مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
- وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
- معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا12MB13 دقیقه
باسلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربون
روز 151 ام
من با توجه به کج فهمی که در اگاهی ها برام اتفاق افتاده بود،با یک الگوی تکرار شونده روبرو شده بودم
الگویی در روابط
و این الگو رو نسبت میدادم به طرف مقابل
و همش میگفتم بابا این درست بشو نیس
من مجبور نیسم این ادمو داشته باشم و همش تقلا کنم حسمو خوب کنم
این ادم همش داره به فرمهای مختلف،منو اذیت میکنه
و چقدر من کج فهمی و اشتباه عمل میکردم
من این عینکو زده بودم
و اینک من این ادمو،اونطور ک هست نمیپذیرفتم و تقلا برای اینک مسیره تو غلطه،بیا مسیره من!
حالا چرا مسیره من؟؟
چون من حسم بهتره که توام توی مسیرم باشی،وقتی هم ک اون اون کارهای توی مسیر خودش انجام میداد منو ناراحتو عصبی میکرد و حرص میخوردم
پس عشق بی قیدو شرط چی میشع؟
پس اون همه ادعا ک من این ادمو فقط بخاطر وجودش دوس دارم و هیچ وابستگی به هیچ چیز بیرونی ندارم
من حس خوبمو وصل کرده بودم به رفتار این فرد و عملو رفتارش در راستای خواسته های من،ووقتی جهان اینو تکرار میکرد تا بمن ثابت کنه ک ندا اشتباه میکنی ولی منه کج فهمه دیر فهم،نسبتش میدادم ک اون ادم داره اشتباه میکنه یا باید تغییر کنه یا جدا شم ازش،و با مقاومت بحث میکردمو انتقاد از کارها!
در صورتی ک من از اصله خودم جدا شدم
در صورتی ک من از خودم داشتم فرار میکردم
من ایا این ادمو با همه ی مسیرشو رفتارش دوس دارم؟؟
یا خود خواهانه میخام جوری رفتار کنه ک من میخوام تا حس من خوب باشه؟؟
و چون اونطور عمل نمیکنه ،همش انتقاد و ایراد گرفتن و یا تصمیم به ترک دوستیمون!
به محض اینک خدافظی کردم،به فاصله 24ساعت،به قول استاد وقتی داشتم خودمو اروم میکردم و با خودم خلوت کرده بودم،این اگاهی ها اومد
و خودمو بخشیدم ک ندا چرا بخاطر فرار از احساس لیاقتت و حس خوبت،داشتی تقلا میکردی ک از ادمها حس خوب بسازیو خودخواه بودی
شهودم باهام حرف زد
و از خودش خواستم خودش قدمه بعدیو بگه
من پذیرفتم ک هیچ کس،به خودیه خود مناسب یا غیر مناسب نیس
ما متناسب با قضاوتا و حسو حال خودمون،باگ هامون،کمبودامون…رابطه ها میسازیمو خراب میکنیم
من فهمیدم هنوز اونقدری ک فک میکردم،تغییر نکردم و نتونستم بیاد بیارم ک نه تنها من لایقم بلکه بقیه هم لایقند و هرکس میتونه مسیر خودشو داشته باشه
ولی من حق ندارم از خودم فرار کنم و بخاطر باگهای شخصیتیه خودم،بقیرو و مسیرشونو زیر سوال ببرم پیش خودم و فک کنم چقد من شجاعو انسان وقویی هستم ک تصمیم گرفتم یه دوستی یا هر چیزیو تموم کنم(ذهن)
من قلبا و توی دفترم ،از خودم ،از دوستم،معذرت خواهی کردم ک این رفتارارو کردم و کلی اذیتش کردم با این زبونو حق به جانب بودن ها
از خدا میخام دل هارو برام نرم کنه اگه درست متوجه باگم شدم
خدایا شکرت