مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
- وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
- معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا12MB13 دقیقه
با سلام خدمت استاد عزیزم
ممنونم بابت این فایل عالی و بینظیر
نکات بسیار مهم یا اصل قانون در این فایل ارائه شد که احساس خوب برابر با اتفاقات خوب است
در رابطه با هدایت خدا و دریافت الهامات و انجام اون الهامات باید تجربه خودم عنوان کنم وقتی من احساس خوبی داشته باشم قاعدتاً تمام دریافت های من از سمت خداست، من تو بیزینس خودم از این فرمول خیلی استفاده میکنم که هر جا به تضادی برمیخورم به جای اینکه دنبال راه حل باشم دنبال احساس خوب در اون لحظه هستم دلیل خیلی ساده ای داره چون اگر تضاد میاد و من دنبال راه حل باشم قاعدتاً از جایگاه کمبود و فقر دارم به اون موضوع نگاه میکنم و قاعدتاً اتفاق جالبی ندارد یا کلا نتیجه خوبی نمیده ولی وقتی به تضادی که برمیخورم همونطور که قران اشاره کرده صبر داشته باشید من احساس خوب به خودم میدم و چون تو مسیر خیر هستم هر تضادی بیاد خیر است و قاعدتاً اون تضاد باعث رشد من میشه پس کافیه احساس خوب داشته باشم تا الهامات ناب خداوند برای عبور از دل این تضاد دریافت کنم اینجور مواقع من مثال اینو میزنم که من تو جاده ای دارم حرکت میکنم یا راه گم میکنم یا مسیر ترافیکه یا هر مانع دیگه اون لحظه تنها کاری که باید بکنم اینه که بزنم تو گوگل مپ اون به من بگه چکار کنم فقط کاری که میکنم اول استپ میکنم نت وصل میکنم و جایی که میخوام برم مشخص میکنم اون خودش هدایت میکنه حالا میام این موضوع با تضادهای مسیر خودمون میسنجم وقتی به تضاد خوردم استپ میکنم اتصال با منبع خودم چک میکنم که باید احساس خوب باشه تا به منبع وصل باشم و بعد اون به من راه نشون میده
موضوع مهم اینه که این تضاد ها برای همه فرق داره شاید یک سری افراد تو همون مسیری که من دارم میرم به تضاد ها برنمیخورن چون باورهای قدرتمند کننده تر از من دارن پس این تضاد ها باعث میشه من باور بسازم و ترمزها شناسایی کنم و حرکت کنم مثل اینکه تو جاده یخی دارم با ماشین حرکت میکنم یک سری ماشین ها به راحتی میرن چون زنجیر چرخ مثلا دارن و من ندارم این جاده یخی برای من تضاد داره باید بیام زنجیر چرخ ببندم همین ، وقتی من تو دل مسیر اگه به تضاد برخوردم اونو موهبت ببینم هیچ موقع احساس من بد نمیشه چون خالق و ارباب این جهان خدای بخشنده و مهربانی که قوانین داره که وقتی من در دل مسیر مناسب هستم من هدایت میشم به سمت خیر و خوشی ولی بعضی مواقع من تو جعبه ابزارم یکسری ابزارها نیست و تو دل مسیر بهش نیاز دارم و این تضادها میاد که جعبه ابزارم تکمیلتر کنم و حرکت کنم
خداروشکر احساس خوب باعث شده تو دل اتفاقات من به بهترین جاها هدایت بشم و از صبح تا شب این نمونه های که برام اتفاق افتاده مرور میکنم چون باعث میشه همیشه یادم بمونه که الخیر فی ما وقع
مرسی استاد عزیزم