گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم"

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • توحید یعنی: باور کردن نیرویی که همواره در دسترس ماست و زندگی ما را رهبری می کند؛
  • شما وقتی هدایت می شوی که تسلیم این نیرو می شوی و اجازه می دهی؛
  • “هدایت”، با ” اجبار و مقاومت کردن” بیگانه است؛ 
  • هدایت، با “تسلیم و اجازه دادن”، همنشین است؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم"
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد جواد اسدی» در این صفحه: 4
  1. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام الله یکتا

    هر اتفاقی بیافته همون خوبه است…

    باور همین جمله میتونه آرامشی رو در قلبم جاری کنه که هیچ طوفانی نتونه نابودش کنه چون خود اون طوفان هم به نفع من است،الله اکبر….

    هر تضاد یک پله است و باور کردن اینکه اون تضاد اومده تا من رو رشد بده چقدر لذت بخشه

    یکی از تضادهایی که من باهاش برخورد کردم باعث شد که من در کسب و کارم جنسهام رو مقطوع بفروشم درصورتی که تا قبلش حتی اگر مشتری چیزی نمی‌گفت من بهش تخفیف میدادم

    و این حس مقطوع کار کردن اولش بهم قدرت داد و الان عادی شده در کسب و کارم…

    یک تضاد دیگه این بود که برم در دل تاریکی شب تنهایی توی بیابون قدم بزنم و کل ترسهام ریخت خیلی اولش وحشتناک بود برای من اما جایی که ایمان هست ترس جایی نداره،خدا شاهده برای بار 5 هست که این تجربه رو داشتم که شب بزنم به کوه و دشت تنهایی و اینبار جایی رو انتخاب کردم که حتی جرائت فکر کردن بهش رو هم نداشتم چه برسه به انجامش، جایی برم پشت یک تپه در بیابون تنهایی ساعت 11 شب و انجامش دادم و الان اینقدر احساس قدرت میکنم که حد نداره،فکر کن بری توی یک منطقه وحشی که هم روباه و سگ داره و هم گرگ و تنهایی بری و بین بوته ها و خارها فقط با نور ماه حرکت کنی و نترسی از مار و عقرب و حشرات و جونورها و بگی من باید بر این ترسم از تاریکی در این منطقه غلبه کنم تا به خودم یادآور بشم که اگر ایمان دارم به الله اون محافظ من است و برگی بدون اذن او از درخت نمیافته….هر چند فقط باور و ایمان به اون منو تا اونجا برد وگرنه هیچ ادعایی ندارم که من تونستم خدای من هر لحظه بر شجاعتت افزود چرا که قبلش هم بهش گفتم که ایمانی بده تا انجامش بدم…

    بارها شده قبلا که چک داشتم و تا روز قبلش پول توی حساب نبوده و استرس داشتم اما همین که گفتم ولش کن اصلا من نمیتونم و ندارم و نهایتش چک برگشت میخوره و حسبام مسدود میشه در کمال ناباوری پول جور شده و چک پاس شده با عزت و همین بس که خداوند وکیل من باشد…

    اما همیشه یادمون میره این تسلیم بودن رو و هی خودمون میخوایم به زور همه چی رو کنترل کنیم و هی جهان با چک و لغتاش میگه ول کن و بده دست الله که اون برات درست کنه اون که اربابته

    خدایا همه ما رو ببخش و به راه راست هدایت کن و ایمانی بده که عمل بیاورد

    لا خوف علیهم و لاحزنون کن همه ی ما رو

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام الله یکتا

    چقدر زیبا نوشتی که:اینقدر درگیر کارها به شیوه ی خودت نباش و اینقدر بهش نچسب

    چقدر درست نوشتی،با یکسری تجربه های قبلی میخوایم تضادهای الانمون رو حل کنیم و هی به در بسته میخوریم و هی نا امید میشیم

    انگار یادمون رفته همون دفعات قبلی هم که کارمون شد همون الله بود که کار به مو رسیده رو درست کرد با هدایتش و با فرستادن دستهاش،گاهی وقتها همچون درگیر و وابسته به این دنیا میشیم که یادمون میره از اون همه نعمتهایی که الان هست لذت ببریم و از وجود خودمون و خانوادمون و هر چیزی که الان عادی شده و یک روز آرزو بود غافل میشیم و این همون ناسپاسی است که خداوند میگه که انسان ناسپاس است،هر چند اونقدر غفور و رحیم هست که با یکبار توبه کردن میبخشه بنده اش رو و میگذره ازش

    هیچ پناهی نیست جز خودش و هیچ آرامشی وجود نداره مگر خودش و هیچ تکیه گاهی نیست جز خودش و به خودش تکیه میکنم که تنها فرمانروای کیهان است و همین بس که او وکیل من باشد

    خدایا شکرت

    ممنونم ازت بابت کامنت زیبایی که گذاشتی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام الله یکتا

    چقدر زیبا نوشتی که به اندازه ای که باورش کنیم به همون اندازه در مدار دریافت نعمتهاش قرار می‌گیریم

    این یعنی کسی که خدا و قدرتش رو باور میکنه مشرک نمیشه و باج نمیده و حرکت میکنه به سمت خواسته‌هاش و الهاماتش و بی توجه است نسبت به ناخواسته ها و به خواسته‌اش توجه میکنه و مطمئن هست که میشود، چرا که خدا رو باور کرده و این روند یک روند تکاملی است و باید بپذیریم تا آرام‌تر شویم و دست برداریم از این همه طمع و حرص و عجله

    کسی که باور میکنه خداوند باهاشه و هر اتفاقی بیافته فقط به نفعش هست حرکت میکنه حتی زمانی که هیچ تضمینی نیست مثل موسی که رفت به سمت دریا و مثل نوح که روی قله کوه کشتی ساخت

    بهشت را به بها دهند و نه به بهانه

    با خودمم،از الله میخوام که یک لحظه هم منو به حال خودم وانگذارد و تسلیم خودش باشم و لاغیر

    مرسی ازت بابت کامنتی که سراسر توحید بود

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام الله یکتا

    چقدر زیبا نوشتی از تجربیات گهربارت و چقدر عالی هست که ما درک کنیم که هیچی بلد نیستیم و هر اتفاقی بیافته فقط به نفع ماست

    توی یکی از کامنتها یکی از بچه ها نوشته بود که من مستاجرم و هر وقت سر موعد تمدید قرارداد میشه صاحبخانه میگه باید بلند شین و من بدون هیچ مقاومتی میگم خداوند برای من یک خونه ی بهتری رو در نظر گرفته و همین باعث شده که به جاهای بهتری نقل مکان کنم و دقیقا برای من هم همین اتفاق بارها افتاده که هر بار به یک مکان بهتر زیباتر رفتم

    تسلیم بودن از ایمان میاد از ایمان به خداوند یکتا،هر چند بعضی اوقات به قانون عمل نمی‌کنیم و اونقدر چک و لغت میخوریم که آخرسر تسلیم میشیم چون نه راهی هست و نه ایده ای و نه من من کردن و گردنکشی…

    خداوند درک و شعوری بده به همه ی ما تا باورش کنیم و عمل کنیم به ایمان به غیب و قدم برداریم و تسلیم باشیم،انشالله

    مرسی ازت رفیق گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: