نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- توحید یعنی: باور کردن نیرویی که همواره در دسترس ماست و زندگی ما را رهبری می کند؛
- شما وقتی هدایت می شوی که تسلیم این نیرو می شوی و اجازه می دهی؛
- “هدایت”، با ” اجبار و مقاومت کردن” بیگانه است؛
- هدایت، با “تسلیم و اجازه دادن”، همنشین است؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم"12MB13 دقیقه
بنام تنها خالق هستی
سلام به استاد عزیزم.که این فایلای گفتگو با دوستان رو در این سایت بهشتی گذاشتن.تا بیشتر قانون رو درک کنیم..
استاد عزیزم.من با فایلای سفرنامتون دقیقا در زمان و مکان مناسب بهش هدایت شدم..
و از اعماق جانم به این درک رسیدم.خداوند خودش در هر لحظه منو داره هدایت میکنه.!
چقدر این فایل شعله های نجوای ذهن رو در درونم خاموش کرد..که نیاز داره روی این موضوع توحید. و هدایت و تسلیم بودن بیشتر کار کنم.
چند روز پیش بود برای رسیدن به خواستهام.از خداوند هدایت میخاستم..من الهامات بسیار زیادی رو راجع به این موضوع خداوند بهم الهام کرد…از موقعه ایی که دارم رو خودم کار میکنم.نجواها رو خیلی خوب درک میکنم.سعی میکنم آرومشون کنم…
حدودا یه دو هفته.هست تقریبا…یه طرفندی یاد گرفتم.میام یه نگرش از دید قرآن در اول صبح..راجع به قانون تو دفترم مینویسم..
برفرض.روز توحید.روز تسلیم بودن.یا…..
همون روز از خداوند خواستم میخام امروز هدایت نامگذاری کنم.خدایا خودت کمکم کن!
و خداوند در عرض چند ساعت.بهم گفت برو فایل بعدی در فلان سفرنامه رو باز کن…
و من هدایت شدم به این فایل…
عطش درونمو برای رسیدن به خاسته ام خاموش کرد…یه حس رهایی پیدا کردم..
یادمه قبل از اینکه من با شما آشنا بشم..یه تضاد بسیار بزرگی تو زندگیم بود..خیلی شدید شده بود..رابطم با اطرافیانم.سلامتیم.همه جیز ریخته بود رو همدیگه…
آشوبی که مثل جنگلهای پردایس بود..که استاد عزیز و مریم جون آتیشش زدن…دقیقا درون منم همینجوری بود..حالم اصلا بجا نبود..پر از شرک.پر از نفرت.پر از آشوب..
خیلی خیییییییییییییییییییلی زیاد
تقلاهای بی فایده برای رسیدن به خواسته ام..
تقلاهای زجر آور به درونم…….
تقلاهای شیطانی که جز ناامیدی چیز دیگه ایی نبود…..
و این گذشت..که خسته و ناامید شدم…
ولی از درون چیزی بهم میگفت درست میشه..
نمیدونستم چجور.چطوری.چی میشه..اثلا هیچ راهی راجع به این مسئله نداشتم..
و روزها گذشت.و من تقلا میکردم..و من وارد مباحث قانون جذب شدم..بازم از درون خلا داشتم..و تکاملم گذشت تا اینکه این بهشت رو پیدا کردم..روزهای بسیار بسیار سختی بود..
تمام اون تضادها باعث شد.که من اینجا باشم.یادمه روزهای اولی که وارد سایت شده بودم.با وجودی که از قانون نمیدونیتم..ولی چیزی بود که من شب روز مینوشتم.اینقدر مینوشتم.حرف میزدم با خودم که اصلا ساعت و زمان و مکان از دستم رفته بود…
همین الانم همیجوریم..فقط به عملکرد خودم در هر لحظه بررسی میکنم.فقط قانون..هر جایی که دیدم.کم میارم.اون مکان برام مناسب نیست…فورا اعراض میکنم…و اصلا صحبت نمیکنم..نمیگم خیلی خوب عمل میکنم.ولی تا جایی که امکان پذیره انجام میدم…
و الان که برمیگردم خودمو در گذشته نگاه میکنم.و طرز فکرای که داشتم…
فقط از خداوند سپاسگزاری میکنم.چون من زندگی خوب رو در تمام ابعاد از خداوند میخاستم….
همیشه میگفتم خدایا تو یه چیزی داری که من ازش بیخبرم…
تا اینکه این تعداد روزم در این سایت نشون از بزرگ شدنم هست..من واقعا خوشحالم خیلی خوشحالم..که من با خداوند و قوانینش هماهنگ شدم…زندگی من در تمام ابعاد کلا متفاوت شد..من یه فاطمه جدید شدم.چیزی که هیچ وقت نمیتونستم فکرشو کنم!
تا اینکه دیدم نجواهایم مدام بهم میگه.تو که ادعا میکنی با خداوند هماهنگ شدی چرا تو این تعداد روزت هنوز خواستت مشخص نیست..گفتم خدایا امروز روز هدایت گذاشتم تو کمکم کن..
دقیقا این فایل آتش درونمو نصف خاموش کرد..دارم بقیه اتشها رو به کمک خداوند مثل فایل سریال زندگی دربهشت به یاری خودش کم کم خاموشش میکنم.بازم این هدایتم تکامل میخواد…
دقیقا با این فایل.هدایت شدم به فایل سریال زندگی در بهشت..که مریم جون هدایت شدن به تخم مرغا در پشت همون انباری…
که استاد عزیز گفتم نگاه کن هدایت اینها…که تو هیچ ایده ایی براشون نداری..اصلا به عقلتم نمیرسه..چشمان استاد حالت تعجب دراومد با دیدن این همه تخم مرغ…
دقیقا این فایل با این فایل خداوند برام گذاشتن تو یه راستا…راسی بگم قبلا این فایل تو نشانها برام اومد.ولی اصلا درکی از هدایت نمیدونستم…
تا فهمیدم درک توحید و یکتاپرستی رو زمان برد..الان در این مسیر.. به ما اجازه میده تا ما خواستمونو بسپاریم بخداوندی که هر لحظه ما رو هدایت میکنه…
منم به امید الله ..به این نقطعه رسیدم که با تقلا مثل گذشته نمیتونم به خواسته ام برسم..
سپردم به خودش و میدونم این خدای بزرگی که دست منو گرفت از تاریکی بسوی نور آورد..الانم بهم کمک میکنه تا من زمان و مکان مناسبش به خاستم برسم..
من سرسپرده و تسلیم پروردگارم هستم..
امروز صبح ایه یوسف برام نشانه اومد..
خیلی زیبا قانون رو داره برای ما بیان میکنه..
چون مژده رسان آمد آن پیراهن را بر صورت یعقوب افکند به ناگاه بینایی اش بازگشت!گفت آیا به شما نگفتم که من از سوی خداوند حقایقی میدانم که شما نمی دانید..
دقیقا این مهری بر قلبم زد..باید از زمان و مکان خداوندم اعتماد داشته باشم..
و بدونم این پروردگار من دوستداره خوشبختی رو از جان و دلم درک کنم.و من بهترینها رو در تمامی جنبه های زندگیم داشته باشم!
من از خداوند زیباییم تشکر میکنم بابت تمام نعمتهایی که بهم داد..تا من به مرحله خودشناسی و خداشناسی بشم..
چون همه چیز و موضوع اصلی که استاد رو به این خوشبختی ها کشوند…فقط بخاطر درک توحید و یکتاپرستی هست..
استاد عزیزم.بهمون خدایی که منو به اینجا کشوند که من الان بیام این پیام رو بزارم.مدام هر لحظه دارم زندگی شما رو برای ذهنم یادآوری میکنم…که بدونه…رسیدن به خواستها..فقط از راه توحید انجام میشه!..
هیچ دستی.هیچ نیرویی بیرون از من وجود نداره که منو به خاستم برسونه..
فقط توحید توحید…و تا زنده هستم فقط توحیده…که منو هر روز زنده میکنه.و من هر روز مانند درخت پاک در قرآن..ریشه هامو مستحکم و با استقامت تر میکنه!…
فقط باید در این راستا گام بردارم.تا اونجایی که امکان داره کنترل ذهن کنم.و جز نکات مثبت در زندگیم نبینم…واقعا این یه موضوعی نیست فقط با صحبت باشه….باید عمل بشه..که بازم اینم تکامل میخاد…
خدایا سپاسگزارتم.بابت این قوانین بدون تغییرت..
خدایا سپاسگزارم بابت این روز بابت این خوشبختی و سعادتمندی که بهم داده ایی
خدایا سپاسگزارتم که مرا هدایت نموده ایی براه راست.راه کسانی که نعمت بخشیده ایی.
راه گمراهان را از من دور نموده ایی!
استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی سپاسگزار هر ثانیه.از ردپای قانون بدون تغییر الهی هستم.که من هر روز طعم شیرینی بهشت رو میچشم!
دیگه زمان و مکان رسیدن خاستمو فقط سپردم به خودش.دیگه من از ذهن استدلالیم زمانشو نمیتونم درک کنم…واقعا هیچ صحبتی در این مورد ندارم.
استاد دوستدارم در پایان صحبتم این صحبت رو از فردی که بازم هدایت خداوند در یکی از سایت انوزشیم راجع به افراد موفق بود…خوندم..چقدر ابن افراد با خودشون در صلح اند..من اصلا تو وجود اطرافیانم مخصوصا باورهای ما ایرانیا نمیبینم..
آقای کریستین دیور طراح لباس فرانسه..
مشکلی نیست که مطمئن باشید و ترسیده باشید..بسیار دیر به این رشته آمدم.بعد از اینکه دیگران یه عمر آن را صرف آموختن آن کردند.من فقط غرایز خودم را داشتم که مرا هدایت کند.من همیشه از نشان دادن نادانی خودم می ترسیدم …یک بار کریستین دیور گفت..
چقدر ایمان در دل این افراد موج میزنه..خدارو شکر میکنم استاد کل زندگیم شده نور الهی…
که هر جا هدایت میشم.بصورت کاملا اتفاقی..ردپای قانون رو میبینم.
دوستدارم ساعتها فقط راجع به قانون حرف بزنم.بازم سپاسگزار این خداوندم از طریق شما دوستان خوبی رو دارم ملاقات میکنم.خیلی دوستتون دارم.