مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اساسی ترین قانون خداوند: احساس خوب = اتفاقات خوب؛
- رابطه احساس خوب و خوش شانسی؛
- اگر بتوانی در شرایط نادلخواه، احساس خود را خوب نگه داری، پاداش ها راضی کننده است؛
- ارتباط بین شکرگزاری و رزق؛
- راهکار ورود به مدار نعمت ها و بیشتر ماندن در این مدار؛
- راهکار “رسیدن به احساس خوب” در شرایط نادلخواه؛
- “احساس خوب”، نتیجه کنترل ذهن است؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD469MB30 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها27MB30 دقیقه
سلام
دوستای عزیزم نمیدونم داستانی که میخوام تعریف کنم به این قسمت ربط داشته باشه یا نه
ولی هدایت شدم که بیام و بنویسم
من ب قصد خونه مادرم و ی سفر ده روزه اومدم ب تهران
آخه مادرم مهمونی داشت و منم مثل خواهرام باید میومدم و تو این مهمونی حاضر میشدم
بعد از اتمام مهمونی من موندم پیش مادرم دوروز که گذشت بهمالهام شد که پاشو ی کاری کن بعد رویه بالشتی دیدم که خیلی چهره قشنگی نداشت از مادرم خواستم که اجازه بده تا رویه شو عوض کنم
مادرم بهم گفت اگر میتونی کل رختخوابها رو وارسی کن و اگر ملافه ها کثیفن ، بشوریم
خب کار سختی بود
و واقعا کار ی نفر نبود
از طرفی قیافه ملتمسانه مادرم منو وادار میکرد که درخواستش تا جاییکه میتونم انجام بدم
استاد از وقتی ازآموزشهاتون سر لوحه زندگیم شده دلسوزی ممنوع شده
بخاطر همین ب خدا گفتم خدایا خودت بیا پایین و کمک کن
بعد از نظافت ملافه ها ، از ساعت 3 شروع کردم به دوختن و کشیدن
و تا ساعت 9 تقریبا کارها تموم شد طوری که خواهرم اومد و دید که تموم شده شوکه شده بود
میگفت واقعا چطوری اینهمه کار کردی
گفتم واقعا نمیدونم چطور شد که این همه با سرعت اینهمه کار انجام شد
و در تمام این مدت من با خدا صحبت میکردم ازش هدایت میخواستم
چند روز بعد اومدم خونه برادرم
همسایه سوم دو تا طاووس داشت
از طبقه سوم میدیدمشون و باهاشون صحبت میکردم
وقتی بالکن خونه برادرم ترک میکردم طاووس صدام میکرد تو ملاقات چهارم پنجم بهش گفتم من ازت پر میخوام
بعد از یکساعت زنگ خونه بردارم نواخته شد
پسر همسایه ی پر طاووس آورده بود و گفت خیلی طول میکشه که طاووس پر بندازه الان اومدم بیرون دیدم ی دونه پر انداخته
مادرم گفت این خانم از بالا گفت من پر میخوام این پر مال اونه
و الان این پر آوردم بهتون بدم
باز رفتم دم بالکن و ازش تشکر کردم و براش عشق فرستادم
امروز با برادرم و خانمشون تلویزیونشون که مدتها ست خاموش شده راه انداختیم
ب خانمشون گفتم میتونید برید گوگل و سایت استاد دانلود کنید
و چقدر ازین موضوع خوشحال شدم
الآنم میخوایم بریم حضورا از طاوس تشکر کنم و بعدشم بریم تو بازار گشت و گذار
بی نهایت ممنونم از خداوند و استادید بزرگوارم
خدایا شکرت