مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اساسی ترین قانون خداوند: احساس خوب = اتفاقات خوب؛
- رابطه احساس خوب و خوش شانسی؛
- اگر بتوانی در شرایط نادلخواه، احساس خود را خوب نگه داری، پاداش ها راضی کننده است؛
- ارتباط بین شکرگزاری و رزق؛
- راهکار ورود به مدار نعمت ها و بیشتر ماندن در این مدار؛
- راهکار “رسیدن به احساس خوب” در شرایط نادلخواه؛
- “احساس خوب”، نتیجه کنترل ذهن است؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD469MB30 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها27MB30 دقیقه
فایل گفتگو با دوستان قسمت 49
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خوبم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اون ها برخودار
نکات و درس های این فایل برای من :
1.قانون احساس خوب اتفاق خوب رو دربست قبول کنم
2. قانون احساس خوب اتفاق خوب در قرآن در قالب فعل دو کلمه ای لاتحزن اومده
3.اگر نتونم احساسم رو خوب کنم حتما بلا سرم میاد
4. ویژگی بارز آدم های خوش شانس بی خیالیشونه
5. اگر بتونم احساسم رو در بیشتر مواقع خوب نگه دارم میتونم توی این دنیا هم در بهشت زندگی کنم
6. نامرد نباشم که حتی توی شرایط خوب هم احساسم رو خراب کنم
7. اگر در شرایط خوب تمرین کنم احساسم رو خوب نگه دارم در شرایط سخت هم میتونم اینکار رو بکنم
8. باید این عادت رو در خودم ایجاد کنم که نه همیشه اما بیشتر مواقع احساسم رو خوب نگه دارم
9. شکر گزاری یکی از قدرتمندترین ابزار کنترل ذهنه چون احساس آدم رو خوب میکنه
10.احساس خوب من رو توی مداری قرار میده که اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنم
11. با تغییر فرکانسم احساسات ی ثانیه بعدم رو هم میتونم تغییر بدم
12.هیچ اتفاق از قبل تعیین شده ای در زندگی من رخ نمیده
13.شرایط زندگی من بهتر میشه وقتی که من فرکانس های بهتری میفرستم چیز کاملا پرفکتی وجود نداره
14. احساس بد داشتن رو مترادف کنم توی ذهنم با دست بردن توی آتیش
15.وقتی حالم رو خوب نگه دارم از در و دیوار اتفاقات خوب می افته برام
16.باید بتونم آگاهانه راهی رو پیدا کنم که حالم رو خوب نگه دارم
17. باید به اتفاقات بد به عنوان بستری برای درس گرفتن نگاه کنم تا حال و احساسم خوب بشه
18.وقتی اتفاقات به ظاهر بد می افته من وادار به فکر کردن میشم و به شناخت بیشتری در مورد خودم میرسم و دفعه ی بعد بهتر عمل میکنم
سپاسگزارم
گفتگو با دوستان قسمت 49
با سلام خدمت استاد عزیزم
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
از کامنت های بچه ها متوجه شدم که استاد دارین با آقای عرشیانفر صحبت میکنین بعد یاد حرف هاتون افتادم استاد که خیلی از افرادی که دارین توی ایران کار میکنن با واسطه یا بدون واسطه شاگرد شما بودن .حالا بعضی ها این رو میگن اما بعضی ها پنهان میکنن این رو . حالا این آقا داره با عزت و افتخار میگه که شاگرد شما بوده و این نشان از اعتماد به نفس بالای ایشون داره.هر چند که گفتن یا نگفتن این فرقی به حال شما نمیکنه استاد ولی همین که آقای عرشیانفر این رو عنوان کرده و میکنن نشان از ارزش بالایی داره که ایشون برای خودشون و برای شما قایل هستن
نکته ی بعدی که همین اول فایل خیلی مهم بود برا من اینه که نه تنها استاد خودشون با نتایجشون صحبت میکنن شاگردهاشون هم اینجوری هستن .و وقتی آقای عرشیانفر از بودن کنار استاد صحبت میکنن و استفاده کردن از آموزش های استاد استاد به نتایج ایشون اشاره میکنن به موفقیت ها و حال خوبی که دارن و این همون اصلیه که استاد بر اون تاکید دارن که هدف این آموزش ها اینه که با عمل کردن به اونها نتایج تغییر کنه و متفاوت بشه و نتایج نشون دهنده درست بودن مسیره و آموزش هاست . وقتی نتیجه درسته یعنی عمل شده.
رفتم ی سرچی کردم در مورد آقای عرشیانفر و دیدم واقعا درسته و ایشون آدم بسیار موفقی هستن در ایران و همین درست بودن مسیر رو باز هم برای من تایید کرد به شرط عمل به آموزه ها
ی جمله ی قشنگی گفتن دوست استاد که :
استاد روی سفره ی نیت پاکش نشسته
سفره ای که اونقدر وسیع و گسترده شده که شده مصداق:
خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده
و نشستن روی این سفره بواسطه اتصال با منبع تمام سفره ها و لایق دونستن خودش برای نشستن روی این سفره بدست اومده
سفره ای که به بزرگی سرتا سر گیتیه و همه میتونن روش بشینن و ازش برخوردار بشن
سفره ای که همه روش بودن اما به خاطر ناسپاسی و نا آگاهی خیلی ها ازش دور شدن اما هر لحظه که اراده کنن میتونن بر گردن و روش بشینن درست مثل بچه ای که به خاطر اشتباهی که خودش مرتکب شده قهر میکنه و از رو سفره بلند میشه و میره و آخرش هم نادم و پشیمون بر میگرده
چقدر این تشبیه قشنگه که اگر من نوعی روی خوان نعمت خداوند نیستم خودم باعث شدم خودم قهر کردم و رفتم و گرنه اون سفره همیشه بوده و هست و خواهد بود و کافیه که من توبه کنم و برگردم و اونوقته که خداوند با آغوش باز من رو میپذیره خداوندی که خودش محزون بودن و غمگین بودن و قهر کردن رو نهی کرده .قهر کردن من و ناراحت بودن من فقط و فقط به خود من ضربه میزنه و من به خودم ظلم میکنم و گرنه هیچ تاثیری روی صاحب این خوان نداره
و صحبت های شما استاد که با نیت شروع میشه که یادآور اینه که با نیت نادرست نمیشه به نتیجه درست رسید. اگر نیت درست باشه نتیجه هم درست خواهد بود و اگر نیت نادرست نتیجه هم نادرست و این قانون بدون تغییر جهانه
و ی نکته ی دیگه که استاد در مورد دوستشون گفتن که هم خودش شاد بوده و هم دوست داشته دیگران شاد باشن و این نشان از عشق به خود و عشق به دیگران و هم پاره های خوده چون کسی که عاشق خودش نباشه نمیتونه عاشق دیگران باشه .کسی که برای شادی و حال خوب خودش ارزش قایل نباشه نمیتونه برای شادی و حال خوب دیگران ارزش قایل باشه
دعای اول سال رو اشاره کردن بهش آقای عرشیانفر :
حول حالنا الی احسن الحال
و بعد به یاد آوردم سالهای سال رو که پای سفره عید این رو از خدا میخواستم اما با این تصور که خداونده که میتونه حال من رو خوب کنه چون همه چی دست اونه بخواد میده نخواد نمیده و هیچ وقت هم اون اتفاق نیفتاد چون موضوع از اصل ایراد داشت
و الان سه ساله که با آموزش های استاد فهمیدم که این حال خوبه رو باید خودم ایجادش کنم نه خدا و کار خداوند فقط چیدن شرایط طبق حال منه اگر حال من خوب باشه شرایط اطرافم هم خوب چیده میشه و اگر حال من بد باشه شرایط اطرافم هم اونجوری ست میشه .من میتونم از خداوند درخواست کمک داشته باشم در مسیر ایجاد حال خوبی که خودم خالقش هستم اما نه اینکه من کاری نکنم و انتظار داشته باشم از خداوند که اون این کار رو برای من بکنه
استاد شما توی دروه آفرینش میگین که کار شما اینه که یکسری آگاهی ها رو به یاد ما بیارین آگاهی هایی که قلبمون بهش گواهی میده و این موضوع حال خوب اتفاق خوب از جنس همون آگاهی های فراموش شده است که شما به یاد من آوردین .الان هر وقت موضوع ناخوشایندی اتفاق می افته برای من این جملتون که :
مهم نیست با چه دلیل و منطقی حالت بده احساس بد مساوی است با اتفاق بد
رو با خودم تکرار میکنم و تکرار همین جمله باعث میشه بتونم ذهنم رو کنترل کنم و از اون احساس بد بیام بیرون
استاد دقیقا این چیزی که در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت گفتین رو من خودم بارها با خودم تکرار کردم که در شرایط سخته که من باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم و گرنه وقتی شرایط خوبه که معلوم نمیشه من چقدر توانایی دارم توی این کار و وقتی شرایط برم سخت میشه این جملات شما توی ذهنم مرور میشه و همین هم باعث میشه که بتونم ذهنم رو در اون شرایط کنترل کنم و زودتر برگردم به مسیر احساس خوب
چقدر همین مثالهایی که در مورد پیامبران میزنین هم فهم مطالب رو آسونتر میکنه و هم کمک میکنه که اگر نتونستیم توی ی شرایطی خیلی خوب عمل کنیم خودمون رو سرزنش نکنیم و بدونیم که فرصت برای بهتر عمل کردن هست و حتی افرادی مثل پیامبران هم بعضی وقتها نتونستن ذهنشون رو کنترل کنن به سبب ویژگی انسان بودنمون
وقتی این مثال ها رو زدین استاد یاد چند روز پیش خودم افتادم که از آموزش پرورش زنگ زدن گفتن خانم شما چرا آموزشگاهت رو از شهر انتقال دادی روستا بدون اجازه فردا باید بیاین اداره و …….
من وقتی این تماس گرفته شد حالم گرفته شد و ی مقداری دلشوره اومد سراغم که چند ساعتی طول کشید اما بعدش به خودم اومدم و موارد قبلی رو به یاد آوردم که در همچین شرایطی قرار گرفته بودم و ختم به خیر شده بود و سعی کردم که ذهنم رو کنترل کنم و بی خیال این موضوع بشم
فردای اون روز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم که این موضوع حل بشه و اون مسوول گیر نده و پیگیر این موضوع نشه و وقتی رفتم اداره اونقدر اون مسوول درگیر جلسه شد که اصلا یادش رفت .وقتی رفتم پیششون بدون اینکه گیر بده گفت به کارت ادامه بده و اون مساله خیلی راحت حل شد
استاد با این مثال دست بردن توی آتیش و دست زدن به پریزی که برق داره فکر نمیکنم هیچوقت فراموش کنم که موندن در احساس بد چه عواقبی برای من داره چون من ی بار تجربه رد شدن برق از سیم برق به بدنم رو داشتم و دیگه محاله به سیم برق که حتی لخت نیست هم دست بزنم چه برسه به سیمی که ی ذرش لخته .
این مثالهای شما ماندگاری مطالب رو توی ذهن خیلی بیشتر میکنه
جالبه من موضوع آتیش گرفتن آزمایشگاه ادیسون رو نمیدونستم الکی نیست که این افراد اینقدر ماندگار شدن توی تاریخ .من فقط ظاهر قضیه رو میدونستم که این فرد اون اختراع رو کرده اما اینکه چه دیدگاهی داشته رو نه غافل از اینکه همین دید متفاوت هم باعث شده که هدایت بشه به سمت اون اختراع و این ی یادآوری خوبیه که وقتی میبینم کسی موفق شده توی یک زمینه ای حتما دید متفاوتی داشته و از جنبه ی دیگه ای به قضایا نگاه کرده
و اون نکته ی خیلی خیلی مهمی که بیان کردین استاد که تضادها یا اتفاقات به ظاهر ناخوشایند آدم رو به تفکر وادار میکنن انگار ی درک جدیدی بود چون من رو به فکر واداشت و متوجه شدم که واقعا همین طوره .ما در اتفاقات خوب سرخوشیم بدون اینکه تفکر و تعمقی داشته باشیم اما زمانی که با یک مساله ی ناخواسته ای روبرو میشیم اون زمانه که میشینیم و خودمون رو وارسی میکنیم و نکته ی مهم بعد از این وارسی اینه که آگاهانه سعی کنیم درس هاش رو بگیریم تا از وقوع اتفاق های ناخوشایند مشابه جلوگیری کنیم و از سرزنش کردین خودمون جلوگیری کنیم که اون هم باید آگاهانه باشه و تنها در این صورته که میتونیم پیروز میدان باشیم
بله استاد این موضوعی که در مورد ازدواج بعد از طلاق گفتین رو من ی بررسی کوچیک کردم توی چند موردی که به ذهنم اومد همشون ازدواج دومشون خیلی بهتر از ازدواج اولشون بوده
سپاسگزارم استاد