مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اساسی ترین قانون خداوند: احساس خوب = اتفاقات خوب؛
- رابطه احساس خوب و خوش شانسی؛
- اگر بتوانی در شرایط نادلخواه، احساس خود را خوب نگه داری، پاداش ها راضی کننده است؛
- ارتباط بین شکرگزاری و رزق؛
- راهکار ورود به مدار نعمت ها و بیشتر ماندن در این مدار؛
- راهکار “رسیدن به احساس خوب” در شرایط نادلخواه؛
- “احساس خوب”، نتیجه کنترل ذهن است؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD469MB30 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها27MB30 دقیقه
حال خوب، نداشته کینه از کسی ، حس خوب، حال خوب، روحیه خوب، و کلا با بقیه در صلح بودن این بزرگترین موفقیت است. اون احساس همه چیز میتواند برای من بیاورد.
زیبا ترین هدیه که خداوند میتواند بدهد و من باید درخواست کنم زیبا ترین حال است. این چیست؟
حال خوب اتفاقات خوب خوش چانسی و حال بد اتفاقات بد بلا، جنجال می اورد. خوب رد پای از این الگو در زنده گی من:
• حس خوب داشتم در یادگیری زبان, موارد متوجه شدم که اشتباه جدی بوده.
• موقع حس خوب داشتم جنس خوب خرید کردم
• موقع که حس خوب داشتم، اشتباه کمتر کردم یا اگر کردم زود متوجه شدم
چه کار میتوانم انجام دهم که حسم خوب شود. و از کدام کار باید دوری کنم تا حسم خوب و ویا خوبتر شود؟
استاد گفت در کتاب قران امده که گفته غمگین نباش، و یک مورد امده گفته نجوا از سمت شیطان است برای غمگین کردن.
حالا اگر من غمگین باشم بخاطر هر بخاطر صحتم بخاطر بی پولی بخاطر هر چی نتیجه منفی و منفی تر میشه و بلا سرم می اید. و اگر این احساس خوب نباش اتفاقات ناجوری می افتد
و اینوکه استاد گفت ادم های که بی خیال هستند اتفاقات خوبی برشان می افتد و چانس می اورند ایا درست است؟ بلی
حالا مثال اش میگم و من باید تمرین کنم که بی خیال باشم در مقابل اتفاقات که می اقتد و درس بیگیرم ازش
خیلی ها خیلی خیلی نامرد هستند به شمول خودم که در شرایط خوب هم غور میزنند و یا غور نمی زنند در ذهن خود نارحت هستند که مثال من.
البته این هم سال رفتن در مسیر نادرست باعث شده وضعیت سلامتی من دچار مشکل کنه و مشکلاتی مالی هم بی اثر نیست. مهم تر از همه سلامتی . من غور نمی زنم. ناله نمی کنم با کسی راجع بهش صحبت نمی کنم ولی در ذهنم نارحت هستم.
اگر احساس مثلا سرحد بین منفی 100 و 0 و مثبت صد ارزش دهی کنی احساس من اکثر بین منفی 10 تا مثبت 5 بوده و فرض کنیم از استاد اکثرا مثبت 50 تا 60 باشد فرض کنیم قرار چیزی میبینم و درک میکنم.
خوب من اون احساس خوب میخواهم!
فکر کنم نداشتم پول و مهارت و صحت و احساس خود ارزشی است که من را نابود میکند و احساس من خراب میکند. باید یک راه پیدا کنم برای بهبود هر یک.
خدایا من را هدایت کن خدایا من را کمک کن که بتوانم خودم بهبود ببخشم.
• مهارت شبکه
• ازمون زبان
• قانون استخوان و عضلات باید بدانم که چه هستند.
خدایا از تو هدایت میخواهم
در قسمت صحت فعلا زیر صفرم
و از لحاظ مالی در لبه صفر یعنی از صفر یک کمی بالا تر
میخواهم برم بالا و من متعهد هستم که برم بالا و خودم بهبود ببخشم
فعلا مهم ترین کاری های که باید بکنم و میتوانم
این همه مدت در مسیر اشتباه رفتم همه اش درسی بود که گرفتم. درست قیمیتی بود ولی خیلی ارزشمند
تمرکز روی خودم و مهارت های میگذارم. تا اینکه بگم این همه سال من این اشتباهات کردم و نتیجه نگرفتم
با تمام وجود کار میکنم، تمرکزم را از دست نمی دهم. البته کوشش کوش میکنم.
احساس ام خوب نگه می دارم با مرور باور های خوب که استاد همیشه گفته.
احساس بد مانند بردن دستم پیش اتش است اگر ببرم میسوزد.
این قدر دیر یک جای تاریک بودم محیط کاملا تاریک و دآغ و زیر دستم هم یک اتش روشن بود نمی دانستم چرا من اینجا هستم و چرا سوخته روان هستم و چشمانم هم بسته. حالا تازه فهمیدم خودم خودم را به این جا تاریک و داغ اوردم و حالا وقت اش دستم از اتش گوشه کنم. و بعد خودم از این اتاق داغ و تاریک بکشم بیرون. اول دستم از اتش پس کنم. اون باور های که من خیلی وقت، انرژی ، پول فامیل، عمر را هدر دادم و حالا هیچ چیزی بدست نیاورم بگذارم کنار. مقایسه کردن هم همینطور.
در عوض احساس خوب پرورش دهم.
با مرور اون باورها و جملات و افکار باعث میشه اتش تیز و تیز و تیز تر بشه
و این کار اسان نیست و خیلی مهم است که بتوانم احساس ام خوب کنم و نگهدارم. این کار نیاز به تمرین مداوم دارد و مرحله به مرحله پیشرفت کردن داره.
مثالا قبالا اگر بازار چیزی میخریدم و مشکل می داشت یا طرف کم می داد تا اخر روز عصبانی بودم اخر چرا اینقدر ادم کثیف باشه یا اخر من چرا اینقدر خر باشم.
امروز هم طرف در خرید میوه. چیزی را کم داده بود ولی این بار خدا را شکر توانستم بعد 10 دقیقه احساس ام خوب کنم.برای من یک استپ اول است ولی ممکن است که برای خیلی ها عادی باشد.
و دور بعد همیشه باید چیزی که میخرم باید خودم چک کنم. این خیلی درس مهم است که هر چه طرف گفت قبول نکنم در هر موردی. اگر درس اش درست بیگیریم د اینده خیلی کمک خواهد کرد همین خرید میوه.
تمرین که استاد گفت: هر روز از خواب برخیستم نعمت های خودم بشمارم و بنویسم و سپاس گذاری کنم. و بعد بگویم چه کنم کاری نکنم که احساس خوب باشد و چه بکنم
خوب همین حالا اگر همین تمرین را انجام دهم:
خدایا شکرت بابت این که یک مقداری چشمانم باز کردی که این فایل استاد دارم کار میکنم و میخورم.
• بابت میوه های خوش مزه که خریدم
• بابت مبایل خوب و عالی و پر سرعت
• بابت این برنامه نوت که در اون می نویسم
• بابت دستانم
• بایت توانایی تغییرم
• بابت کمپیوتر که در دسرس دارم
• بابت انترنتم
• بابت موس خوبی که دارم
• بابت روابط خوبی با فامیلم
• بابت اخلاق خوبی که دارم و با همه روابط عالی دارم
خدایا شکرت
کاری های که باید بکنم
تمرکزی کار کردن روی مهارت زبانم
قبلا در یک فایل دیگر نوت مشخص کرده بودم که هر روز کدام کارها را بکنم و نکنم او را باید همین حالا یک مرور کنم.
احساس خوب + در خواست کمک از خداوند برای هدایت + تمرکز روی خود و هدف = نتیجه فوق العاده
این معادله زنده گی هم یادم باشد
سلام اعلیکم خدمت شما دوستان و استاد عزیز،
حال خوب، نداشته کینه از کسی ، حس خوب، حال خوب، روحیه خوب، و کلا با بقیه در صلح بودن این بزگترین موفقیت است. اون احساس همه چیز میتواند برای من بیاورد.
زیبا ترین هدیه که خداوند میتواند بدهد و من باید درخواست کنم زیبا ترین حال است. این چیست؟
حال خوب اتفاقات خوب خوش چانسی و حال بد اتفاقات بد بلا، جنجال می اورد. خوب رد پای از این الگو در زنده گی من:
• حس خوب داشتم در یادگیری زبان, موارد متوجه شدم که اشتباه جدی بوده.
• موقع حس خوب داشتم جنس خوب خرید کردم
• موقع که حس خوب داشتم، اشتباه کمتر کردم یا اگر کردم زود متوجه شدم
چه کار میتوانم انجام دهم که حسم خوب شود. و از کدام کار باید دوری کنم تا حسم خوب و ویا خوبتر شود؟
استاد گفت در کتاب قران امده که گفته غمگین نباش، و یک مورد امده گفته نجوا از سمت شیطان است برای غمگین کردن.
حالا اگر من غمگین باشم بخاطر هر بخاطر صحتم بخاطر بی پولی بخاطر هر چی نتیجه منفی و منفی تر میشه و بلا سرم می اید. و اگر این احساس خوب نباش اتفاقات ناجوری می افتد
و اینوکه استاد گفت ادم های که بی خیال هستند اتفاقات خوبی برشان می افتد و چانس می اورند ایا درست است؟ بلی
حالا مثال اش میگم و من باید تمرین کنم که بی خیال باشم در مقابل اتفاقات که می اقتد و درس بیگیرم ازش
خیلی ها خیلی خیلی نامرد هستند به شمول خودم که در شرایط خوب هم غور میزنند و یا غور نمی زنند در ذهن خود نارحت هستند که مثال من.
البته این هم سال رفتن در مسیر نادرست باعث شده وضعیت سلامتی من دچار مشکل کنه و مشکلاتی مالی هم بی اثر نیست. مهم تر از همه سلامتی . من غور نمی زنم. ناله نمی کنم با کسی راجع بهش صحبت نمی کنم ولی در ذهنم نارحت هستم.
اگر احساس مثلا سرحد بین منفی 100 و 0 و مثبت صد ارزش دهی کنی احساس من اکثر بین منفی 10 تا مثبت 5 بوده و فرض کنیم از استاد اکثرا مثبت 50 تا 60 باشد فرض کنیم قرار چیزی میبینم و درک میکنم.
خوب من اون احساس خوب میخواهم!
فکر کنم نداشتم پول و مهارت و صحت و احساس خود ارزشی است که من را نابود میکند و احساس من خراب میکند. باید یک راه پیدا کنم برای بهبود هر یک.
خدایا من را هدایت کن خدایا من را کمک کن که بتوانم خودم بهبود ببخشم.
مهارت شبکه
ازمون زبان
قانون استخوان و عضلات باید بدانم که چه هستند.
خدایا از تو هدایت میخواهم
در قسمت صحت فعلا زیر صفرم
و از لحاظ مالی در لبه صفر یعنی از صفر یک کمی بالا تر
میخواهم برم بالا و من متعهد هستم که برم بالا و خودم بهبود ببخشم
فعلا مهم ترین کاری های که باید بکنم و میتوانم
این همه مدت در مسیر اشتباه رفتم همه اش درسی بود که گرفتم. درست قیمیتی بود ولی خیلی ارزشمند
تمرکز روی خودم و مهارت های میگذارم. تا اینکه بگم این همه سال من این اشتباهات کردم و نتیجه نگرفتم
با تمام وجود کار میکنم، تمرکزم را از دست نمی دهم. البته کوشش کوش میکنم.
احساس ام خوب نگه می دارم با مرور باور های خوب که استاد همیشه گفته.
احساس بد مانند بردن دستم پیش اتش است اگر ببرم میسوزد.
این قدر دیر یک جای تاریک بودم محیط کاملا تاریک و دآغ و زیر دستم هم یک اتش روشن بود نمی دانستم چرا من اینجا هستم و چرا سوخته روان هستم و چشمانم هم بسته. حالا تازه فهمیدم خودم خودم را به این جا تاریک و داغ اوردم و حالا وقت اش دستم از اتش گوشه کنم. و بعد خودم از این اتاق داغ و تاریک بکشم بیرون. اول دستم از اتش پس کنم. اون باور های که من خیلی وقت، انرژی ، پول فامیل، عمر را هدر دادم و حالا هیچ چیزی بدست نیاورم بگذارم کنار. مقایسه کردن هم همینطور.
در عوض احساس خوب پرورش دهم.
با مرور اون باورها و جملات و افکار باعث میشه اتش تیز و تیز و تیز تر بشه
و این کار اسان نیست و خیلی مهم است که بتوانم احساس ام خوب کنم و نگهدارم. این کار نیاز به تمرین مداوم دارد و مرحله به مرحله پیشرفت کردن داره.
مثالا قبالا اگر بازار چیزی میخریدم و مشکل می داشت یا طرف کم می داد تا اخر روز عصبانی بودم اخر چرا اینقدر ادم کثیف باشه یا اخر من چرا اینقدر خر باشم.
امروز هم طرف در خرید میوه. چیزی را کم داده بود ولی این بار خدا را شکر توانستم بعد 10 دقیقه احساس ام خوب کنم.برای من یک استپ اول است ولی ممکن است که برای خیلی ها عادی باشد.
و دور بعد همیشه باید چیزی که میخرم باید خودم چک کنم. این خیلی درس مهم است که هر چه طرف گفت قبول نکنم در هر موردی. اگر درس اش درست بیگیریم د اینده خیلی خواهد کرد همین خرید میوه.
تمرین که استاد گفت: هر روز از خواب برخیستم نعمت های خودم بشمارم و بنویسم و سپاس گذاری کنم. و بعد بگویم چه کنم کاری نکنم که احساس خوب باشد و چه بکنم
خوب همین حالا اگر همین تمرین را انجام دهم:
خدایا شکرت بابت این که یک مقداری چشمانم باز کردی که این فایل استاد دارم کار میکنم و میخورم.
• بابت میوه های خوش مزه که خریدم
• بابت مبایل خوب و عالی و پر سرعت
• بابت این برنامه نوت که در اون می نویسم
• بابت دستانم
• بایت توانایی تغییرم
• بابت کمپیوتر که در دسرس دارم
• بابت انترنتم
• بابت موس خوبی که دارم
• بابت روابط خوبی با فامیلم
• بابت اخلاق خوبی که دارم و با همه روابط عالی دارم
خدایا شکرت
کاری های که باید بکنم
تمرکزی کار کردن روی مهارت زبانم
قبلا در یک فایل دیگر نوت مشخص کرده بودم که هر روز کدام کارها را بکنم و نکنم او را باید همین حالا یک مرور کنم.
احساس خوب + در خواست کمک از خداوند برای هدایت + تمرکز روی خود و هدف = نتیجه فوق العاده
این معادله زنده گی هم یادم باشد