نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- توحید یعنی: باور کردن نیرویی که همواره در دسترس ماست و زندگی ما را رهبری می کند؛
- شما وقتی هدایت می شوی که تسلیم این نیرو می شوی و اجازه می دهی؛
- “هدایت”، با ” اجبار و مقاومت کردن” بیگانه است؛
- هدایت، با “تسلیم و اجازه دادن”، همنشین است؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم"12MB13 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید باورت نشه ولی همین 5 دقیقه پیش داشتم به سعیده شهریاری می گفتم ابراهیم خسروی نیستش دلم براش تنگ شده. ان شاالله حالش خوب باشه و در فرکانس هدایت باشه.
سلام عزیزم. سلام سبیل قشنگ!
پاشو پسر سرتو بلند کن
می دونی در محضر کی هستی؟
می دونی اون حتی وقتی خوابی داره نوازشت میکنه و به قلبت احاطه داره؟
می دونم که می دونی. فقط دلت تنگه. سینه ات تنگ شده و دلت می خواد از این پوست کهنه و زبر خارج بشی، پیله رو بشکافی و دوباره پروانه بشی.
پاشو بگو یا الله. می دونی جمله طلایی تو این مواقع چیه؟
فقط بگو الهی شکرت
قبل از اینکه این کامنتت رو بخونم هدایت شدم اصلا به طرز عجیبی، به اون کامنتی که برام از لابی بیمارستان ابوذر نوشتی، می دونی من اون شبها و روزها تو چه حالی بودم؟ شاید از بیرون از خودم کسی نگاهم میکرد مظلومترین و قابل ترحم ترین دختری رو میدید که حق داره بشینه زارزار فقط گریه کنه. کسی که خدا نگاهش نمیکنه. مادرشو تازه از دست داده حالا بچه اش هم…. خواهرشوهرم بهم گفت وااااای خدایاااا این دیگه از کجا برات دراومد؟
ولی حال دل من چی بود؟ همین حالی که تو داری، دلتنگی برای خدا مخلوط با امیدواری، یکمی ایمان با یه درصد بالاتری از احساس خوب.
دلم تنگ بود ولی احساسم خوب بود. نمی دونم چطور توصیفش کنم.
اونجا که حضرت موسی میگه، میترسم ساحران تکذیب کنند. خدا بهش میگه نترس انک بأعیننا تو جلوی چشممی.
پس موسی میگه: رب اشرح لی صدری/ خدایا سینه ام را باز کن، دلتنگی ام را رفع کن، صبرم را زیاد کن، غمم را از بین ببر،،،، و یسّر لی أمری/ و کارم را برایم آسان کن،،، واحلُل عقدهً من لسانی/ و گره را از زبانم باز کن، منو گویا کن که حرفم رو رسا بزنم، سر صحبتم رو با خودت باز کن،،،، یفقهوا قولی/ که حرفم رو متوجه بشن، که حرفام اثربخش باشه، که مشکلم حل بشه.
ابراهیم جانم اینهمه مدتی که مزّمّل شده بودی (برو سوره مزمل رو بخون) و فکر می کردی داری ضعیف میشی به اندازه یک عمر توحید انبار شده تو قلبت داشتی. می دونی چقدر ذخیره احساس خوب توی وجودت داشتی که می تونستی با یادآوریشون یواش یواش بیفتی رو دور سپاسگزاری؟
یادته استاد می گفت نزدیکترین فرکانس به خداوند فرکانس سپاسگزاریه؟
راهش اینه عزیزم. پاشو صورتتو یه آب بزن. تعهد بنویس هر روز بری باهاش قدم بزنی. با دلفینت خودتو سوار کن ببر دور دور، هوای اهوازم که الان عالیه. هی تو ماشین بلند بلند نعمتها و آسونیهای زندگیتو تکرار کن باور کن خییییییلی زودتر از اونکه فکرشو بکنی جواب میده.
مردم به اندازه 6 ماه چربی اضافه ذخیره دارن، تو به اندازه 60 سال انرژی مثبت ذخیره داری.
فقط یادت بیاد اون دختربچه خوشگل موفرفری که توی اون عروسی روستایی داشت می رقصید و می خندید. اون خود خدا بود که داشت بهت لبخند میزد.
به یاد بیار و شکرگزار باش. همین!
خودش به قلب خودت و خانواده ات آرامش میده و همه مسائل رو به طرفه العینی حل میکنه.
خدای کُن فیکون کننده ما نه میخوابه و نه فراموش میکنه.
همونطور که اون شب توی بیمارستان ابوذر نفس بچه منو برگردوند. همون شبی که تو پایین بودی. و چند بار دیگه هم….
حالا با من بخون: وااای چه خووه شوِ مَهی پا تش چالَه، وااای تا خروس خون بخونیم بلال بلالَه…..