گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تعریف شهود: خداوند قطعاً طبق وعده اش، هدایت هایش را به سمت من ارسال می کند؛
  • زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی؛
  • وقتی در فرکانس “توجه به ناخواسته” و “احساس بد” هستی، “الهامات درونی” خود را غیر فعال می کنی؛
  • معجزه تفکر الخیر فی ما وقع؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    209MB
    13 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضیه واحداصل» در این صفحه: 1
  1. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    ب نام خدایی ک هرآنچه دارم از اوست

    سلام ب استادومریم بانو

    سلام ب دوستانم

    این اتفاقات ب ظاهر وحشتناکی ک تو زندگی من افتاد هم

    100درصد ب نفع من بوده

    اما بااین دیدو با این باوری ک الان دارم من بهشون نگاه نمیکردم

    ک هرآنچه مرا نکشد قوی ترم خواهد کرد

    یا اینکه

    الخیرفی ماوقع

    اما الان ک قانون رو یاد گرفتم اونموقع یادم افتاد ک یادته فلان اتفاق برات افتاد چ راه های بهشت گونه ای رو برات باز کرد

    و ب چه جاهایی هدایت شدی و چ پیش

    سرعتی برای پیشرفت هات داشت

    انسان اگر قانون رو یاد بگیره دیگه جایی برای گله و شکایت براش باقی نمیمونه

    و تمامش میشه صبر همراه با امید

    و ارامش

    من تاقبل از اشنایی بااستاد

    نمیدونستم حضرت زینب همچین حرفی زده

    چون حرفایی ک از اطرافیان خانواده مدرسه و جاهای دیگه شنیده بودیم اینجوری نبود و حضرت زینب محزون و زجر کشده و له بود

    یک عکسی یادمه میدیدم ازش اینجوری بود

    ک اسب اما حسین برگشته بود ب جای چادرها

    ب اهل بیت و اسب روی بدنش زخم و تیر هایی ک سمتشون پرتاب کرده بودن مونده بود

    و حضرت زینب سرشو روی اسب گذاشته بود و با قد خمیده و ینی ک گریه میکرد

    خب ما واقعیت رو از کسی نشنیدیم و من ب دنبالشم نرفتم ک بدونم چی ب چیه اما استاد همه ی این مباحث رو کاملا بهش واقفِ

    تو ذهنم برام سوالای زیادی پیش میومد

    اما ب دنبالش نمیرفتم

    اما خدا منو ب سایت استاد و فایلاشون هدایت کرد

    و واقعیت های زندگی رو ک هیچ احدی ب ما نگفته بود رو گفت

    ب قول استاد با عشق این مباحث رو ب ما اموزش میده

    و الهامات خدا ک اگر منِ نوعی خودمو لایق هم صحبتی باخدا بدونم خب هرلحظه منو هدایت میکنه

    استاد من بچه بودم یادم نیس چند سال

    ب مامانم میگفتم ک مامان یک صدایی تو مغزمه

    و همش میگه تو نمیتونی

    تو نمیتونی این هی تکرار میشد ها

    اینقدر صداش بلند بود و هی سریع تکرار میشد من حالم بهم میخورد از اون وضع

    ب مامانم میگفتم میگفت چی میگه میگم اینجوری میگه همش حرفای منفی میزنه

    چکار کنم مامانم میگفت نمیدونم

    بعدما خونه ایی ک توش بودیم خیلی بزرگ بود

    4خوابه بود

    و از بچگی میشنیدم ک این خونه یک چیزی داره ک انسان رو اذیت میکنه و باید بریم ویش دعا نویس و اونو تو خونه چال کنیم اون دعارو

    و اون شی از خونه خارج بشه میگفتن

    یک زنی هستش و بچه هم داره

    کلی مزخرفات دیگه ک من این هی بهم تلقین میشه ک تو توی سرت یک چیزی هست ک این حرفارو داره بهت میزنه

    اقا مامانم منو برد پیش یک دعا نویس

    و لباسمو بهش دادیم

    شبش این خانم دعانویس باید لباسمو میذاشت زیر سرش و توخوابش معلوم میشد ک توی سرم چی هست و روز بعد رفتیم گفتش

    تو سرت هواس و این هوای بدیه

    باید از سرت خارجش کنیم

    مرغ سیاه میخواست کلی ادویه و گردو وبرای مرغ شکم پر میخواست دیگه

    بعد اون مرغ رو با همه ی چیزایی ک توشکمش داره میپزن ینی باهمون ادویه و گردو و فلان ک پر میکنن میپزن

    و بعد له میکنن و میزارن روی سرم و یک شب تاصب باید رو سرم باشه

    ینی ب کل کله ی من بزنن ههههههه

    اقا من اینو ک شنیدم ازاینورم من اعتقادی نداشتم

    توراه برگشت ب مامانم گفتم عمرا اگ برم و همچین چیزی روی کله م بزارم

    نرفتیم

    و سال ها و سال ها گذشت تا الان فهمیدم بابا این نجواهای شیطانه

    خیلی مسخره س بخدا

    ببین این ادما از چه راهی دارن مردمو سرکار میزارن و کلی پول ب جیب میزدن

    درکل

    میخواستم بگم ک من ازاونجا ب اینجایی ک الان هستم رسیدم با این خرفات و اعتقادات خام و پوچ

    خدایا شکرت

    واقعا من خودمو یک نجات یافته میدونم

    از دنیایی ک خودتون بهتر میدونید ک چ افکار معیوبی دارن

    خدارو هزاران بار شکر میکنم برای این هدایت زیبا ک من تو این سایت الهی هستم

    و از اموزه های استاد لذت میبرم و کلی درس یاد میگیرم و تو زندگیم دارم اجراش میکنم

    عاشقتونم

    درپناه الله یکتاشادو سالم و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: