گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها

 

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اساسی ترین قانون خداوند: احساس خوب = اتفاقات خوب؛
  • رابطه احساس خوب و خوش شانسی؛
  • اگر بتوانی در شرایط نادلخواه، احساس خود را خوب نگه داری، پاداش ها راضی کننده است؛
  • ارتباط بین شکرگزاری و رزق؛
  • راهکار ورود به مدار نعمت ها و بیشتر ماندن در این مدار؛
  • راهکار “رسیدن به احساس خوب” در شرایط نادلخواه؛
  • “احساس خوب”، نتیجه کنترل ذهن است؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    469MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها
    27MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «barone paeizi - rosa» در این صفحه: 1
  1. -
    barone paeizi - rosa گفته:
    مدت عضویت: 3057 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم‌بانوی نازنین

    امروز چی شد که من به این صفحه هدایت شدم؟؟

    خواستم تجربه جالب امروزم رو به اشتراک بذارم

    امروز یه مقدار کم‌انرژی‌تر از روز قبل بیدار شدم. با اینکه کلی خوابم می‌اومد اما باید بیدار بشم و برم سر کار.

    مثل هر روز صبحانه آماده کن. به نیلو (خرگوشی که خونه دارم) دارو بدم. بعد دوش بگیرم و حاضر بشم و بزنم از خونه بیرون.

    یه کم به خاطر انرژی کمم داشتم پیش خودم غر می‌زدم و اعصابم از دست خودم خرد بود و مدام سرزنش می‌کردم خودم رو به خاطر هرچی که داره پیش میاد. یه چیزهایی بی‌ربط از هر طرف به ذهنم می‌اومد و بیشتر اون وسط از خودم عصبانی بودم و…..

    *

    زیر دوش بودم که باز هنوز اون افکار تو سرم بود و یه سناریو مسخره هم داشتم یادداشت می‌کردم تو ذهنم.

    که یهو یاد فایلی که چندروز پیش گوش می‌دادم افتادم.

    چرا مراقب غذا خوردنمون هستیم اما مراقب افکاری که به ذهنمون خطور نمی‌کنه نیستیم.

    در یک لحظه مسیر فکریم عوض شد. همونجوری که اون آب تنم رو می‌شست انگار که ذهنم رو هم شست‌وشو داد، چون اون دیگه دست از نوشتن اون سناریوی مزخرف برداشت.

    شروع کردم به زیبا نگاه کردن. برای بودن اون آب سپاسگزاری کردم. یهو چشمم به کاشی‌های که دیروز تمیزشون کردم افتاد و دلم غش رفت از تمیزیش و سپاسگزاری کردم. حتی برای بودن اون ماده‌ای که باعث این تمیزی شده بود. برای حمومی که بود تا بتونم انقدر راحت ازش استفاده کنم. برای آب گرم. سقفی که روی سرمه. چای که آماده کردم و ……

    و یهو یادم افتاد که نشونه امروزم رو ببینم.

    نشونه امروزم قسمت 146 زندگی در بهشت بود.

    همونجایی که مریم بانو داشت نون می‌پخت. یه نون عالی.

    همون اولش از دفترچه راهنما گفت. «« که هرچیزی یه دفترچه راهنما باید داشته باشه و یه دوره‌ای رو سایت هست به اسم «به صلح رسیدن با خود» که دفترچه‌راهنمای رسیدن به احساس خوب هست.»»

    احساس خوب؟؟؟!!!!!

    چقدر بهش احتیاج داشتم.

    برای همین تصمیم گرفتم از دفترچه راهنما استفاده کنم تا به احساس خوب برسم.

    و شروع این دفترچه برای من با این فایل بود

    سپاس مریم‌بانو که منو به هدایت کردی به این صفحه و چقدر از شنیدنش لذت بردم.

    در پرتو نگاه گرم و عاشق خداوند سلامت و شاد باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: