مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
- وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
- معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا12MB13 دقیقه
به نام خداوند پاک و یگانه
شهود :
به محض اینکه روی باورهای خود در جهت همسو کردن با خواسته هایمان کار میکنیم ، خداوند فوجی از نشانه های خواسته مان را وارد زندگی ما میکند و ما باید آگاهانه به نشانه ها توجه کنیم و با قدرت بیشتری روی باورهای خود کار کنیم.
مثلا پارسال که من یک هدف مالی بزرگ برای خودم ایجاد کرده بودم و با قدرت روی باورهای خود کار میکردم ، هر روز روی زمین پول پیدا میکردم و آن را نشانه ای از رسیدن به هدفم و تایید خداوند میدیدم و بعد از چهار پنج ماه ، آن پول خوب و بزرگ بصورت طبیعی و راحت وارد زندگی من شد .
هروقت شیطان ناامیدم میکرد که این کارها و باورها جواب نمیدهد و باید بری کارهای فیزیکی ای مثل بقیه مردم انجام دهی و میگفت ببین الان چندماه گذشته و هدفت تیک نخورده ، اینها توهمه ، من آگاهانه هدف های قبلی که بهشون از طریق تغییر باورها رسیدم رو به یاد میاوردم و به خودم یادآوری میکردم که ببین قانون تکامل رو در نظر داشته باش ، تو باید تکاملت رو طی کنی و یادت باشه که وقتی وارد مدار خواستت شدی ، اعمال فیزیکی مربوطه در جهت خواستت بهت الهام میشه و اونها رو هم انجام میدی و به خودم یادآوری میکردم که خداوند با فرکانس های من زندگی منو میسازه و اون چیزی که من در ذهنم بسازم ، باید بوجود بیاد و نمیتونه بوجود نیاد و این روش کار کرد جهان هستی ست.
به خودم یادآور میشدم آیه های قرآن رو که : خداوند میفرماید : مومنان کسانی هستند که به غیب ایمان دارند.
وعده خدا حق است و کیست از خدا راستگوتر ؟!
یا آیه ای رو به یاد می آوردم که خداوند به حضرت مریم ، به حضرت زکریا میفرماید : این کار بر پروردگارت آسان است و ما میگوییم ” موجود باش ” و بوجود می آید .
وقتی به یک مشکل یا تضادی برمیخورم ، اول چندثانیه ، شروع میکنم به غر غر توو ذهنم ، ولی بعدش آگاهانه به خودم میگم ببین این مشکل اومده که تو خواستتو به جهان هستی بگی !
خواستت چیه ؟ خواستتو بگو .
بعد سروع میکنم به گفتن خواستم و چرا میخوام به اون خواسته برسم و احساسم خوب میشه و کانون توجهم روی خواسته هام قرار میگیره و از اون فشار نشکلات توو ذهن رها میشم .
وقتی به مشکلی برمیخوریم ، اگر با اون مشکل بجنگیم و با اون فرد بحث کنیم داریم به خودمون یک گاری پر از احساس بد رو میبندیم و با احساس بد ، ظرف وجودی دریافت نعمتها رو کوچکتر میکنیم و اتفاقات بد برامون رخ میده
چون مادر تمام قوانین اینه :
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد = اتفاقات بد
بنابراین هرچقدر در طول روز احساس خوب بیشتری داشته باشیم ، خواسته هامون بصورت طبیعی و راحت بیشتر وارد زندگی ما میشوند و اتفاقات خوب بیشتری برامون در طول روز میفته.
باید هر یک ساعت به خودمون یجوری یادآوری کنیم که الان من حالم چطوره ؟
اگر دیدیم حالمون خوبه ، ببینیم چه افکاری باعث شده حالمون خوب باشه و اون افکار رو گسترش بدیم تا به احساس خوب بیشتری برسیم
و اگر حالمون بده ، ببینیم چه فکری و چه موضوعی باعث شده حالمون بد باشه ؟ و چطور میتونیم اون فکر رو تغییر جهت بدیم به سمتی که به احساس بهتر برسیم
و اگر این کار رو خوب انجام بدیم ، خواسته های ما بصورت طبیعی و راحت وارد زندگی ما میشن و ما از زندگی لذت میبریم.
چون لذت بردن از زندگی و خوشبختی حاصلِ کنترل آگاهانه ذهن بصورتِ قرار دادن ذهن بر روی زیبایی ها و نعمتها و ثروتهاست.
چون کل زندگی ما با کانون توجه ما خلق میشود.
اگر احساس خوبی داریم ، پس افکار خوبی داریم و در مسیر رسیدن به خواسته هامون هستیم و اگر احساس بدی داریم یعنی افکاری غیرهمسو با خواسته هامون داریم که دارن ما رو از خواسته هامون دور میکنند.
سپاسگزارم