مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
- وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
- معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا12MB13 دقیقه
خداوند وعده داد سالهایی که ملخ ها خوردند را به تو باز میگردانم💜
سلام استاد عزیزم خداروشکر می کنم انقدر رو شخصیتم کار کردم میتونم ساعت ها درمورد تجربه و هدایت و نتایج کسب و کارم صحبت کنم
تو کامنت های قبلیم گفتم من ی سری اشتباهات تو کسب و کار و روابطم داشتم که باعث میشود جلو رشد طبیعی رو می گرفت به لطف خداوند با شناخت ضعف های شخصیتی و دشمنای فرضی اشتباهاتم خیلی کم شد همین موضوع باعث شد بیام ببینم چه پیشرفض های درمورد خودم دارم دیدم من تو کسب و کارم همون اشتباهات انجام میدم که خانواده ام تو کارشون اتجام میدن این نشونه خیلی بدی برام بود که بپذیرم من این همه دارم رو خودم کار کنم اما بازم ی جای کارهام باعث میشه بزنم همچی نابود کنم تصمیم جدی تو جلسه اول عزت نفس گرفتم من نیاز به یک بیزینس متنور داشتم تو مسیر تا اشتباهاتم خیلی کم بشه از وقتی این فرد بی نظیر اومد تو زندگیم اصن بطور شگفت انگیزی اشتباهاتم خیلی کم شده و من تو این چند هفته یک رشد عجیب داشتم بعد که فکر می کردم به این نتیجه رسیدم من اصن فکر نمی کردم چطور قراره ی فردی بیاد درک عمیقی از قانون و قرآن داشته باشه با مشغله کاری زیاد حاضر باشه برای رشد شخصیتی من زمان بذاره تا من رشد کنم این معجزه هدایت خداونده وقتی احساس خودمو سعی کردم هر روز بهتر کنم اتفاقات برام افتاد
هر چقدر عمیق تر میشم به رفتارهام و دنبال چرایی های کارهام می گردم میبینم فلان کار بخاطر مامانم انجام میدم یا مثلا بخاطر پدرم خودمو فدا کردم عملا خودم به دو نصف مساوی تقسیم شدم ایتکه دارم ضعف های شخصیتی خودم پی میبرم یک امتیاز عالی چون نتایجم مشخصه و رشد مستمر و همیشگی دارم
داستان خانواده من از اینجا شروع میشه پدرم دشمنای فرضی بیشتری داره هر روز اتفاقات عجیب غریبی تو زندگیش میوفته مثلا ماشینش وقتی باهاش همکاری نمی کنه خراب میشه. مامانم هم دشمنای فرضی زیادی داره همیشه بخاطر دلسوزی برای بچه هاش مریض میشه بچه هاش هم باهاش همکاری نمی کنن چون مادرم خودشو دوس نداره خودشو فدای بچه هاش می کنه و رفتار های نامناسبی دریافت می کنی
من مهدی هم ی سری از این رفتارها تو وجودم بود اما یک جهاد اکبر راه انداختم دارم تلاش می کنم مهدی نجات بدم نذارم غرق بشه اینکه تو هر فایل دارم به خود واقعیم میرسیم برام لذت بخشه
از وقتی این ضعف های شخصیتی بهتر کردم مشتری هام تغییر کرده از کشور های مخلتف منو پیدا می کنن و حاضرن میلیون ها تومن برای محصولاتم پرداخت کنن خیلی دوس داشتم کسب و کارم جهانی بشه اما همیشه این اتفاق نمیوفتاد ولی وقتی به هدایت خداوند عمل کردم حال خودمو خوب کردم از کشور های مختلف راحت خدمات و محصولات منو تهیه می کنن
همه ما داریم هدایت میشیم اگر در جایگاه درست مون باشیم
عاشقتم استاد عزیزم من رشد همیشگی خودمو مینویسم
منتظر کامنت های من باشید😍
تنکیو استاد جان💜💜