گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
  • زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
  • وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
  • معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    209MB
    13 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب اسماعیلی» در این صفحه: 1
  1. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    به نام ربّ، یگانه هدایتگر جهان هستی

    سلام به استاد نازنینم و تمام دوستان عزیزم در این خانواده تحسین برانگیز که هر روز از شما چیزهای بیشتری یاد می‌گیرم ^^

    استاد می‌خواستم بگم این فایل های اخیر جنسش از یک چیز دیگست! واقعا نمیدونم با چه کلمه یا جمله‌ای بتونم توصیف کنم اما میتونم بفهمم که چه فرکانس قدرتمندی داره، چقدرر خالص هستند..

    از اولین فایلی که گذاشتید، من درونم غلغله به پا شد!! انقدر که این آگاهی ها پر مغز هستند، هر فایلی که روی سایت قرار میگیره رو چندین و چند بار گوش میدم و با هربار گوش دادن احساس میکنم انقدر که این آگاهی ها ناب هستند که باز هم باید شنیده بشن. نمی تونم نشنوم! با شنیدن دوباره و دوباره، باز هم حس میکنم که نفهمیدم شون!! در این حد خالص هستند و مدار این گفتگو تا اینن حدد بالاست که من رو هردفعه به سمت خودش میکشه تا هربار گوشام رو تیز تر کنم برای شنیدن آگاهی هایی که انصافا رایگان نیستند! و صمیمانه سپاسگزارم ازتون که انقدر سخاوتمندانه با ما به اشتراک شون می‌گذارید✨💜

    چیزی که من همیشه در وجود شما تحسین کردم و می‌کنم و بهت زده‌ام کرده استاد،

    *این حد از درک و یکی شدن شما با قانون هست!

    *این حدد از نگاه سیستمی که نسبت به جهان و اتفاقاتش دارید هست!

    *این ذهنی که برنامه ریزی، و در اصطلاح تربیتش کردید که به کوچکترین اتفاق از دید قوانین نگاه کنید هست!

    چقدرر برای من جای تحسین و درس داره که، شما به جای اینکه شخصیت های قرآنی رو فقط افرادی ببینید که در زمان خودشون غلبه کردن بر تضادهاشون و حالا به عنوان اسطوره ازشون یاد میشه، نه از دید فانتزی که چقدر فوق‌العاده و خفن بودند بلکه از یک لول بالاتر بهشون نگاه می‌کنید تا ببینید

    + آبشخور این رفتارها از کجاست؟

    + چطور اون فرد تونسته از دید قانون در اون زمان به شرایط ناجالبش نگاه کنه؟

    + من چطور میتونم از اون فرد درس یاد بگیرم و به قول خودتون به صورت Practical در زندگی خودم به کار ببندم؟

    + من چطور ازش استفاده کنم؟

    + من چطور بهش عمل کنم؟

    این تفاوت شما و ماست! این به من یاد میده که درسته حضرت زینب یا حضرت ابراهیم در زمان خودشون کارهای بزرگی انجام دادند اماا من چطور بیام از اون الگوها درس بگیرم که در زندگی خودم عمل کنم؟ و چقدر زیبا شما همه چیز رو از زیر فیلتر قوانین گذر دادید و بهش نگاه کردید.

    این درسه برای من که هروقت از رفتارها و کارهای بزرگ افراد و شخصیت های برتر چیزی می‌شنوم، نگم اون افراد ماورا طبیعی بودند و چه کار خفنی انجام دادند و بعدم بگم خب من که نمی‌تونم مثل اونا باشم!! بلکه بیام به خودم بگم درواقع اون افراد کسانی بودند که تونستند در زمان های ناجالب، احساسات شون و ذهن شون رو کنترل کنند و از قوانین ثابت خداوند تبعیت کنند؛

    و اگر اونها تونستند من هم می‌تونم چون تفاوتی بین من و اونها نیست! چون قوانین همواره برای همه ثابت و بدون تغییر بوده و هست. برد با کسیِ که بیشتر بتونه خودش رو عادت بده از دید قوانین به همه چیز نگاه کنه و طبق اون عمل کنه چون همگی ما سیستم عصبی یکسانی داریم..

    اگر من میخوام شهود “به معنای هدایت خداوند” رو دریافت کنم، بااید بتونم احساسم رو خوب نگه دارم و ذهنم رو کنترل کنم تا به من گفته شود.

    چون در احساس بد، فقط شیطان هست که نجوا به پا میکنه؛ و هدایت نیاز داره به یک قلب باز، به یک احساس آرامش، به یک احساس کمی بهتر در شرایط به ظاهر نامناسب که قدم های بعدی رو بهت بگه.

    و فرقی هم نداره یعقوب پیامبر هستی یا هرکس دیگه، اگر در شرایط دریافت هدایت نباشی و قلبت بسته باشه یا که احساست بد باشه، نمی‌تونی چیزی دریافت کنی! چون دنیا یک دنیای فرکانسی هست و در فرکانس‌های منفی هیچکس دسترسی به آگاهی های فرکانس‌های بالاتر ندارد؛ و تنها زمانی که بتونیم خودمون رو آگاهانه از اون فرکانس بیرون ببریم، فقط در اون زمان هست که می‌توانیم به هدایت ها دسترسی پیدا کنیم.

    این همون دید تحسین برانگیزی هست که شما به دنیا دارید!

    این همون چیزی هست که همیشه به خودم میگم، چطور میتونم از دید استاد عباس منش به مسائل و دنیا نگاه کنم؟ استاد چه دید متفاوتی به دنیا داره که این همه نتایج متفاوت گرفته و اون چی هست؟ این همون چیزیه که من رو وادار میکنه تحسین کنم همچین شخصیتی که شما برای خودتون ساختید که فقط و فقط از دید قانونی که شناختید سیستم عملکردی جهان رو ببینید و دیگر هیچ، و دیگر هیچ!

    درباره مهاجرت تون به آمریکا گفتید استاد، من هنوز که هنوزه با شنیدن فایل‌های ‘داستان هایی درباره هدایت الهی ۱ و ۲’، چشمام ناخودآگاه خیس میشن! انقدر که معجزه آسا بود و شما تونستید در شرایطی که به ظاهر ناجالب بود اما ذهن تون رو کنترل کنید، اینکه احساستون رو تونستید بهتر کنید و به آرامش برسید در زمانی که همه چیز به ظاهر دیگه تموم شده بود! اما شما قانون رو می‌دونستید و در زمان آرامش بود که شما هدایت رو دریافت کردید که تصمیم قطعی بگیرید و قدم های عملی به شما گفته شد فقط چون شما تونستید از دید الخیر فی ما وقع به موضوع نگاه کنید.

    پس خورشید هدایت همیشه درحال تابیدن هست، فقط کافیه ما پنجره هامون رو باز کنیم تا بتونیم ببینیمش و فقط با نگه داشتن خودمون در احساس خوب در اون شرایط به ظاهر نامناسب هست که این اتفاق میفته؛ با پیش گرفتن این باور و تفکر که هر اتفاقی میفته حتما “الخیر فی ما وقع” هست.

    ما انسان هستیم، بد شدن احساس مون در شرایط ناخواسته یک چیز کاملا طبیعیه اما بحث فقط سر یک ذره بهتر کردن احساس مون هست. اینکه بتونیم فقط کمی حسمون رو بهتر کنیم با به یادآوردن اینکه

    * “من دارم قوی میشم با این اتفاق” ،

    * “شرایط مشابه ناجالبی که برام اتفاق افتاد اما تهش همه چیز به نفع من تمام شد” رو به یاد بیارم.

    و با این باور و این ایمان هست که ورق بر میگرده؛ اصلا مهم نیست در نظر بقیه شرایط فعلی من چطور باشه، این باوری که من دارم که همه چیز به نفع من پیش میره هست که باعث رشد من میشه.

    این قانونی که من ازش آگاهم و میدونم که با هزار دلیل هم نباید دستم رو تو آتیش بکنم هست که باعث میشه احساسم رو کمی بهتر کنم چون من میدونم داخلش خیره چون من میدونم خداوند فقط برای من خیر مطلق میخواد.

    و همه اینها باورهای قدرتمندکننده‌ای هستند که اگر بتونیم در مواقع روبرو شدن با تضادها، افسار کنترل ذهن مون رو به دست بگیریم باهاش و به احساس کمی بهتر برسیم لاااجرم اتفاقات خوب اتفاق می افتد چون این یک قانونه => احساس خوب=اتفاقات خوب.

    استاد شما همیشه گفتید که هیچ ادعایی ندارید در به کار بستن این آگاهی‌ها و قوانین، و همیشه سعی می‌کنید که بهشون عمل کنید. این حد از خلوص شما به ما یادآوری میکنه که همیشه باید روی خودمون کار کنیم و این یک پروسه است.

    پروسه‌ای که انتهایی براش وجود نداره و هرکس اندازه تلاشی که داره میکنه، نتیجه هم میگیره فرکانسش هم بالاتر میره و هردفعه بهتر و بهتر میشه در این کار شاید همیشه موفق نباشه اما خیلی بهتر از قبل میشه و ایمان فعال می‌سازه از مسیری که طی میکنه..

    هرچقدر این گفتگو رو بشنوم بازم فکر میکنم چیزهای جدیدی می‌شنوم و واقعا باید جدی تر روشون فکر کنم و بمباران کنم ذهنم رو با همین آگاهی‌های به ظاهر ساده. استاد عزیزم بیی نهایت سپاسگزارم ازتون💕 عاشقتونم و امیدوارم خداوند یار و هدایتگر همه ما به سمت به کار بستن و عملی کردن این آگاهی‌ها در زندگی، و گرفتن نتایج شیرین باشه:)🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: