گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “ایمان تزلزل ناپذیر”، حاصل پیمودن مسیر تکاملی درک توحید است؛
  • “ایمان تزلزل ناپذیر” نتیجه، بارها جدی گرفتن الهامات و بارها دیدن نتیجه این جدیت هاست؛
  • راهکارهایی برای کنترل ذهن، در شرایطی که کنترل ذهن غیرممکن شده است؛
  • اگر بتوانی احساس خود را خوب نگه داری، لاجرم شرایط تغییر می کند و اتفاقات خوب را تجربه می کنی؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    335MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

208 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «zeinab» در این صفحه: 1
  1. -
    zeinab گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    به نام خدا

    می خوام از نشانه امروزم بنویسم استاد یک جمله خیلی زیبایی دارید « وقتی احساس تون رو خوب می کنید و احساس بد دور میکنید به جایی می رسید که می شوید مانند اولیا الله» من الان فقط با تغییر شاید 0/00001 % احساسم واقعا باورم نمیشه که میتونم رو محیط اطرافم تاثییر بزارم و مفهوم مسخر بودن جهان برای انسان بهتر درک می کنم

    من توی منتطقه ای هستم که الان که بهمنه ولی برای ما تابستون گرم دیروز از شدت گرما زیاد پوستم میسوخت ولی میدونستم با احساس بد اتفاقی نمی افته درخواست یک هوای خوب خنک داشتم همونجور که با خودم صحبت میکردم و داشتم میرفتم باشگاه توی رختکن کن یک خانم داشتن صحبت میکردن که امروز اینجوره فردا 5 درج گرم تر و خدا بخیر کنه……اهمیت ندادم و سعی کردم از همون هوای خنک توی باشگاه چند لحظه لذت ببرم و تموم شد اون روز امروز صبح هوا به حدی خنک و ابری لذت بخش شده بود که باورم نمیشد فقط لذت میبردم و قدم میزدم سپاسگزاری میکردم و توی دلم گفتم کاش با این هوای ابری یک بارون هم می آومد باور تون نمیشه فقط در همین حد حتی به زبون هم نیاوردم عصر که از خواب شدم با صدای برخورد قطره های بارون به پنجره بیدار شدم و اصلا باورم نمیشد همون روزی که قرار بود 5+ گرم تر بشه اینقدر رویایی باشه خدایا ممنونم ازت قبلا توی دفترم مینوشتم درخواست هام رو ولی الان همینکه تو دلم می گم به سرعت اتفاق می افته خدایا شکرت

    شاد و سلامت :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: