گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-26 07:11:212024-04-29 10:10:21گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواستهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار
و دوستان بهشتی و هم مسیر ،
من به صورت باز اتفاقی البته هدایتی گزینه خانه رو زدم دیدم استاد جان روز شمار قرار دادن ، یادم من این گفتگو رو بار ها و بارها گوشش دادم زمانی که کارمند بودم ، الان گوش دادم دیدم واااای چقدر نکته ناب و چقدرررررر درست این حرفا ، کافی بتونیم احساسمون رو خوب کنیم ، کاری که خودم میکنم البته که اینم تکاملی از خدا میخوام ، خدایا تو این لحظه حالمو خوب کن ،من نمیدونی یه چیزی یه راه حلی قرار بده جلو راه ام حالم عالی بشه و خداجون از اون جایی که سریع الجواب ، خیلی سریع پاسخ میده ، دقیقا همین امشب پدرم از من درخواست کرد که فردا ببرمشون تهران ختم شوهر عمه ام و از اونجایی که الان من نگاه به کل تغییر کرد نسبت مرگ و این چنین اصلا قبول ندارم و اصلان ام اینجور مواقع حرف مردم برام مهم نیست ،اصلا دلم نمیخواست برم ، پدرم گفت چی شد میای بریم ؟ گفتم حالا انشالله توکل برخدا ، گفتم خدایا خودت ردیف کن ، بخدا اینقدر زود جواب داد همه چیزی اینقدرررررر خوشگل چیده شد که من نرم و خانواده ام کاملا راضی و خوشنود خداروشکرررررر
و این هفته ام بار شد گفتم خدا خودت احساس ام رو عالی کن ، خودش مثلا اومد یه کلیپی رو نشون داد یا از طریق دستانش خبری شد ،
خدا بی نهایت راه داره ،
ما باید فقط فقط فقط از خودش بخوایم ،
. سرخط
سپاسگزارم استاد جان بابت قرار دادن این سلسله فیلها، ,من بنده فراموش کارم ،
سلام به روی ماهتون استاد قشنگم سلام مریم جون
سلام به دوستای خوبم امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه حس خوبی داشته باشین
استادجان من دیروز با تمرکز داشتم به این دوفایل گوش میکردم نت برمیداشتم حالمم خیلی خوب بود شما گفتین موقعی که به ظاهر اتفاق ناجالب افتاده و شمادراون شرایط بتونی حالتو خوب کنی جهان پاداش میده من کل روزمو روی فایلها داشتم کارمیکردم و شب مهمونی دعوت بودم زیاد مایل نبودم اما خب رفتم بهم خوش گذشت عزیزانمو دیدم تو اون جمع یه حرفی که شنیدم حالمو تغییر داد ذهنم بهم ریخت اول خواستم غر بزنم گفتم نه زهرا حداقل اینکارو نکن رفتم بیرون یه هوایی خوردم صحبتهای شما راجب کنترل ذهن و داشتن احساس خوب و قوانین رو اگاهانه تو ذهنم مرور کردم میتونم بگم یه ذره فقط یه ذره حالم بهتر شد واقعا باتمام وجودم میگفتم خدایا کمکم کن تو کنترل ذهنم رو برام اسان کن و توجه ام رو هدایت کن به خوبیها و همون یه ذره حال خوب نتیجه داد نیم ساعت بعد دختر خالم که خیلی انسان دوست داشتنی و خوبیه پیشنهاد داد باهمسرش بریم بیرون پارک جنگلی زیبایی که من واقعا دوسش دارم همون لحظه خدارو شکرکردم اینقدر سریع جواب داد قانونش و هدایتم کرد جایی عالی با ادمهای خوبی که مهربون و فوق العاده دوست داشتنی هستن و استاد خیلی جالب بود شب که اومدم دوباره ذهنم داشت منو میبرد که به اون حرف فکرکنم و خدای مهربون باز هدایتم کرد گفت بیا تو دفترت ویژگی های خوب ادمهای اطرافت که دوسشون داری بنویس و من شروع کردم به نوشتن ویژگی های مثبت و هرچی مینوشتم احساس سپاسگزاری تو وجودم بیشتر میشد بااون حس خوب خوابیدم و صبح دوباره پاداش های خدا به شکلی غیرمنتظره زیبا برام اومدم اول دوستام برای یه گردش تو طبیعت برنامه چیدن .قهوه مورد علاقه ام که دوست داشتم پدرنارنینم برام گرفت واینترنتم که مشکل داشت درست شد.و من رنگ امیزی دوست دارم و برای اولین بار پدرم رنگ خرید و من بالذت رنگ امیزی که میخواستم رو انجام دادم کلی حس خوب تجربه کردم خدارو هزاران بار شاکرم دیدم نتیجه قوانینش رو و قلبم رو باز کرد که متوجه باشم و باایمان بیشتر ادامه بدم و برم جلو
استاد همزمانی خیلی جالبی این فایل بااین دو روز من داشت من شگفت زده ام ازاین هماهنگی خدایا شکرت
خیلی خیلی سپاسگزارم ازتون استاد براتون بهترینارو ازخدا میخوام
زندگیتون پراز خیر و برکت الهی باشه و همیشه شاد و خرسند باشین
درپناه خدا
دوستتون دارم
به نام خدا
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته
روزشمار تحول زندگی من روز 150
این فایل در ادامه فایل قبلی حاوی نکات مفیدی هست که در ادامه صحبتهای استاد عرشیانفر استاد عباسمنش نکته مهمی رو در مورد ایمان حضرت ابراهیم و توحیداون حضرت توضیح میدن که ایمان و توحید حضرت ابراهیم با تکامل به این درجه رسیده حتی ابراهیم به خداوند گفت که مردگان رو چطور زنده میکنی خداوند فرمود آیا شک داری به قدرت من حضرت گفت فقط میخواهم قلبم مطمن بشود و ایمانم قویتر بشود در نتیجه میبینیم که حضرت ابراهیم هم تکاملی رو در ایمان و توحیدش داشته که آتش بر اون گلستان میشه و در امتحان اللهی قربانی کردن فرزندش طبق دستور خداوند موفق و سربلند بیرون میاد . کنترل ذهن همونطور که استاد گفتن رو میشه تمرین کرد آرام آرام و با تکامل واین نکته که خیلی استفاده کردم این بود که استاد گفتن در مواقعی که هیچ فکری یا راه حلی برای موضوعی نداریم و یا ذهنمون و فکرمون درگیره و عصبانی و یا ناراحت هستیم کلا موضوع رو رها کنیم و به کار دیگه مشغول بشیم که کمی احساسمون بهتر بشه و بازهم اگر نشد بگیریم بخوابیم.فایل بسیار مفیدی بود. خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد ارجمندم ومریم نازنینم ودوستان الهی ام
خدایا سپاسگزارم بخاطر این لحظه واین حال خوب
احسنت استاد جان چقدر هرروز بیشتر از شما یاد میگیرم چه عالی در تمام فایل ها قانون تکامل وقانون احساس خوب = اتفاقات خوب را برا ما توضیح می دهید تا با این مثالها این قانونها را بهتر درک کنیم در زندگی از آن استفاده کنیم
ما بارها وبارها داستان قربانی کردن اسماعیل توسط پدرش به اذن الله را شنیدیم که حتی از همین رو ما عید قربان را داریم ولی تا الان فکر نکردیم چرا باید کسانی که عازم میشن مکه برا حج واجب یه روزخاص را گوسفند قربانی کنند چرا این موضوع اینقدر مهم هست چرا عید قربان برا همه مذاهب خاص هست چون نتیجه ایمان وتوکل ابراهیم واسماعیل هست وهمین هست که ابراهیم خلیل الله شد واسماعیل هم پیامبر وچه عالی شما توضیح دادید قانون تکاملی که حضرت ابراهیم طی کردند تا از این امتحان سربلند بیرون بیاد
درسی که گرفتم این بود که من همیشه میتونم با کنترل کانون توجه ام وداشتن احساس خوب وسپاسگزاری بخاطر داشته هام در مدار ناخواسته ها قرار نگیرم ویا اگر قرار گرفتم به جهت دادن افکارم به چیزهای خوب به احساس بهتری برسم تا از مدار آن ناخواسته خارج بشم
خدایا سپاسگزارم بخاطر درک بهتر این آگاهیها
خدا را سپاسگزارم به خاطر بودن در این مسیر زیبا
خداراسپاسگزارم بخاطروجود استاد ارجمندم ومریم نازنینم ودوستان بی نظیرم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام به عشق های ناب من استادعزیزم ومریم جونم
وهمه دوستانِ عالیم
وسلام به سایت ارزشمندمان که درسایه قدرت اسپانسرقدرتمندش، خداوند یکتای مان چه الماس گونه خودنمایی می کندوزیبایی های توحیدیِ ناب خودرابه جهان انعکاس می دهد.
عجب نظمی به پاکرده اید، به نازم به این ترتیبی که درصفحه اول(گفتگوی استادعشق بادوستان)قراردادیدتاازناظم این هستی پاداش هادریافت کنیدوماهم متنعم شویم ازاین خوان پرخیروبرکتش،خدایاشکرت.
عجب روزی بودامروزبی نظیرا …یه چیزی میگم، شماهزارچیزبشنوید،داغ وگرمه آوردم بسان نون تریِ گرمه والان هم مثل ملکه هاسواردراسنپ راهی خانه باغ لبریزازعشق ومعنویت،شکککککر.
هفته گذشته یکی ازدوستان قبلی ام درانجمن نارانان که راهنمای من هم بودند درتهران والان هم آنجا سکونت دارند،پیام داده واحوالپرسی کردندبعدازیکسال ومن شماره ایشان رانداشتم چون ازوقتی واردمسیرزیبای هدایت خداونددرکنارعشقای خودم شدم، تمام لیست افرادازصفحه گوشی وروزگارحذف شدوگفتم خدایامن باهرکسی که خودت صلاح بدانی ارتباط خواهم داشت وبایدهم فرکانس دوتایی مان باشند،
خلاصه بعدبه من گفتندقراراست منزل یکی ازبستگان شان دربوشهرتشریف بیاورند،من هم شرایطم راعنوان کردم وصادقانه گفتم که شرایط خاته زیبای من این هست…..
چندسال پیش هم تشریف آورده وکارگاهی برای خانم های نارانان برگزاروایشان سخنران بودند ومن هم درسوپری عشقم مصطفی کا می کردم وبعدهم که یک دل نه هزارویک دل عاشق من …ومن آن زمان محل سکونتی نداشته ودر مغازه مصطفی می خوابیدم که قبلا برای استادقشنگم نوشته ام …
ولی برادرعزیزم وخانمش خانه رادراختیارمن ودوستم قرارداده وبه اندازه سهم خودم کنارشون بودم وهنوزهم بابتش چقدرقدردانی می کردند.
صبح امروزپروازبه تهران داشتندودیشب کلی التماس که مریم تورو خدابیا ببیننمت ومن باعشق رفتم بوشهر ودیدمشون وخداحافظی کردیم ،بعدهم به پیشنهادمصطفی رفتم بیمارستان وبرای مادرجان نویتMRi گرفتم که گفتندبایدکدرهگیری وکدملی حتما باشدو،اسنپ گرفتم رفت وبرگشت زدم و رفتم ازمادردفترچه بیمه اش راگرفتم وبعدازده سال ایشان روملاقات کردم ،البته تماس تلفنی گهگاهی داریم ولی رفت وآمدبنابه دلایلی که خودتان می دانید باکسی ندارم وخداروشکرمصطفی هم باکسی رفت وآمدندارد،فقط منزل مادرمی رودکه درفایل قبل هم نوشته بودم ،ولی باعشق به لطف خداوندبرایش نوبت گرفتم وبنده خدافقط گریه نکرد،کلی تشکرومن گفتم کاش بتونم کاری کنم که جبران محبت هاتون باشه ولی بازهم موقع دادن دفترچه مبلغی پول نقددادندوگفتم پول هست ولی قبول نکرد،ان شاالله دستانم را برایش خداوندخیرکندوهرچه خواست خودش باشدبرایش رقم بخورد،الهی آمین. یاطبیب من لا طبیب له…..
بعدهم هدایت شدم به باغی ازانواع گلهاودلی ازعشق وزیبایی های خداوندبردم وکلی گلهاروبوسیدم وحسابی عشق بازی باخدایم ودیدن دریا،وااای دریاوامروزهم که ابری ،می بینید دوستانم ،خداوندبه خورشیدزیبایش فرمان داده بودکه مریم زیبایم گرمش نشودا،وچقدرهوا،هوای دونفره ای بود من وخداوندم ،خدایااشکم جاری شد،من باتوچه کنم که درقلعه وجودم چه قلعه مستحکمی به نام ایمان وامیدرابنیان کردی ودژی محکم واستوار وهسته اصلی دردرونم همین ایمان وامیداست که هرروزتجهیزش می کنم ومحکم،تاهرنفس پناهِ عاطفی ِ،روح وروانم باشدومن باتوجه به هراتفاقی، ایمان به وجودنیروی قدرتمند فراترازحدتصور تورادارم پروردگارم…….
باورهای من باداشتن امیدِ هرلحظه به خداوندتقویت شدوهمیشه به خودم یادآوری می کنم که اگر دری برای من بسته شد، بی نهایت درهای عشق ورحمتش راگشودومن دلم رابه قدرت خداوندپیوندزدم ودلم برای همیشه آرام گرفت ،ترس هارفتندوایمان جای آن رابه زیبایی گرفت.
وایمان زمانی برایم مفهوم اصلی راپیدا کردکه وقتی هیچ نشانه ای ازبروزاتفاق خوب نبود،ایمان به غیب رادروجودم نهادینه کردم.
وامید هم زمانی برایم مفهوم پیدا کردکه باید درکی وسیع پیدا می کردم به اینکه هرچیزی
به وقت طلاییِ خداوند باید درزندگیم جاری شودو
دیگرنور ثروت،سلامتی،عشق،هرنفس شکرگزاری،احساس وحال وآرامش عالی و….. به زندگیم تابید.
سهم من انجام کارهای بیرونی درمسیردرست است وهدایت ها،نشانه هاوالهاماتی که این مسیررویایی راسهل وآسان کرده ومن فقط ازبودن وحرکت دراین مسیرودیدن زیبایی های مادی ومعنوی آن لذت می برم…..
بله این هم امروزجادویی من ،من وخداوندعجب تیمی شده بودیم….
خلاصه عزیزان دلم ،دفتر160 برگی زبان انگلیسی که یکعددمربوط به چندسال پیش هم بودازکتابخانه پارکر که خیلی قدیمی و معروف است ومن مجردی هایم هم ازایشان خریدمی کردم، خداوندبه من هدیه دادوپنج تاهم خودکاربیک، یک تقویم هم جایزه (خنده )من عاشق خودکارهستم ونوشتن ودستخط فوقالعاده ای دارم به لطف خداوندومن قربان این انگشتانی بروم که چه روحی درآن جاریست وخالقش چه کرده ….
خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم.
وبعدقهوه ای نوش جان کردم وساندویی بربدن، قانون سلامتی چه کرده همه رودیونه کرده ومن دیروزناهاری خورده بودم وحدود20 ساعت چیزی نخورده بودم این حدازانرژی ،این همه فعالیت، فقط کم مونده پروازکنم،خدااایا شکرت .
بسلامتی هم رسیدم ومصطفی به چایی درکافه اش دعوتم کردوالان هم نشسته وآخرهای نوشتنم است که ازلحظه سوارشدن تاالان ،خدااااااایاعاشقتم
استادم بی نظیریدعاشقتونم …..
دوستانِ عالی ام شماهم بی نظیرید،بخدادربهشت ساکن هستیم ،زندگی روباتمام وجودبغل کنید…..
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید…..
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام الله یکتا یگانه پرودگار جهانیان که هرآنچه دارم از اوست
داستانهای قرآنی همیشه برای من جذاب بود مخصوصا اگر معلمی برای من تعریف میکرد که از لحاظ قلبی باهاش ارتباط میگرفتم ،ولی هیچ وقت به مفاهیمش و اصلی که در هر کدوم از این داستانها بود به شکلی که شما استاد عزیز تعریف میکنید بهش فکر نکرده بودم و نمیفهمیدمش ،همیشه به ما میگفتن ابراهیم همچین کاری کرده و تنها تصویری که ازش داشتم این بود که ابراهیم منتخب خداوند بود و فرد بسیار خاصی بود و چون خودمو گناهکار میدونستم هیچ وقت نمیتونستم ارتباط بگیرم با این اشخاص خاص ،ولی آموزش مطالب شما به نحوی است که اولین کاری که در مورد من انجام داد گرفتن احساس گناه ازم بود و این باعث شد من بتونم با خدای مهربانی که همیشه برعکسشو شنیده بودم ارتباط بگیرم و خودمو رو جزئی از این نیرو بدونم
بخشیدن خودم اولین قدم بود برای رفیق شدن با خودم و خدای درونم ،الان دیگه احساس گناهم کمتر شده ،زندگی رو جریانی از خوشبختی میدونم که فقط به یک مقصد متتهی میشه و اون خداوند و وعدهای هست که به بندگانش داده
نکته مهنی که از این فایل درک کردم این بود که درست ابراهیم میخواست پسر خودشو با الهامی که گرفته بود قربانی کنه ولی این قربانی کردن و این گوش دادن به الهام پشتش بی نهایت تکامل وجود داره و بی نهایت قدمهای تکاملی کوچیکی مثل رها کردنشون توی بیابون وجود داشت و درک نتیجه ای از گوش دادن به الهامات داشت باعث شد اعتمادش به خدادند و وعدهاش به یقین برسه و همین باعث شد الهامت بزرگتر رو دریافت کنه و عمل کنه بهش
استاد عزیزم منم یه مثال خوب دارم براش که دوسدارم با شما به اشتراک بگذارم
من یه موضوع حقوقی داشتم که با وجود اینکه بصورت کامل پرداختش کردم ولی حکم به ضرر من خورده بود و باید باز هم پرداختش میکردم و این در حالی بود که بشدت در تنگنا بودم و شرایطشو نداشتم ،قبلا هم همچین مسئله ای داشتم که خیلی با سختی حل شده بود و حتی خانوادم درگیر این موضوع شده بود و برام خیلی سخت بود باز توی این موضوع بازم خانوادم درگیر بشه
از خدادند طلب کردم که آبروی منو حفظ کنه و توانایی بهم عطا کنه که این موضوع بدون هیچ زحمتی حل کنم ،تنها ایده ای که داشتم براش این بود اجازه ندم نجواها منو توی مدار بدی بندازه ،به همین خاطر هر واری کردم که اجازه نجوا به ذهنم ندم و هر وقت آروم میشدم یه ایده خیلی خیلی ساده بهم الهام میشد که منم اجراش میکردم
قشنگ میفهمیدم که تارهای عصبی و مقاومتهای که قبلا بخاطر اتفاقات مشابه برام افتاده بود چطور عین ماکارونی که توی هم گیره میخوره این فکرها هم توی سرم گره خورده بود و اجازه نمیداد دسترسی داشته باشم به ایدهای آسون
اما اتفاقی که افتاد با اجرای اون ایده ساده اینقدر آسون مسئله ایم حل شد و تمام شد که وقتی از در دادگاه زدم بیرون سر از پا نمیشناختم و ایمانم انگار هزار برابر شد
نه به این خاطر که اون جریمه رو پرداخت نکردم بلکه بخاطر این باور قشنگی که وقتی از خداوند طلب کنی همه چی آسون پیش میره و این مثال همیشه با خودم تکرار میکنم و مرور میکنم برای اتفاقات بعدی که بهم قدرت بده ،و نجواهام خاموش کنم
همه چی باور ،این جمله شما واقعا باید با طلا نوشت
خدایا تو قدرت بی نهایت این جهانی تو همونی هستی که خون رو در رگهای من پمپاژ میکنی
تو همونی هستی که میلون 200 میلیون کرومزوم به من اجازه حیاط دادی
تو رب منی و کسی که تمام توکلش به رب خودش هیچ کس نمیتونه اندازه پشه ای بهش صدمه بزنه
بی نهایت سپاسگزارم ازتون استاد عزیزم برای هر کلام الهی که از زبانتون جاری میشه
سلام خدمت استاد عزیزم،
راجع به ابراهیم پیامبر، اینکه مرحله به مرحله ایمانش قوی شد با انجام به موارد که گفته میشد برایش. و نبود که یک دفعه یی ایمانش عالی شوده باشد و خلیل الله شوده باشد.
خوب این را بفهمم و جایگاه خودم بدانم و من کجا هستم و به احساس قلبم گوش دهم در هر مورد که میگه مثالا. میگه دوره ای تی را کامل یاد بیگیر برای اینکه میخواهم درامد بیشتر شود، حالا من هر قدر ایمان داشته باشم زود تر این کار میکنم و اگر که خیلی با تردید کار میکنم پس ایمان ندارم. حالا این ایده است که قلبم میگه و در توان من است پس باید انجام اش دهم و تمام انرژی بگذارم. خدایا شکرت. دوم: میگه تدریس ریاضی در این مرکز توقف بده برو یک جای دیگر. و دلهره دارم جای دیگر از کجا خواهد شد مره قبول میکنند یا نه. این حس میگه باید انجام اش بدهم. البته قبلا کردم و نتیجه نداد. به همین دلیل مغزم داره دلیل میاوره که قبلا نشده. خوب حالا باید دوباره امتحان کنم. خدایا شکرت
وقتی همه موضوعات و قضایا را با تکامل برسی کنیم و بیبینم. دیگر عجیب و غریب نیست.نمونه اش داستان ابراهیم پیامبر ، استاد عباس منش کرده، و کار های که الگوی من ایلان ماسک انجام داده.
عمل به الهامات ایمان میسازد، عمل به الهامات ایمان میسازد، عمل به الهامات ایمان میسازد
به کدام الهامات قلبی ام باید عمل کنم:
• ای تی بلد شوم
• تمرینات را تغییر نده فقد بهتر کنم
• از محل کارت بیرون بیا
دور بعد که می ایم متعهد میشوم که یکی از اینها حتما انجام شده باشد و دیگر هایش در حال انجام باشد
خداوند به چیزی که وعده کرده وعده خلافی نمی کنند. اگر من ایمان داشته باشم، اگر من عمل کنم ، اگر من حسی داشته باشم که این ایده من نیست ایده بالاتر است. خدایا شکرت
این مثال که استاد راجع به داستان ابراهیم پیامبر گفت یا مثال کارهای که خود استاد کرده یا مثال های ایلان ماسک کردند خیلی ادونس است. حالا من در همین اسکل پایین که گفتم باید اجرا کنم.
و همین اتفاقات به ظاهر ناجالب که در زنده گی من وجود داره. اگر بتوانم و کوشش کنم بتوانم احساسم خوب کنم و به ایده های که گفته میشه و شده عمل کنم. شرایط نا جالب مانند، کار، بی دارامدی ، بی پولی، وضعیت صحی ناجالب میتواند می را نابود کنند و یا میتوانم احساس ام خوب نگه دارم و تغییر بدهم.
اون داستان که استاد گفت اون خانمه که بالای صد پنجاه کیلو وزن کم کرده. اگر نمی توانست ذهنش کنترول کنه خودکشی میکرد یا چند روز کار میکرد و بعد بر میگشت به مسیر قبلی.
قضیه من هم شبه به این است. طرف دلیل که من چاقم و مشکل دارم فلان و فلان دلایل داشت.
من هم بگم مشکل بدنم برای شرایط سخت و بی پولی است ، در این کشور مشکل است زنده گی و همین مشکلات باعت شده که من اینجا باشم. باعث میشه که من هیچ وقت حرکت نکنم ک بلاخره بیمیرم. ولی نه ! ولی نه ! ولی نه!
من خودم را تغییر میدهم!، من توانایی تغییر دارم!
این شرایط ناجالب که مفصل وضعیت فعلی مینویسیم و در فایل نوت دیگر هم مفصل نوشتم. با کنترول ذهن و احساس خوب و اعتماد به الهامات میتواند چند وقت بعد بهترین اتفاقات زنده گی ام شود. خدایا شکرت. من کمک که در این مسیر ادامه بدهم. در مسیر احساس خوب، احساس ارامش ، و مسیر تمرکز.
من در هر حالت باید کوشش کنم که احساس ام خوب کنم من این ادم من این شخصیت نیاز دارم که بتواند این کار انجام دهد.
و باید اینکار بتوانم و کوشش کنم که بتوانم. اگر بتوانم ورق زنده گی من تغییر خواهد کرد و جواب نهایی خوب، مثبت، رضایت بخش خواهد بود. حالا تصمیم دست تو است که احساس ات خوب میکنی یا ادامه می دهی به همین مسیر فلاکت بار؟
جواب بلی من متعهد هستم که خودم تغییر بدهم و احساس ام خوب نگه دارم فارغ از این که حالا کجا هستم و چه اتفاقی می افتد. خدایا کمکم کنم در این ضمینه.
تمرینات که استاد گفت:
بنویسم که حالا کجا هستم و چه اتفاقی افتاده. من چطور باید احساس ام خوب کنم و نگه دارم.
این قانون خداوند که احساس خوب داشته باشی اتفاقات خوب و احساس بد داشته باشی مهم نیست که چه شرایط داری و کی هستی بدون شک وضعیتت خراب میشود. بلا می اید سرت.
من حاصل 23 سال تفکر خاص هستم که نتایج اش هم این است. و نمیشود با دکمه تغییر کند. و من حاصل کلی باور های نادرست هستم من و نتیجه اش هم این که هستم شده. و اینکه بتوانم در شرایط ناجالب احساسم خوب کنم تکامل میخواهد.
و قانون باید جدی بیگیرم و این باعث خواهد شد که نتایج بزرگ و بزرگ بشه و بعد برسه به تصاعد.
در مسیر اگر نتواند کسی احساس اش خوب کنه و ذهن اش کنترول کنه نمی تواند بجای برسد. اگر استاد عباس منش حالا اونجا است اگر همه افراد موفق جای که هستند دلیل اش توانستند احساس اش خوب کنند و ادامه دهند در شرایط ناجالب. اگر نمی توانستند حالا این جایگاه که دارند نمی داشتند.
مثالا من یوتیوب حدود 60 تا ویدیو انداختم ولی نتیجه جالب نگرفتم بعد از مدت طولانی حدود 580 سب و دارامد نتوانستم برسانم و نا امید شدم و به همو کار کم درامد ادامه دادم ولیل مختلف وجود داشت، یکی موضوعات که من ویدیو می انداختم کلیات برای کار های غیر قانونی و هک اینطور چیزا بود. اساسا دنبال او اونها ذهن فقیر می رفت. خوب دلایل زیادی بود یکی از اساسی همین بود حالا که درک میکنم.
تمرین اخیر وقتی اتفاق ناجالب افتاده و من هم نمی توانم احساس ام خوب کنم باید، ترک اش کنم. باید کاری کنم که ذهنم فضایی داشته باشد برای توقف
• وقفه دادن
• خواب کردن
• قدم زدن ، دویدن
• ورزش کردن
• مانند اب بازی
هر چیزی دیگر در شرایط مختلف میتوان تصمیم گرفتدکه از کدام روش استفاده کرد.
به نام خدای مهربان
سلام و هزاران سلام و درود بر شما
بعد از دوسال و نیم که مداوم روی خودم کار کردم …هنوز نتونستم اینقدر قوی بشم که بتونن سریع خودم و جمع کنم و کنترل ذهن و احساسم رو بدست بگیرم
وقتی استاد فرمودن حضرت ابراهیم تکامل رو طی کردند …من با گوشت و خونم حس کردم
حضرت ابراهیم از جوانی بدنبال شناخت خدا بود…
هزاران بار تا سن صد سالگی اتفاق براش افتاده که خداوند هدایتش کرده و چه بسا بارها ابراهیم متوجه پیام الله نشده
ما فقط داستانهای قرآن رو شنیدیم که بزرگترین امتحانها رو با موفقیت پاس کرده
از جزئیات بی خبریم
از تکاملی که ابراهیم رو به این نقطه رسوند بی خبریم
درود بر تو استاد عزیزم که نکته ای که هر استادی بیان نمیکنه …(قانون تکامل)…رو به ما گوشزد کردی که خودمون رو نبازیم
پس چرا من به خودم خرده بگیرم که فرشته…تو این مدت طولانی دنبال خودشناسی و خداشناسی بودی و…هنوز نمیتونی پیام الله رو از نجوای ذهن تشخیص بدی
هنوز نمیتونی صددرصد به خدا اعتماد کنی
من همیشه فرشته ی امروز رو با فرشته ی دیروز مقایسه میکنم
وقتی میبینم یک درجه بهتر شدم تو زمینه کنترل ذهن و احساسم…خودم رو تحسین میکنم
مثل بچه ای که با برداشتن هر قدم هزاران بار تحسین میشه توسط اطرافیان
خدایا کمکمون کن بتونیم امتحانهای الهی رو که همش نماد ایمان و اعتماد بی نهایت به خداست ..رو بتونیم با موفقیت پاس کنیم
موفق باشید
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام به همه ی خوبان استاد عزیزم مریم جانم
ودوستانم
اینکه استاد توضیح دادین حتی حضرت ابراهیم هم برا رسیدن به این مقام وجایگاه تکاملشو طی کرده وبعداز گذشت مراحل تکاملش به این جایگاه رسیده به من این اخطار رو میده که مواظب باشم اصلا تو مسیر زندگیم توهیچ زمینه ای عجله نکنم وبا طی کردن تکاملم به خواسته ها وهدفهام برسم.
وهرکس ممکنه یه جاهایی از زندگیش به مسئله واتفاقاتی بربخوره که حالشو خراب کنه وذهنش کاملا درگیر بشه ولی چیزی که مهمه اینه که بتونه تو چنین شرایطی حال خودشو خوب کنه حالا با پیاده روی،دوش گرفتن،خواند مطلبی یا کتابی،گوش دادن یادیدن فایلی چیزی که حالشو خوب کنه،یا مشغول کاری فعالیتی شدید بشه که ذهن نتونه به اون اتفاق فکر کنه خلاصه به هر ترفندی که هست باید احساسمون رو خوب کنیم وتو اون حال بد نمونیم.
به قول شما استاد جهان کار نداره ما کی هستیم پیامبر باشیم یاهرکی دیگه،قانون برا همه یکیه حتی برا یونس پیامبر(وهمین موضوع عدالت خداوند رو نشون میده)وباید بهش عمل کنیم وهمیشه حال خودمون رو خوب نگهداریم تحت هر شرایطی
استاد من خودم اینجور مواقع وقتی فایلهای شمارو گوش میدم ذهنم آروم میشه.
سپاسگزارم استاد عزیزم برا عشقی که تو این مسیر گذاشتین انشاالله ماهم با عملی کردن این قوانین در زندگیمون جوابگوی تمام زحمات شما باشیم.
انشاالله همیشه شاد وسالم وموفق باشید.
عاشقتم استاد
شما در درک قوانین فوق العاده هستین، چقدر قوانین رو خوب برای ما جا میندازین، چقدر رشد کردن با توضیحات شما ساده و قابل باور و قابل انجام میشه، باعث میشه نگم بابا اون ابراهیم بود من کی میشم اون! باعث میشه واقع بینانه و در عمل من هم به قوانین عمل کنم
عاشقتم مریم بانو
بی نهایت سپاسگزارم
به روزسانی مطالب متنی سایت مخصوصا گفتگو با دوستان ، عالی ست عالی