیم برای خودم گرفتم از نظر مالی که به قول شما نگرانیم رو کم کنه که به لطف الله اجراش میکنم … دوستتون دارم بیقید پ شرط با روح لطیفم
سلام استاد عزیزم.
آخه چقدررر شما فوق العاده هستین.
استاد، تا این فایل به آخر نرسید متوجه نشدم و درک نکردم چرا اسم این فایل، ( خساست در خرج کانون توجه) هست!!!
واقعا چه آگاهی نابی. الهی صدهزار مرتبه شکرت که هر لحظه بیشتر از قبل در مدار دریافت این آگاهی ها قرار میگیرم.
و استاد هرگوشه از ذهنم که درگیر هر موضوعی باشه هرچند کوچک و در هر زمینه ای، حتی اگر خودم حواسم بهش نباشه، خداوند یکی یکی داره برام برطرفش میکنه.
استاد چون روی صورتم جای جوش از قبل مونده بود هروقت خودمو تو آینه میدیدم بخودم و خدا میگفتم دوست دارم برم کار زیبایی پوست و جوان سازی پوست انجام بدم. تا جای این جوش ها برطرف بشه و پوستم صافو شفاف بشه.
بعد وقتی دوره عزت نفس را شروع کردم بکار کردن، هربار این خواسته را میخواستم مطرح کنم و درموردش باخودم حرف بزنم، هی نجوا مرتب بهم میگفت تو اگه عزت نفس داشتی و قوی شده بودی نمیخواستی چنین کاری انجام بدی!!! و استاد من بهش میگفتم چه اشکالی داره من میخوام هرروز زیباتر باشم. ولی باز میگفت اگه عزت نفس داشتی همین الانم خودتو زیبا میدیدی و دیگه نمیخواستی بری به پوستت رسیدگی کنی!!
استاد نمیتونستم ارتباط بین این موضوع را درک کنم و بفهمم، تا اینکه امروز با آگاهی های عالی این فایل و کلام هدایتگر شما، تازه تونستم اصل موضوع را درک کنم و انگار یه وزنه از رو دوشم برداشته شد.
و باز هم تاکید میکنم : درک جمله خساست داشتن در کانون توجه، حکم یه دروازه بزرگ را برای من داشت برای ورود به دنیایی زیباتر.
استاد واقعا بعضی از جملات شما، یچیزی فراتر از آگاهی و شاهکار هستن.
بینهایت سپاسگزار شما هستم.
و بینهایت سپاسگزار خداوند که چقدر هوای منو داره و حتی مسائلی که از ذهنم دور میمونه که پیگیر جواب درستش باشم را، خودش حل میکنه برام.
درپناه خداوند باشین
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلان استاد عزیزم
سلام خانواده ی دوست داشتنی من …
ای جان دلم …
واقعا چه خدای هدایتگری داریم ….
عاشقتونم …
من با پاسخ کامنت یکی از دوستان به این صفحه هدایت شدم …
و چه زیبا هر روز خداوند بهم میگه
نمایشگر اینکه چقدر داریم روی خودمون کار کنیم …چقدر نظر بقیه برامون مهمه ؟
ما مسیر رو شکل زندگیمون رو مشخص میکنیم ….و کار خودمون رو میکنیم ….
واقعا واقعاااا
توی ایران چقدر دنبال راضی کردن بودیم …
مخصوصا درباره ی من …
….
عزیزم تمرکز …
عزیزم متمرکز بودن …
عزیزم گوش بده به هدایت و حرف من …
حذف کن تمام چرت و پرت های دور و برت رو تا توی اون حوضه هدایت های منو بگیری …
عاشقتونم …
یه معیار سنج برای رفتار ها که آقا این رفتاری که دارم انجام میدم اگر یه نفر دیگه هم انجام بده من اذیت میشم یا نه ؟
…….
خودمون خودمون رو زیبا ببینیم….
…….
یه تعادل باید باشه
عاشقتونم …مرسی برای این فایل …
ممنونم …
در پناه لله یکتا باشید
با سلام خدمت دوستان و استاد عزیز من سه سال پیش با شما و برنامه تون آشنا شدم و اون موقع شغل مستقلی از خودم نداشتم و همیشه خودم رو سرزنش میکردم و شکست خورده و توانایی حرکت و عمل کردن رو نداشتم و با قوانین هم هیچ آشنایی نداشتم.و بعد آشنایی با شما و دوره های شما و دوازده قدم و تلاش کردم و سعی کردم نسبت به انجام آن تعهد داشته باشم و از آن روز به بعد به لطف خداوند حالم و احساسم و امید به آینده دارم و کارگاهی از خودم رو راه انداختم و تلاش میکنم شاگرد آموزش بدهم تو رشته شغلیم و هر روز هم به لطفا خداوند در حال رشد هستم و سپاسگزار خداوند هستم بابت اینکه با شما آشنا شدم و این مسیر بسیار زیبا
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
نمایشگری که نشان می دهد به چه میزان بر روی باورهای خود کار می کنیم این است که :
تا چه اندازه نظر و دیدگاه افراد برای ما کم اهمیت تر شده است
به میزانی که شخصیت قوی تری داشته باشیم:
به همان اندازه نظر دیگران را حائز اهمیت ندانسته و برای رضایت دیگران اقدامی انجام نداده اصول و سبک شخصی خود را داشته: طبق آن حرکت می کنیم
قانون:
ما توانایی راضی کردن دیگران را نداریم و نیازی نیست که بخواهیم رضایت سایرین را داشته باشیم
تنها باید:
در مسیر درست حرکت کنیم چون به مسیر خود اعتماد داریم و اینگونه از زندگی خود لذت بیشتری می بریم
معیار درستی رفتار پاسخ دادن به این سوال است که:
ایا اگر این رفتار را دیگران با من داشته باشند من از رفتار آنها اذیت می شوم؟
هر آن چیزی که برای خود می پسندیم: برای دیگران بپسندیم
اگر اذیت می شویم: نادرست و اگر اذیت نمی شویم: درست است
ممکن است افراد : با سبک شخصی ما مخالف باشند یا از ما انتقاد کنند که به هیچ وجه اهمیتی ندارد
زیبایی شناسی مسئله ای کاملا سلیقه ای است و ما نباید:
ظاهر خود را برای رضایت دیگران تغییر دهیم
صفر و یک نگاه کردن به مسائل : به ما کمک نخواهد کرد
متوجه باشیم که ما انسانها کامل نیستیم می توانیم اگر ظاهر نامناسبی داریم و همواره مورد تمسخر قرار می گیریم ظاهر خود را تغییر دهیم و فشار را از روی خود برداشته نشتی انرژی را برطرف کرده مسئله ی خود را حل کنیم
اما نباید:
برای رضایت دیگران کاری انجام دهیم تعادلی بین این دو موضوع ایجاد کنیم
نگاه افراطی: به مسائل و موضوعات نداشته باشیم
اینگونه نباشد که ما از لحاظ ذهنی قدرت نداریم و بخواهیم با ادعا کردن بیهوده کارهایی را انجام دهیم که در پایان به ضرر ما تمام شود
هیچ اشکالی ندارد که بخواهیم زیباتر دیده شویم و انرژی خود را هوشمندانه برای تحقق خواسته های خود قرار دهیم
باید برای کانون توجه خود: خساست به خرج داده و تمرکز خود را بر خواسته هایمان قرار دهید
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خداوند را ممنون هستم که من را اینگونه هدایت کرده است به این فایل های ارزشمند
فایل هایی که هر چند رایگان هستند ولی هر کدام برای خودشان یک دوره آموزشی هستند
همه چیز برای من از زمانی به وقع پیوست که من توجه خودم را از روی مشکلات کار خودم برداشتم و به سمت زیبایی ها و حال خوبی ها هدایت کردم
زمانی که دیگر سختی ها به چشم من نمی آمد و من آگاهانه دنبال یک نکته مثبت و خوب بودم تا حالم خوب بشوم
این حال خوب
یک آرامش برای من به وجود آورد
خداوند را جوری دیگر می بینم
حس و حال من با او بهتر و بهتر شده است
می دانم که او برای من بهترین خواهد بود
می دانم که او هر زمان که صدایش بزنم او به راحتی و آسانی دستهای من را خواهد گرفت
چقدر زیبا است که من اینگونه حال خوب را برای خودم خریده ام
چقدر این باورها برای من زندگی ساز بود
مهمترین آنها این بود که دیگر دنبال تایید دیگران نباشم
دیگر دنبال نظر مثبت گرفتن دیگران نباشم
همه چیز برای من از زمانی رخ داد که من بتوانم به خودارزشمندی درونی رسیدم
چراهای دیگران واقعا برای من مختل نخواهد بود
خداوند را ممنون هستم که همیشه من را هدایت می کند
همه در درون من رقم می خورد
درس عالی و خوبی که یاد گرفتم این بود که مراقب کنترل ذهن خودم باشم و انرژی خودم را صرف چیزهایی کنم که برای من نفع دارد
بجای اینکه خودم را درگیر فرعیات کنم
همه چیز برای من خودم تعیین کننده آن هستم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای فراوانی ها
152مین نشانه روز من
موضوع فایل:خساست در خرج کانون توجه
عرض ادب احترام و ارادت استاد گرامی و خانم شایسته و دوستان هم مدار وهمفرکانسی.
اعتماد بنفس بالای آقا لقمان و قدرتمند شدن ذهنش که تمام توجهاتش روی خودشه،بدون استرس با لذت و عشق با همه مردم کار میکنه،که دیدگاه مردم در مورد خودش رو بی تفاوت وغیر ضروری میدونه،و فقط دنبال قویتر شدن خودش هست و نظرات دیگران اسن براش مهم نیست،
و استاد معیارش اینه که هر چیزی که برای خودش میپسنده برای دیگران هم بپسنده،مهم اینه که ما خودمون و بدن و جوارح و سیستماتیک چهره مون برای خویشتن عالی و جذاب هست و من این قیافه خودمو قبول دارم و تمرکز از حرف و حدیث دیگران برداریم و روی مسایل خودمون فوکوس کنیم،
آقا من قدم 167سانتیمتر هست خیلی ها بمن میگن خیلی قدت کوتاهه با این استایل بدنی حیفی،اما من خودمو دوستدارم و این استایل و قدم مورد پسند خودم هست و دوستش دارم،و سپاسگزار خداوندم بدن سالم وسلامت،چهره خندان چشم و ابرو زیبا و بینی فندقی و دندانهای سالم و زیبا دارم،چیزیکه الان میتونه به من انرژی بده عزت نفس منو ببره بالا تا بتونم از پس تمام کارام بر بیام همین احساس خوب وعالی نسبت به چهره و اندام و تیپ و استایل م هست،که واقعا لذت میبرم بارها بارها به من میگن قدت کوتاهه اما قد من کوتاه نیست قدم ایده آل استایل و بدنمه و عامل دیده شدنم همین قدمه و باورتون نمیشه من42سالمه اما هرکس منو مییبینه میگه31سالته یادمه اون موقع ها که 32ساله بودم همه میگفتن تو24سالته،این عوامل باعث خود بیداری و تمرکز روی نقاط قوت دیگرم شد،تا بتونم درس و ورزش و کار رو در کنار هم جلوببرم و تمرکز کنم انسان موفق و سربلندی هستم که بخواسته هام براحتی میتونم برسم.نظر دیگران برام مهم نیست،برای خودم زندگی میکنم نه دیگران،
سعی کنیم خساست در کانون توجه مون ایجاد نکنیم،اگه موردی چیزی هست تو چهره تو رفتار یا طرز پوشش و دیدگاه شخصیتی که واقعا از دیدگاه خودمون اصرار در بدون عیب و نقصان بودن و طبیعی جلوه دادن موضوع داریم اما در حالیکه با تکمیل کردن موضوعات وعمل کردن این نگرش که هرچه برای خودت میپسندی برای دیگران نیز بپسندیا میتونیم این ایراد شخصی رو برطرف کنیم با این حال که نزد دیگران محبوبتر و جذابتر میشیم که اصلا هم مهم نباشه برامون، سرمون تو لاک خودمون باشه, از دیدگاه شخصی اعتماد بنفس و جایگاه بالاتری رو تجربه میکنیم،و برای رشد و ترقی حوزه کارهای شخصی در اجتماع متواضع تر و پسندیده تر میباشیم.
هرچقدر قویتر بشیم نظرات دیگران در مورد ما مهم نیست،ما مگه برای یکی دیگه داریم زندگی میکنیم،این نظرات بقیه ست شیوه زندگی اوناست،اما نظر شخصی این هست که خودمون به خویشتن اعتماد بنفس بدیم و شخصیت برتری داشته باشیم و خودمون رو آزار ندیم ریلکس و با طمأنینه برخورد کنیم،کل زندگیمون برای مردم نباشه برای خودت زندگی کن نه برای نظرات دیگران،
سپاسگزار خداوند مهربان که امروز سالم وسلامت و پرانرژی فایل استاد عباس منش رو فراگیر شدم و آگاهی هامو افزایش دادم.
سلام آقای الیکایی عزیز
وقت شما به خیر
اول بگم من طبق یه عادت خوبی که دارم ، معنی اسم و فامیلی شما رو سرچ کردم
خیلی زیبا بودن
مخصوصاً معنی اسم شما (شجاع ، باصلابت) به موضوع این فایل و دل نوشتهی خودتون هم مرتبط بود
عکس پروفایلتون هم خیلی زیباست و واقعا بهتون نمی خوره 42 سالتون باشه
امیدوارم شاد باشید ، از مطالعهی دیدگاهتون لذت بردم
سلام به استاد واقعا جای تحسین دارید هروقت من فایل های شما رو گوش میکنم همیشه همون اینجوری که هستی معرفی میکنی آدم باورش نمیشه اینقدر راحت به با این حد از پیشرفت میای میگی من تو فلان موضوع هنوز کار دارم یعنی لذت میبرم وقتی اینقدر راحتی با خودت من خودم الان به خودم اومدم توبس،این قوانین به صورت افراطی دارم بر خورد میکنم وهیچ اتفاق خاصی توی زندگیم هم نیوفتاده یعنی خیلی به ظاهر که دارم رو خودم کارمیکنم شاید هم افراطی کار کردن روی این قوانین باعث شده بود آ لحاظ روحی هم حتی ضربه خوردم بعضی وقتا آدم موضوعات رو یک طوری میگره بعد ها متوجه میشه من خودم تو خونه دیگه ت خونه اینقدر خدایا شکرت میگم ولی حقیقت هیچ نتیجه ای هم از لحاظ مالی نگرفتم بعضی وقتا اعضای خا نواده هم میگن تا کی هی باید بگی خدایا شکرت ولی هیچ پیشرفتی هم نکنی احساحس،میکنم با این کارم به جای اینکه اسم خداوند رو پیش اونا بلند کنم شاید واقعا باعث باشم دیگاهشون نسبت خداوند هم بد بشه چون تمام انرژی ازمسیر میره ولی مدار پول ساختن نیستم یعنی کلن توی مدار قوانین نیستم عین واقعیت بعد انتظار نتیجه،هم دارم بعد بیام به خودم بگم شاید فایل ها جواب ندن من هنوز یک دوری خریدم هنور جلسه اولشو درست ده با. گوش نکردم که ملک ذهنم بشه که دیگه فضای تو ذهنم نمونه که بخوام به چیزهای دیگه کار کنم نا گفته نمونه قدم های برداشتم برا ایمانم ولی اینکه خیلی سخت گیر شدم نسبت به قوانین احساحس،میکنم داره بهم سخت میگیره یعنی انگار نگاه من قوانین اشتباه هست وقتی میبینم شما وبچه های سایت خیلی راحت لذت می برن نتیجه میگیرن خدا شکر خوشحال میشم ازاین بابت والان میگم خدایا خدایا مرا در مدار این آگاهی قرار بده تا لذت ببرم واصول یادگیری،واصول استفاده قوانین رو بهم نشون بده تا درزندگیم پیاده کنم واینکه الکی،به قول استاد بگم من ایمان دارم من ثروتمند وهیچ گونه پیشرفتی هم نکنم بجای تمرکز بر روی پول ساختن ک ه الان یکی نیازهای که توبس،پول دار شدن وثرومند شده هدایتم کنه
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام به خانواده ی دوست داشتنی ام
سلام به استاد عزیزم …
و در دنیای من پدر فافا
امیدوارم حالتون عالی باشه …
بشینم گریه کنم واقعا …به حال خودم که اینقدر کانون توجهم رو روی چیزای نادرست زندگیم گذاشتم …
از تقریبا 13یا 14 سالگی دندونای من پوسیده شد …
و حتی دندونای جلوم هم لکه های سیاهی زد …
من سعی میکردم برام مهم نباشه …
براشون اسم گذاشتم سعی کردم پنهانشون کنم سعی کردم دوسشون داشته باشم …سعی کردم جوری بخندم که پیدا نشن …
ولی فایده ای نداشت که نداشت و آخرش حس میکردم همه میبینند…خیلی با خودم کلنجار میرفتم آخه توی ذهنم این بود که چون دندونای پایینم رو درست کردم این باعث شد که دندونای بالام خراب بشه پس اگه اونارو درست کنم پیشرفت میکنه و مثل پایینی ها که بعد چند سال رنگشون برگشت ولی خب کاری به اونا که درست کردم نداشت …
حالا فهمیدم چقدر انرژیم رو بی خودی صرف این چیزا کردم و میکنم …
یا پوست صورتم …جوش های پوستم …
البته که الان خیلی بهتر شده ولی بازم پوستم پره از جوش …
ولی بازم من دوست ندارم کرم رنگی بزنم می خوام خودم باشم …
ولی الان فهمیدم اینم ادا شده …
آرایش نمیکنم چون می خوام همه با تمام ایراداتم منو بپذیرند ولی بازم کلی انرژی که الان خوبم یا نه یا کلی فکر که الان صورتم پره جوشه بد دیده میشم …البته من خودمم حوصله ی این همه کرمو اینا رو ندارم و توی فکر اساسی و خرید دوره ی قانون سلامتی ام که به استقلال مالی برسم و بخرم…
والا الان با این حرفا یکم هم گیج شدم …دوست ندارم وابسته به لوازم آرایشی بشم از طرفی حوصله ی این همه کرمم ندارم و تازه از طرفی هم پوستم و مدل قیافم یکم اذیتم میکنه از طرفی می خوام زور بزنم که اعتماد به نفس داشته باشم ..
از طرفی دوست ندارم متعصبانه نگاه کنم از طرفی متعصبانه روی حرفای خودمم …
ولی خداروشکر که فهمیدم چقدر اقداماتی انجام میدم که کلی توجه و انرژی ازم میگیره ….
ممنونم …
درسته یکم گیج شدم ولی تصمیم گرفتم چندین باره دیگه فایلو گوش بدم تا بهتر درک کنم و تازه دوست دارم همه ی کامنت ها رو بخونم …
انجامش میدم …
مرسی
برای تک تک حرف ها و کلماتتون ممنونم …
عاشقتونم …
در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید …
سلام ملیکای عزیز
امیدوارم حال دلت عالی باشه
حسم گف برات بنویسم
دوست عزیز من اینکه ادم به خودش برسه از عزت نفسشه
و اگر یک ایرادی داره منو اذیت میکنه باید برطرفش کنم اوکی ؟؟
ولی اگر یک مثلا خالی روی صورتم دارم و خودم عاشقشم و حس خوبی بهش دارم ،ولی ملت میگن برو عمل کن و زشت شدی و اینا اگر مطابق میل بقیه حرکت کنیم ، این میشه مهم بودن حرف بقیه و از اونجایی که هیچ قیافه و هیچ ارایشی همه ی سلیقه هارو در بر نمیگیره ،میریم خال و عمل میکنیم درمیاریم فردا یکی میگه که برا چشماتم لنز بزار خوشگل تر شی ، این از این
و اینکه گفتی کرم رنگی و ارایش نمیخوام درگیرش بشم
خب این خیلی خوبه
اما بحث کرم نیست ،حل مسائل ریشه اییه و کافیه از خداوند هدایت بخوای ، عزیزه دل رسیدن به خواسته رو ما نباید موکول به خرید یک دوره کنیم
خداوندبی نهایت دست داره برای اینکه از هزاران طریق و به قول قران از جایی که به عقل ما به ذهن ما نمیرسه مارو به خواستمون برسونه ولی وقتی ما رسیدن به خواسته خودمونو که مثلا رفع جوش های صورته موکول میکنیم به یک زمان خاص و یه دوره خاص در واقع چون جهان داره به باورهای ما پاسخ میده ،داریم دست های خداوند رو میبندیم و فقط میگیم از این طریق و دقیقا به این شکل اجابت میشیم
شما فقط سپاس گزار صورت بدون جوش و صاف و زیبای خودت باش و ببین چطوری هدایت میشی به داشتنش ،تاکید میکنم از راه های ساده و بدیهی و اسون
خودم دوسال پیش پوست بدنم به شدت کهیر زده بود ،به شدت ها ، ولی خب به خاطر کج فهمی میگفتم نه من روی خودم کار میکنم و اینا خوب میشه ،بعدش دیدم نه داره بدتر میشه ، بعدش از اونجایی که همیشه قبل هرکاری میام ذهنیتمو درست میکنم ،تسلیم شدم و گفتم خدایا تو هدایت کن و خدا بهم الهام کرد که درسته روی خودت کار کنی اینا خوب میشه ولی خب این وسط اقدام عملی انجام میدی؟؟؟ و هدایت کرد به یک دکتر خوب و کهیرهایی که به شدت تمام شکم و پهلو و دستامو و حتی پیشروی کرده بود تا گردنم و موهام کلا با 120هزار تومن رفت پی کارش و فقط مقاومت من باعث شده بود این بیماری انقد پیشروی کنه
و باز یه مثال دیگه
یه شامپویی برام دکتر پوست تجویز کرد که شامپوی ضدشوره برا مو بود و گف هفته ای دوبار بمال به بدنت و بعد ابکشی کن
و خداروشکر با چنتا قرص دیگه خوب شد این ها
بعدش من به یه تضادی برخوردم که نمیدونم بختطر تعریق زیاد بود یا هرچی که به شدت پوست سرم خارش داشت ، وحشتناک هاااااا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی البته میخونی ههه
طوری که من میرسیدم باشگاه دو دیقه اول که شروع میکردم ،این خارش شروع میشد ، همین خارش و اینکه به شدت فراوان شوره میزد موهام باعث ریزششونم میشد و یه بار میگفتن سرکه بریز تو شامپو و استفاده میکردم و مقطعی جواب میداد ،یا چنتا روش دیگه و اخرش باز تسلیم شدم گفتم خدایا منو خودت هدایت کن و دقیقا قبلا هم هدایت کرده بود به شامپویی که اون دکتره برای پوستم تجویز کرده بود (همون شامپوی ضد شوره ) اما خب بازم مقاومت من باعث شد کلی برم ازمون و خطا کنم ،و باورت نمیشه اون شامپو معجزه کرد ، یعنی میخوام بگم راه حل مسائل خیلی سادس اگر که ما ساده نگا کنیم بهشون و بزرگشون نکنیم ، و به قول استاد ادم چه زود یادش میره اون شرایط بدی که داشت رو و خداوند بهش لطف کرد ،درسته سعی میکنم یادم نره و هی میگم خدایا شکرت خارش سرم کل زندگیمو مختل کرده بود و الان دیگه نیست
ملیکا جان فقط سپاس گزاری کن و تسلیم هدایت باش و ساده نگا کن مثل این دوتا مسئله ای که من برا خودم گنده کرده بودم و انقد با این طرز تفکر گذاشتم پیش برن ،برخورد نکن
تجسم کن خواستتت رو و بدون که خداوند به اسونترین شکل پاسخ میده بهت
یادت باشه ما فقط باید سمت خودمونو انجام بدیم
باز یه مثال میزنم از این
توی دفتر سپاس گزاریم چند مدتی بود مینوشتم که خدایا شکرت بابت موهای پرپشت و لختی که دارم و اصن فقط حس خوبی داشتم و نگرانش نبودم و به این شکل سمت خودم رو انجام میدادم و بعد هدایت شدم و ارایشگرم گف که یه شامپویی هست که قیمتش 450تومنه و هزار میله و روغن آرگان و پروتیین مو داره و میخوای سفارش بدم برات بیارن و حسم گفت خودشه و همونجا کارت کشیدم و سه روز بعد زنگ زد که بیا ببرش ،و فک کنم سه هفتس دارم استفاده میکنم موهام که بخاطر اون مشکلات کم پشت شده بود ،فک کن سه چهار ماه موهام هرروز داشت میریخت ،
بعد اون شامپو ضد شوره معجزه کرد و درمان شد و بعد این شامپو دقیقا اجابت خواسته ی من برای پرپشت بودن و لخت بودن موهام بود که ارایشگرم بخاطر اینکه موهام موخوره داشت (چون قبلا دوسه باری شعله زده بود و سوخته بودن ) بهم پیشنهاد داد ،
امیدوارم بتونه کمک کنه بهت این تجربیات .
درپناه الله یکتا باشی .
به نام خدای زیبا ترین زیبایی ها که خود، زیبا تر از هرچیز و هرجاست…
و من را به زیبایی خودش خلق کرد …
و هرچه دارم از اوست …
سلام داداش رضا …
چقدر لذت بخش بود وقتی سایت رو سرچ کردم و اومدم داخلش و دیدم نقطه ی آبی بالای اسمم روشن شده …
با تعجب بهش نگاه کردم و چندتا پلک زدم که ببینم واقعا دارم درست میبینم !
آخه خیلی وقته کامنتی نزاشتم …
منی که انتظارش رو نداشتم تا 2 یا 3 ثانیه توی شوک بودم …
بعد با خوشحالی
پریدم …
و زدم روی اسمم …
هنوز باورم نمیشد
گفتم بزار ببینم شاید اخطاری چیزیه …
ولی نه …نقطه روی پاسخ به کامنت من بود …
انگار دنیا رو بهم داده بودند …
من که همینجوری اومده بودم یه سر به سایت بزنم …
الان دل تو دلم نبود
..
دوست داشتم از خوشحالی فریاد بزنم…
سریع نشستم پشت میزم …
یعنی کی برام کامنت گذاشته …
رفتم توی صفحه ی پاسخ ها …
راسش هنوز هم باورم نمیشد …
یکم بالا پایین کردم گفتم حتما کامنت قبلیه …
ولی نه کامنت جدید اومده …
روش کلیک کردم …
.
.
.
ابتدای کامنت نوشته بودی …
حسم گفت برات بنویسم…
.
.
آخ من که دل تو دلم نبود …
رفتم بقیشو بخونم ولی …
یکم که جلو رفتم دیدم باید یه موضوعی رو یاد بگیرم …
پس اول رفتم کامنت خودمو خوندم …
تقریبا …
چهار ماه پیش این کامنت رو نوشته بودم …
و هنوز هم اون مشکلات رو دارم …
سریع تمومش کردم تا کامنت تو رو بخونم …
حالا …
دیگه فهمیدم راجب چی صحبت میکنید…
یک دور کامل کامنتتون رو خوندم
…
اما سیر نشدم
..
اینقدر قشنگ مثال زدین
..
که اصلا من از این رو به اون رو شدم ..
.
.
.
همون موقع این جمله ی استاد اومد توی ذهنم
که گفتن
من هدایت رو مجبور نمیکنم …
…..
.
..
دقیقا کاری که من برعکسش رو میکردم …
نه
من سلامتی رو باید از این استاد بدست بیارم …
رشدم رو باید از خرید دوره های این استاد بدست بیارم …
هی خدا بهم میگفتااااا
من گوش نمیکردم …
بعدم به خدا میگفتم خدایا چرا یه پولی جور نمیکنی که من دوره 12 قدم رو شروع کنم که زندگیم عوض بشه ….
وای
وای …
ببین …برای همین هی درجا میزدم …
البته تا این سوالو میپرسیدم
خدا جوابمو میدادا …
میگفت فعلا کاریت نباشه روی دوره ی خانه تکانی ذهن تمرکز کن …
اولاش هم گوش دادمااا ولی بعد رها کردم …
جوری که نه !
یا دوره ی 12 قدم یا هیچی …
عجب
..
بابا دختر …
تو از کجا میدونی چی خوبه …
برای چی خدا رو مجبور میکنی به میل تو باشه …
اگه هدایت رو سپردی به خدا که خب به اون گوش کن …
اگرم که خودت میدونی چی خوبه خب پس چرا دیگه میپرسی و هدایت می خوای ؟!
…
خندم میگیره …
واقعا در این حددد …
تازههههه
من آدمیم که روی زبونم این بود که
من خدا رو مجبور نمیکنم …
یا نمیگم که من از این راه باید این چیز رو بدست بیارم …
.
.
یه مشت حرف مفت …
چرا ؟
چون این ایمان و حرفی نیست که به عمل آید …
آخ چقدر با این جمله ی ( ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است )حال میکنم …
برادر عزیزم
رضا جان …
ممنونم به خاطر کامنتت …
وقتی داشتم میخوندم…
دیدم وا ویلاااا چقدر این کارو کردم …
هر پولی که برای یه چیز دیگه خرج میشد میگفتم اگه این پولو پس انداز میکردم الان میتونستم دوره ی 12 قدم رو بخرم …
یا یادمه با مادرم رفتیم دکتر پوست و 1ونیم ملیون پول دادیم برای یکسری کرم گیاهی و من با حس خیلی بد …
از همون روز اول
میگفتم ببین …اگه مامان این پولو به من میدادااااا
من میرفتم دورهی 12 قدم رو میخریدم …
جالب اینکه دکتره با اطمینان گفت که پوستت خوب میشه …ولی من گوش ندادم و فقط یکی از اون کرم ها رو امتحان کردم …و خیلی خوب بود ولی با کوچک ترین تاثیر به ظن خودم بد …ترکش کردم …
و حتی اینقدر بهشون حس بد داشتم که یکی دوتاشو هم گم کردم …
خلاصه …
الان یه کرم ضد آفتاب رنگی استفاده میکنم …
از روزی که متوجه شدم دیگه خیلی دارم روی پوستم تمرکز بد میزارم و هر زمان که می خوام پیش یه فرد ارزشمند یا دانشگاهو اینا برم …خیلی از انرژیم صرف این میشه که وای الان قیافم چطوره …گفتم خب بابا اگه با یه کرم یکم محو میشن و خیالمون راحت میکنند که زیاد هم بد نیست و اینقدر اتلاف انرژی ندارن …خب این کارو میکنم …از طرفی برای پوستم هم خوبه …
تازه اینطوری خودم رو هم بیشتر دوست دارمو دیگه خجالت نمیکشم
..
ولی راست میگین …
از امشب از خدای عزیزم برای برطرف کردن این مشکل هدایت می خوام ..
.و سعی میکنم دیگه هدایت رو مجبور نکنم …
ازتون واقعا ممنونم …
از اعماق وجودم ازتون ممنونم
و دوستتون دارم
در پناه لله یکتا باشید