گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته

سلام استاد عزیزم

سلام به همه دوستانی که این فایل رو دیدن و دیدگاه من رو میخونند

راستش من از بچگی خیلی هدایت میشدم خیلی هم بهش عمل میکردم و بچه زرنگ و موفقی بودم اومد و اومد من تو دوران دانشگاه مثلا ترم دو و سه ببعد یکم تحت تاثیر محیط قرار گرفتم و ادمهایی که به گمانشون بزرگ شدن یعنی منطقی شدن و حس نکردن و فلان رو رفتارها و باورهای من تاثیر گذاشتند و باعث شد این الهامات کم رنگ بشه. جوری که نجواهای شیطانی هم میومد و من از رو استرس و نگرانی به نجواها عمل میکردم و ضرر میکردم و این باعث شد تا فکر کنم همه این حرفایی ک از درونم میشنوم و میگه اینکار رو الان بکن یا نکن بنظرم چرت باشه و عمل نکنم بهش و خب یه مدت قطع شد کلا ولی دوباره یکسالی میشد که این الهامات میومدن هم نجوا هم الهام(حالا میفهمم البته فرق داشتند اون موقع نمیدونستم) و میدیدی مثلا بهم گفته میری فلان جا اون فلان مدرکم بردار شاید بخوان میگفتم نه بابا ول کن حالا بعد میرفتم دقیقا همون مدرک لازمم میشد! عمل نمیکردم چون قبلا با عمل به نجواهای شیطانی ایمانم رو به درستی و خوبی اون از دست داده بودم.تااینکه با گوش دادن به فایلای استاد یادم افتاد که اره ما بهمون الهام میشه هدایت میشیم ولی میگم دیگه نمیدونستم کِی گوش بدم کِی نه اخه گاهی وقتاگوش میدادم ضرر مبکردم تا اینکه استاد گفتن اگه الهی باشه ارومت میکنه ترس و نگرانی نداره و الان خیلی خوشحال و سپاسگزارم که میتونم دوباره با هدایت و الهامات به نتایج بزرگی برسم دارم تمرین میکنم بااروم بودن و حس خوب دوباره بشنوم اون الهامات رو و اجازه بدم تو وجودم قوی بشن‌. امید وارم خداوند همه مارو به راه درست هدایت کنه راه کسایی که بهشون نعمت و ارامش عطا کرده❤