مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
- وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
- معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا12MB13 دقیقه
سلام به استاد عزیز و محترم ونفس وقلب وعشق خودم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان باصفای خودم .
هر باری که به صحبتهای استاد عزیز در مصاحبه ها ولایو هاشون با فرد دیگه ای توجه میکنم بیشتر پی میبرم که استاد خودم چقدر توانمند تر و روشنفکر ترهستش .
واز این بابت به استادم و به خودم که چنین استاد جیگری رو انتخاب کردم افتخار میکنم .
این احساس قلبیم بود که دوست داشتم بگم .
واما جریان هدایت :
چیزی که این روزا خیلی درگیرشم ومدت طولانی هم نیست که پیداش کردم در واقع به درکش رسیدم !
که خدارو خیلی سپاس میگم چون بی نهایت آرامش رو برام به ارمغان اوورده .
فک میکنم حدود 9ماهی باشه .بعد از کارکردن دوره ی کشف قوانین و چند ماه بعدش کار کردن دوره ی احساس لیاقت خیلی منو به درک هدایت رسوند.
البته که از همون ابتدای کار ودر هر دوره استاد عزیز بابت این قضیه خیلی صحبتها وتجربه ها به ما ارائه دادن ،منتهی بعد از گذشت چندین سال، تازه من به درک هدایت رسیدم .
بنظرم تکاملش رو باید طی میکردم .البته جریان هدایت چیزی نیست که بگی فهمیدیمش، پس پروندشو ببندم.
نه اینطور نیست .جریان هدایت در هر لحظه اتفاق میفته وما در هر لحظه آگاهانه وهشیارانه باید حواسمون بهش باشه .
چطور؟
اینکه جنگ و ستیزی با وقوع اتفاقاتی که برات رخ میده نداشته باشی .
به خدا و قوانیننش اعتماد کنی.
احساساتی مثل خشم وعصبانیت ،نگرانی وترسها،غم وغصه وناامیدی رو تو ذهنت کنترل کنی واجازه ندی به احساس بد بری .
بتونی به اون موضوع از زاویه ی بهتری نگاه کنی.
بتونی تمرکزتو ببری سمت موضوعات دیگه .
تجربه واتفاقات گذشتتو میتونی به خودت یادآوری کنی که وقتی خودتو وارد بازی کردی وبا احساسات بد مواجه شدی،با چ اتفاقاتی مواجه شدی .حتمن اکثرمون تجارب جالبی نداشتیم .
اصلا با احساس بد نمیشه تجربه ی خوبی کسب کرد.
سعی کنی تجارب خوبی که بعد از انجام هدایت داشتی وخودتو کنترل کردی وبا احساس خوب از اون موضوع گذشتی رو به خودت متذکر بشی که امیدت رو ازدست ندی .
باید سعی کنیم همه ی اینا رو در لحظه انجام بدیم منتهی از اونجایی که تو اون حالت ودر وقوع اتفاق ،کنترل کردن ذهن خیلی سخته حداقل باید آگاهانه سعی کنیم به احساساتمون غلبه کنیم .باتمرین وتکرار وبا هر بار دیدن تجارب ،ب نظرم امکانش هس وچیز نشدنی ای نیست .
منم بارها پیش اومده در لحظه تونستم وگاهی هم موفق نشدم اما چند دقیقه بعد شاید یکی دو ساعت بعد ،نگاهم به اون قضیه کاملا فرق کرده .
همین که ادامه دارش نمیکنم ودیگه مثل گذشته غرقش نمیشم ب نظرم خوبه اما کافی نیست .
یه روزی از خودم خیلی گله داشتم ومیگفتم چرا با وجود اینکه این همه وقت میزارم واین همه تلاش میکنم ،به اون آرامشی که میخام نمیرسم ؟!
چرا هنوز ذهنم انقد درگیراین افکار ها واتفاقات هستش ؟!
چرا رابطم اوکی نمیشه ؟
حالا میفهمم که برای رسیدن به درک هر چیزی باید مراحلش رو طی کنی وآرام آرام و پیوسته بش دست پیدا کنی .
اون موقع با وجود کسب آگاهی های زیاد ولی به هیچ وجه نمیتونستم چیزایی که الان درکشون میکنم رو درک کنم .
وآرامشی که الان بهش رسیدم رو نداشتم .
اتفاقا زیاد تقلا میزدم وفک میکردم همین کافیه و همین باید منجر بشه حال من خوب بشه وبعد کم کم خواسته هام بدست بیاد.
خداروشکر میکنم .
از همت وتلاش خودمم سپاسگزارم که هیچ وقت کم نیووردم وبا وجود همه ی سختیها ،ادامه دادم و ادامه خواهم داد.
چون هر چی میگذره بیشتر متوجه میشم وارد چ مسیر قشنگی شدم پس با ادامه دادنم ، قشنگتر هم خواهد شد.
در کل که به این درک رسیدم که ما انسانها تا زنده هستیم باید در مسیر آگاهی باشیم تا بتونیم با لذت وشادی زندگی کنیم .
وامروز من دارم اینو تجربه میکنم .از اینکه امیدمو از دست ندادم ومصمم بودم ،خیلی خوشحالم .
امروزم با اعتمادم به خدا .
با رها کردنم .
با توکل کردن وصبر کردنم .
با مراقب بودن احساسم .منتظر وقوع اتفاقات عالی از سمت پروردگارم هستم .
سعی میکنم چیزیو کنترل نکنم .وخودم وقت وزمانی رو برای وقوع خواسته هام در نظر نگیرم .امروز با اعتمادی که به خدا کردم فقط باید راه صبرو پیش بگیرم .
به پسرم هم همینو یاد دادم .
پسرم تو دوره ی سختی هستش دقیقا داره صبر وتوکلش رو محک میزنه .
دوس داره فوتبالیست بشه . تلاش خودشو داره میکنه .تمریناتش رو انجام میده ولی هنوز موفق نشده تو تیم مطرحی حضور داشته باشه .
من سعی میکنم هر آنچه که از استاد یاد میگیرم روبراش بازگو کنم خودش هم خیلی به مطالب انگیزشی علاقه داره و همیشه دنبال جملات وعبارتهای تاکیدیه خوب ،میگرده وسعی میکنه رو اونها تمرکز داشته باشه .
مراقب حس و حالش هم هست .
اتفاقات زیادی تو این چند سال اخیر در مسیرش براش افتاد که هر کدوم درسهای خودشونو داشتن .
وقتی به رفتارهاوحتی افکاروباورهایی که برام بازگو میکنه دقت میکنم میبینم واقعن طبق اصول قوانین جهان داره پیش میره.
خیلی ریلکس وخونسرد .
اعتماد ب نفس بالایی داره .
از ارزشها وتوانمندیهای خودش با خبره .
خیلی خودشو لایق میدونه .
الگوهای زیادی رو دنبال میکنه .
خیلی ایمان داره که یه روزی از یه جای که فکرشو نمیکنه وارد تیم خوبی میشه .
هرروز تمرین وتلاش خودشو میکنه هم جسمی هم روحی و روانی .
بچه ی من تو سن 20سالگیش خیلی خوب خدا رو میشناسه وبهش ایمان قلبی داره ومن از این بابت خوشحالم چون بچه های هم سن و سال خودش البته دور و ور ما ،به این چیزا میخندن چون اصلا به وجود خدا اعتقادی ندارن .خودم احساس میکنم بچم از خودم خیلی الگو برداری میکنه . وسماجت وادامه دادنش به همین جهته .چون هرروز میبینه که مادرش چقد دنبال تغییرات مثبت هستش .
با هم زیاد گفتمان میکنیم بنابراین تجربه های همو به هم میگیم .
منم به عنوان مادر ،خیلی جاها باید نگرانش باشم چون نمیدونم در آینده چ اتفاقی خواهد افتاد .اما اینو میدونم اولا باورهای خودش مهمه که خیلی راسخه وخودشو اون بالا بالاها وتو کشور دیگه میبینه .
اما منم در مرحله ی صبر وتوکل هستم .
چون منم به خدای خودم اعتماد دارم .البته خدای منو و اون نداره خدای همه ی ما یکی هستش .
من از جانب خودم اعتماد به خداوند دارم .
میدونید یه وقتایی در جواب افکار وباور های دیگران ، یه چیزایی میخام بگم اما سکوت میکنم وبه خودم میگم ناهید هنوز وقتش نیست .
چون تا نتیجه تو دستت نباشه کسی حرفاتو باور نمیکنه .
دیگران آرامش وشاد بودن تو رو خوشبختی نمیبینن .اونا از تو نتیجه ی واضح مثل داشتن ثروت وبودن در تیم مطرح رو مثلا میخان .
وتا این اتفاق نیفته باورت نمیکنن .شاید پشت سرت مسخرت کنن .وبگن این همه وقت میزارن برای اتفاقات خوب ،ولی از نظر اونا داریم وقت تلف میکنیم .
اما منی که قانون رو درک کردم میدونم تو مرحله ی صبر وتوکل هستم بنابراین به احساسات ونظرها وانتقاداتتشون اهمیتی نمیدم .
پسرمم هم همین طوره دقیقا احساس منو داره .میگه به قصاوتهاشون اهمیتی نده .
میاد اون روزی رو که به همه ثابت کنم مسیرم اشتباه نبوده .وارزش وقت گذاشتن رو داشته .
منم به امید اون روز هستم .
ما سعی میکنیم با این اعتمادی که بدست اووردیم تمامی اتفاقات زندگیمونو بپذیریم هر چند ظاهر جالبی نداشته باشن .
ما برای اینکه رشد کنیم اول به خودمون ثابت میکنیم تا با اثبات به خودمون ودیدن نتیجه اونوقت مردم جواب حرف وقضاوتهای خودشونو میگیرن .
ما با امید فراوان ولذت بردن از زندگیمون وارزش قائل شدن برای تمامی لحظاتمون سعی میکنیم این روزا رو بگذرونیم .
اینجا تو سایت تمام احساسات و خواسته هامو مینویسم تا روزی که بدسشون اووردم فریاد بزنم بگم دیدید شد .دیدید بدست اوووردم !
اگه قانون درسته منو وپسرم داریم طبق اصول قانون پیش میریم .
خودم تو زمینه ی روابط با همسرم هم دقیقا با هدایت خداوند چون عمیقأ ازش میخاستم خودش کاری کرد تا کم کم به درک درست روابطمون رسیدم والان شرایط وموقعیتم قابل مقایسه با گذشته نیست .
اتفاقات زیادی رو تجربه کردم تا هر بار درکم کمی بهتر از قبل شد .
باید بهتر از اینم بشه .عجله ای ندارم .با وجود تلاشی که میکنم از همینشم راضیم .چون هر دو آرامش داریم .
هدایت خدا رو به خانوادم هم یاد دادم منظورم همسر ودخترمم هس .البته دخترم هنوز خیلی کوچیکه اما با توجه به سنش خیلی چیزا رو میتونه درک کنه .
هیچ کار تحمیلی نداریم خدایی همه رو با عشق برا هم انجام میدیم .
خوب میفهمم هم فرکانس هم هستیم منتهی هر کدوم به دلایلی از هم دور شده بودیم که با وجود استاد عزیز تو این چند ساله اتفاقات خوبی در روابط ما با همدیگه افتاد .
به قول پسرم میگه مامان کدوم خانواده مثل خانواده ی خودمون با هم رابطه ی خوبی دارن وبا هم دوستن وحرفای همو میفهن؟ میگه ما از همه بهتریم .
خیلی شبیه هم شدیم .علایق وسلایقمون هم شبیه همه .
من همه ی اینا رو هدایت خداوند میدونم .
وقتی دنبال هدایتش هستم ینی غرور وخود خواهیمو کنار گذاشتم و سر خود ،کاری نمیکنم .
همه ی امور زندگیمو تو همه ی زمینه ها چ تو سلامتی ،چ تو روابط، چ شغل و حرفه، چ ثروت و چ آینده همه وهمه رو با خیال راحت سپردم به هدایت خودش .
اگه بتونیم همین طور پیش بریم خب طبیعتا بدست اووردن هر چیزی خیلی راحت وآسون میشه برامون .
که لازمش فقط صبر وتوکل با احساس خوب هستش !
استاد جونم مرسی ازت که همیشه معلم وآموزگار خوبی برام بودی .
روز معلم مبارک معلم عزیزم .
از خداوند بهترین بهترینها رو برات، در دنیا و آخرت خواستارم .
عشق منی .