گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 12
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-27 07:33:072024-04-30 02:31:56گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خداشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ب نام خدایی ک هرآنچه دارم از اوست
سلام ب استادومریم بانو
سلام ب دوستانم
این اتفاقات ب ظاهر وحشتناکی ک تو زندگی من افتاد هم
100درصد ب نفع من بوده
اما بااین دیدو با این باوری ک الان دارم من بهشون نگاه نمیکردم
ک هرآنچه مرا نکشد قوی ترم خواهد کرد
یا اینکه
الخیرفی ماوقع
اما الان ک قانون رو یاد گرفتم اونموقع یادم افتاد ک یادته فلان اتفاق برات افتاد چ راه های بهشت گونه ای رو برات باز کرد
و ب چه جاهایی هدایت شدی و چ پیش
سرعتی برای پیشرفت هات داشت
انسان اگر قانون رو یاد بگیره دیگه جایی برای گله و شکایت براش باقی نمیمونه
و تمامش میشه صبر همراه با امید
و ارامش
من تاقبل از اشنایی بااستاد
نمیدونستم حضرت زینب همچین حرفی زده
چون حرفایی ک از اطرافیان خانواده مدرسه و جاهای دیگه شنیده بودیم اینجوری نبود و حضرت زینب محزون و زجر کشده و له بود
یک عکسی یادمه میدیدم ازش اینجوری بود
ک اسب اما حسین برگشته بود ب جای چادرها
ب اهل بیت و اسب روی بدنش زخم و تیر هایی ک سمتشون پرتاب کرده بودن مونده بود
و حضرت زینب سرشو روی اسب گذاشته بود و با قد خمیده و ینی ک گریه میکرد
خب ما واقعیت رو از کسی نشنیدیم و من ب دنبالشم نرفتم ک بدونم چی ب چیه اما استاد همه ی این مباحث رو کاملا بهش واقفِ
تو ذهنم برام سوالای زیادی پیش میومد
اما ب دنبالش نمیرفتم
اما خدا منو ب سایت استاد و فایلاشون هدایت کرد
و واقعیت های زندگی رو ک هیچ احدی ب ما نگفته بود رو گفت
ب قول استاد با عشق این مباحث رو ب ما اموزش میده
و الهامات خدا ک اگر منِ نوعی خودمو لایق هم صحبتی باخدا بدونم خب هرلحظه منو هدایت میکنه
استاد من بچه بودم یادم نیس چند سال
ب مامانم میگفتم ک مامان یک صدایی تو مغزمه
و همش میگه تو نمیتونی
تو نمیتونی این هی تکرار میشد ها
اینقدر صداش بلند بود و هی سریع تکرار میشد من حالم بهم میخورد از اون وضع
ب مامانم میگفتم میگفت چی میگه میگم اینجوری میگه همش حرفای منفی میزنه
چکار کنم مامانم میگفت نمیدونم
بعدما خونه ایی ک توش بودیم خیلی بزرگ بود
4خوابه بود
و از بچگی میشنیدم ک این خونه یک چیزی داره ک انسان رو اذیت میکنه و باید بریم ویش دعا نویس و اونو تو خونه چال کنیم اون دعارو
و اون شی از خونه خارج بشه میگفتن
یک زنی هستش و بچه هم داره
کلی مزخرفات دیگه ک من این هی بهم تلقین میشه ک تو توی سرت یک چیزی هست ک این حرفارو داره بهت میزنه
اقا مامانم منو برد پیش یک دعا نویس
و لباسمو بهش دادیم
شبش این خانم دعانویس باید لباسمو میذاشت زیر سرش و توخوابش معلوم میشد ک توی سرم چی هست و روز بعد رفتیم گفتش
تو سرت هواس و این هوای بدیه
باید از سرت خارجش کنیم
مرغ سیاه میخواست کلی ادویه و گردو وبرای مرغ شکم پر میخواست دیگه
بعد اون مرغ رو با همه ی چیزایی ک توشکمش داره میپزن ینی باهمون ادویه و گردو و فلان ک پر میکنن میپزن
و بعد له میکنن و میزارن روی سرم و یک شب تاصب باید رو سرم باشه
ینی ب کل کله ی من بزنن ههههههه
اقا من اینو ک شنیدم ازاینورم من اعتقادی نداشتم
توراه برگشت ب مامانم گفتم عمرا اگ برم و همچین چیزی روی کله م بزارم
نرفتیم
و سال ها و سال ها گذشت تا الان فهمیدم بابا این نجواهای شیطانه
خیلی مسخره س بخدا
ببین این ادما از چه راهی دارن مردمو سرکار میزارن و کلی پول ب جیب میزدن
درکل
میخواستم بگم ک من ازاونجا ب اینجایی ک الان هستم رسیدم با این خرفات و اعتقادات خام و پوچ
خدایا شکرت
واقعا من خودمو یک نجات یافته میدونم
از دنیایی ک خودتون بهتر میدونید ک چ افکار معیوبی دارن
خدارو هزاران بار شکر میکنم برای این هدایت زیبا ک من تو این سایت الهی هستم
و از اموزه های استاد لذت میبرم و کلی درس یاد میگیرم و تو زندگیم دارم اجراش میکنم
عاشقتونم
درپناه الله یکتاشادو سالم و خوشبخت باشید
آغاز فصل ششم.
امروز 4 چهارشنبه ست
دقیقا شنبه این هفته بعد باشگاه شهودم بهم گفت برو دانشگاه و درخواست بده اصل مدارکتو بگیری.
باخودم گفتم نه خستم اینا ولی یادم اومد ک به خودم قول دادم تا بیشتر به الهامات قلبی خودم توجه کنم
بعد باشگاه بعداز اون همه خستگی رفتم دانشگاه
توی راه فقط به این ویس استاد گوش میدادم ک توی سفارت امریکا کارشون 2 دقیقه انجام شده و از خدا خواستم توی بهترین حالت منو با کارمند دانشگاه ک قراره ببینمش رو به رو کنه.
رسیدم پشت در و دیدم صدای بلند اون کارمند میاد
که داره به همه میگه من چقدر بگم باید درخواست بدین توی سیستم تا مدرکتون بیاد
منم رفتم تو وایستادم نوبتم بشه
کارمند دانشگاه اصرار داشت ک باید از گواهی موقت تون 1 سال بگذره تا درخواست مدرک اصلی کنید
وگرنه اصلا تایید نمیشه
باورتون نمیشه چقدر تاکید داشت حتما باید از تاریخ بالا عکس اون گواهی موقت 1 سال بگذره...
(و من دقیقا هفته پیش درخواست مو داده بودم قبل از 1 سال چون حسم بهم گفته بود اگر میخوای از ایران بری نشون بده آماده ای مدارکتو جمع کن بده ترجمه)
نوبت من شد با اعتماد به نفس گفتم هفته پیش بهم گفتید درخواست بدم منم دادم نگا کرد سیستم دید تایید نشده و گفت تو فارغ التحصیلی کی هستی؟
92
عه مدرکت نیومده
و باورتون نمیشه سیستمش هنگ کرده بود من اصلا ورودی سال 96 هستم و 92 حتی دانشگاه نبودم بهم گفت بروپیش خانم فلانی پیگیری کن
من رفتم اون اتاق و دیدم بله خانم فلانی نیستن و همکارش ازم خواست فردا زنگ بزنم بهش یا یادداشت بزارم ک کارمو پیگیری کنه.
من توی نوشتن نامه فوق العاده م براش یه یادداشت عالی گذاشتم و اصلا یادم رفت فردا یا پس فرداش زنگ بزنم پیگیری کنم یهو دیشب دیدم کارای گرفتن مدرکم تا امضا رئیس دانشگاه پیش رفته
نمیدووووونید چقدر خوشحال شدم
از بس اون کارمند میگفت نهههههه باید یه سال از گواهی موقتت بگذره تا بعد تازه بتونی درخواست بدی اما من توی دلم این بود که نه همچین قانونی نیست
من هرجور هست میگیرم این مدرکمو اماده میکنم و میرم سراغ بقیه مدارک مهاجرتم
و امروز لیسانس من رفته برای چاپ……
و همش بخاطر اعتماد به الهامی بود ک بهم گفت امروز انجامش بده…..و من بدون چون چرا رفتم و انجامش دادم……..
فکر کنید رفتم تو دانشگاه اون کارمند عصبانی صدای بلند اون کارمند دیگه اصلا نیومده بود سرکار و همکاراشم نمیتونستند کار اونو انجام بدن
و من توکلم و باورم این بود قلبم گفته امروز
حتمادلیلی داشته و حتی نزاشتم غر بزنم ک امروز دانشگاه این شکلی بوده …….و نتیجه اعتماد به الهام امروز دیدم ……خدا قلبمو برای هدایت های بیشتر آماده کنه
سلام به استاد نازنینم خیلییییی خوشحالم که به لطف خداوند عشق با شما اشنا شدم اولین باره کامنت مینویسم حس کردم تکاملم طی شده الان دیگه وقتشه استاد به چه نکته ایییییییییییی اشاره کردید چقدر مهمههه این نکته که وقتی ناراحت و غمگینی یعنی پل ارتباطیت رو با خدا قطع کردی خودت پنجره رو بستی و اگه تو یکی از حالات غم نگرانی ترس خشم هستی اون حرفی که میشنوی و فکر میکنی الهامه الهام نیست بلکه کلام شیطانه که منجر به بدترین اتفاقات میشه تنها در صورتی میتونی حرفای خدا رو بشنوی که حالت خوبه اگر یه اتفاق به ظاهر بدیم میوفته اینجاست که باید کنترل ذهن کنی الخیر فی ما وقع ما باید باااااااید این باورو بسازیم که هر اتفاقی برای من بیوفته خیر مطلقه ولاغیر اونجا که گفتید اگه ما بدونیم حال بد دست کردن تو اتیشه مهم نیست به چه دلیل دستمون میسوزه اونجا درک کردم چقدررررررررر این حال بد وحشتناکه استاد جان همه ی ما تجربه های این چنینی داشتیم منم اینجوری شدم به خدا سپردم بعدش به بهترین راه و از اسون ترین روشش حل شده ولی وقتی کنترل نکردم اون حال بد ادامه دار شده و اتفاقای جالبیم نیوفتاده که باعث شد من درس بگیرم و شکر خدا الان نمیتونم بگم همرو ولی اگاهانه 80درصد کارامو به خدا حواله میکنم از خداوند مریم خانم که زحمت میکشه فایل هارو روی سایت بی نظیرتون میذاره و شما استاد عزیزم نهایت سپاسگزاری رو دارم به خاطر اگاهی های بسیااااااااااار نابی که در اختیار ما قرار میدین زنده باشید .
بنام الله مهربان که هرآنچه دارم از اوست
استاد عزیزم بسیار بسیار از شما و تمامی بچهای سایت استاد عباس منش سپاسگزارم برای این تیم قدرتمندی که ساختید و کردیت و اعتبارشو به الله میدید
این فایل رو من بارها و بارها دیدم ولی چون درکی از قوانین به وضوح نداشتم بیشتر برام حس قرص مسکن داشت و با هر بار گوش دادن بهش نرونهای عصبیم شکل میگرفت به سمت نگاهایی که شما در آموزشهاتون اجرا میکنید که با همه اساتیدی که میشناسم زمین تا آسمون متفاوت و باعث شده ما هم به همین شکل سیم پیچی مغزمون همه چیز آسون و راحت بخواد ،دقیقا چیزی که شما توی آموزشهاتون انجام میدید
در این فایل چیزی که من برداشت کردم با توجه به آموزشهای که از شما دیدم بحث سیستمی بودن جهان و واکنش جهان بدون قضاوت خیلی خوب با مثالهای ساده نه با مثالهای که یک عمر برای ما جوری بیانش کردن که تنها درکمون ازش این بود که پیامبران ما اشخاص خاصی بودن و فقط اونا میتونستن توی اون شرایط اینطور تصمیم بگیرن چون خاص بودن ،بلکه با تعریف ساده سیستمی بودن جهان و واکنشش نسبت به افکارمون احساس خوب=اتفاقات خوب و درک الهامات به ما نشون دادین و کل قضیه رو که ظاهرش خیلی پیچیدست با همین قانون ساده میشه به نفع خودمون ازش استفاده کنیم
مثال حضرت زینب خیلی مثال پیچیده ای برای منی بود که درکی از قانون جهان نداشتم و همیشه دور دست میپنداشتنمش ولی الان میفهمم همون حضرت زینب توی اون شرایط به ظاهر وحشتناک وقتی آروم بود حاصل سالها نگاه زیبابین قبلش بود که حتی اون فاجع رو زیبا دید و حالشو خوب نگه داشت و باعث شد الهامت بهش گفته بشه و کارهای جدید انجام بده
خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت برای قوانین ساده و روانت برای قوانینی که ثابتن و میشه همیشه ازشون استفاده کرد که پامو جای سفتی گذاشتم
استاد عزیز نمیدونم چطور میتونم ازتون تشکر کنم برای این آموزشها و درک آگاهی ها
بنام رب بسیار بخشنده و بی نهایت رزاق من
استاد عزیزم تحسینتون میکنم این کنترل ذهن و توجهتون به احساس خودتون رو که منم درس میگیرم کنترل ذهن و خوب کردن احساستون و معنی کردن الخیرو فی ما وقع در اتفاق دزدیده شدن پیکان دنده آرژانتینی، کنترل احساستون در واقعه فوت فرزندتون و اون نتایج عالی و همچنین کنترل ذهنتون و خوب کردن حستون در قضیه سایتتون و مهاجرت اینا برا من درس داره که به همون اندازه که بتونم به احساسم هر لحظه آگاه باشم خدا با منه به همون اندازه که باور کنم احساس خوب مساوی اتفاقات خوب به احساساتم هر لحظه توجه میکنم
استاد دارم تمرین میکنم که اینو باور کنم که هر اتفاقی، هر اتفاقی چه کوچیک و چه بزرگ نتیجه فرکانسها و احساسات خودم هست خیلی دوس دارم حتی وقتی چاقو دستمو میبره فکر کنم که به خاطر فرکانس خودم بوده خیلی دوس دارم باور کنم حتی وقتی تو تاکسی کسی کنارم میشینه به خاطر فرکانس خودمه نه شانسی
در این صورت به لطف خدا هر لحظه تلاش میکنم برا خوب کردن احساسم
بنام معبود هدایتگرم
بنام قدرتی که مرا آسان میکند برا آسانی ها
سلام به استاد ارجمندم ومریم نازنینم ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم که امروز به من فرصت نوشتن داد
استاد جان این نظر که شما تلاش میکنید تا این آگاهیها را طوری برا ما قابل درک وملموس کنید واقعا جای تحسین وسپاسگزاری دارد
خدارا سپاسگزارم که استاد شایستهای چون شما ومریم جان را دارم
از شما هم استاد صمیمانه سپاسگزارم که باعشق درس بندگی وخوب زیستن را آنطور که لایق اشرف مخلوقات است را به ما می آموزید
از مریم عزیزم سپاسگزارم که به موقعه وبه جا فایلهای مناسب را درقالب روز شمار تحول زندگی بر روی سایت قرار میدهد ودر اصل انرژی ومشوقی میشود برا حرکت ما خداروشکر
هدایت از طریق شهود
باورهای مناسب
هر آنچه مرا نکشد قوی ترم خواهد کرد
الخیر فی ماوقع
جهان خیر مطلق هست وهر چه پیش آید خیر من در همان نهفته است
هدایت موقعی صورت میگیرد که ما از لحاظ احساسی حالمون خوب باشد اگر ما در احساس بد مثل عصبانیت،خشم،نگرانی،افسردگی قرار بگیریم فقط نجوای شیطان را میشنویم ولی اگر سعی کنیم در همان شرایط بد با توجه به نعمتها، با یادآوری تجربیات قبلی که با احساس خوب اتفاقات خوبی را رقم زدیم احساسمون را بهتر کنیم با این باور که هر آنچه مرا نکشد قوی ترم خواهد کرد به احساس بهتر وبهتر وبهتر می رسیم تا جاییکه قلبمون باز میشه برا دریافت هدایت الله وهدایت حتما با عمل همراه هست ووقتی من یه قدم بر می دارم قدمهای بعدی وبعد هم به من گفته میشود ورسیدن به نتایج وایمان بیشتر را بدنبال دارد
استاد اتفاقات خیلی زیادی در طول این یکسال ونیم در زندگی ام تجربه کردم که الان به پشت سرم نگاه میکنم میبینم آن اتفاقات سبب شد من رشد کنم وظرف وجودم بزرگ وبزرگتر شود اتفاقاتی که از نظر دیگران بسیار ناگوار وناجالب بود ولی ندایی به من میگفت صبر کن خدا برنامه های بهتری برات دارد
شرایطی که موقعه زایمان فرزندم را از دست دادم بدون اینکه اطلاع داشته باشم وضعیت جسمانی خودم چقدر ناجالب هست آن ندا که من هستم نجاتم داد تا صبر کنم وایمان داشته باشم که این اتفاق به ظاهر بد الخیر فی ماوقع هست وهمان شرایط ناجالب شد نقطه عطف زندگی ام
خداروشکر بخاطر این جهان زیبا ،جهان فرکانسی ،جهانی که ما خودمان خالق زندگی امان هستیم
خدایا بزرگی وبخشندگیت را شکر
خدایا شکر بخاطر قوانین ثابتی که بر جهان حاکم کردی
چقدر خوشبختیم که چنین معبود قدرتمند وزیبایی داریم که فقط برا بچه هاش ،برا بنده هاش خیر ونیکی میخواهد
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
همیشه مقاومت من با قرآن برای ایم بود که همش میگفتن اونا چقدر بی نظیری چقدر فوق العاده آن… واااای خدای من چقدر همه چی خوبه و بی عیبه و بی نقص و از اینجور حرفا
یه جورایی مقدس کردن و بت کردن اون شخصیتهای قرآنی و مریخی فرض کردن اونا
همین باعث میشد من از قرآن بدم بیاد و نرم سمتش
و از درسای عملی ای که که میتونستم ازش یاد بگیرم استفاده نکنم
ولی از وقتی استاد شما اومدین و دارین به صورت عملی این آگاهی ها رو توضیح میدین خیلی نگاهم نسبت به این موضوعات قرآنی منطقی تر شده و میگم اتفاقا چقدر خوب بوده!
در مورد احساس خوب اتفاقات خوب
من دقیقا دارم همین موضوع رو تجربه میکنم که اصلا ذهن من و دل من ناخودآگاه تمایل واره به سمت احساس خوب حرکت کنه…
همون اهرم رنج و لذتی که توی حل مسائل گفتین
من باید دوست داشته باشم و آگاهانه خوم بخوام که احساسم خوب بشه که ذهنم منو هل بده به سمت اعمال و رفتاری که باعث بشه احساسم بهتر بشه،
برای همین هم هست بچه ها اینقدر کارتون دیدن رو دوست دارن.
در کل بخوام توضیح بدم روند اینجوریه
من یهویوردی ای رو میبینم به ذهنم میدم و ذهنیت من در مورد اون موضوع طبق اون باور شکل میگیره،
وتکرار اون ذهنیت من توسط خودم در ذهنم قالب اون موضوع رو توی ذهنم شکل میده که میشه اهرم رنج و لذت.
بعد من طبق اون اهرم رفتار میکنم،
بازخورد هایی که از رفتارهای میگیرم میششه ورودی جدیدی که اون اهرم رو تضعیف یا تقویت میکنه.
حالا،
اگه اون نتیجه تضعیف کننده بود که من دوباره باید برگردم ورودی درست رو تکرار کنم.
اما اگه قدرتمندانه بود، باور من تقویت شده. پس بنابراین میتونم اون رو هم به اون ورودی های قبلی اضافه کنم و پیشرفت کنم.
و برای اینکهاین سیکل دلخواه توی ذهن من محکم بشه باید هر چند وقت یکبار تکرارش کنم تا توی ذهنم ریشه بگیره و جوونه بزنه و به مرور زمان میوه بده.
این درکی بود که من از این آگاهی ها داشتم.
استاد و آقای عرشیانفر خیلی ازتون ممنونم این مصاحبه خیلی به بهتر شدن باورهای من و خصوصا احساس بهترم کمک کرد. من که خیلی دوستش داشتم.
همیشه خوب باشین
فعلا.
سلام
خدایا من هر آنچه دارم از توست
من تسلیمم. من به هرخیری که از تو برسد فقیرم .
این فایل تحول شخصی را دیدم .چقد فوق العاده است. از روزی که وارد سایت شدم و با استاد آشنا شدم این قانون احساس خوب اتفاقات خوب را هزاران بار از استاد شنیدم ولی تا این حد درک نکردم. استادمیگویید اگر اتفاق بدی افتاد من بتوانم یک ذره حالم خوب کنم کم کم میتونم به آرامش برسم. چطوری حالم خوب کنم؟ با این باور که خدا خیر مطلق است و هر اتفاق بیفتد به نفع من است. وقتی حالم خوب شود هدایت می آید . اگر من احساسم بد باشد هدایت نمیتونم دریافت کنم چون در مدار پایین هستم.
پس هر لحظه باید تلاش کنم احساسم خوب کنم چون احساس بد مثل دست در آتیش زدن است.
خداروشکر بابت اینهمه آگاهی. خداروشکر بابت این استاد بی نظیر.
سلام به همه
خدا رو شکر واقعا این فایل عالی رو امروز مجدد گوش دادم و چقدر خوب و عالی که این فایل ها روی سایت دوباره غربال میشن و کلی اگاهی جدید و شنیده نشده به دستم میرسه
به نظرم کل این فایل رو باید روی کاغذ نوشت و بارها و هر روز از روش خوند . ثانیه به ثانیه ش آگاهی فوق العاده داشت
خدایا شکرت و سپاسگزار از شما استاد عزیزم
من فکر میکنم توانایی کنترل ذهن همان نشان دادن ایمان در عمله. اونجایی که برای استاد ناخواسته پیش اومد و رفت و تله کابین سواری کرد و به زیبایی ها توجه کرد همان نشان دادن ایمان در عمله
من هم تجربه مشابه دارم …
یادمه به یک ناخواسته بزرگ برخورد کردم که هیچ راهی براش نداشتم حالم خیلی بد شد
اما این جمله استاد توی ذهنم اومد که باید ایمانو در عمل نشون بدی
من میدونستم که کاری ازم برنمیاد ، حال خرابم نتونس بهم حاکم بشه و یا یه تصمیم نادرست بگیرم و مثل قبل عجولانه واکنش نشون بدم
واسه همین شرایطو پذیرفتم و گفتم کاری از دستم بر نمیاد و یه کمی مسئله رو رها کردم ، با اینکه فکرم نگران بود رفتم باشگاه، ورزش کردم و باور کردنی نیست که وقتی برگشتم خونه ، اون مشکل کامل حل شد…
(((واقعا وقتی استاد میگه کافیه یه کم حالتو خوب نگه داری واقعا من هم همونقدر یه کم بهم جواب داد)))
واسه همین توانایی کنترل ذهن برای من یعنی همان نشان دادن ایمان در عمله .
وقتی ناخواسته رو ندید بگیرم یعنی ایمانمو به خدا نشون دادم ، این باورو دارم که جایی که توان حل یک مسئله رو ندارم خداوند از طریق بی نهایت دستانش، دست به کار میشه و مشکل منو خیلی زود حل میکنه
و اگر ناخواسته اومده که منو رشد بده باید این باورو تقویت کنم که چون خدا حامی منه پس با این اتفاق داره ازم حمایت میکنه ((الخیر فی ما وقع))
دوستتون دارم استاد عزیزم
بنام خدای قدیر و عالم ، خداوند هدایتگر و اجابتگر خواسته هایم به سادگی و راحتی
سلام بر همه دوستان هم مداری در سایت از زیباترین ماه سال، اردیبهشت بهشتی
ماه تولد زمینی ام در این جهان مادی که برابر شده معجزه وار با تولد دوباره ام و نزدیک شدن به سومین سالی که وارد این سایت توحیدی شدم …
اردیبهشت زیبا رو دوست دارم چون تولد زمینی و تولد درونی ام یکی است ، هدیه ای که خداوند در این ماه به من داد سه سال پیش ، آشنا شدن با قوانین جهان هستی اش …
درود بر استاد ترین استاد دنیا، استاد عباس منش عزیزمون ، روز معلم و استاد و بهتون صمیمانه تبریک میگم به شما که برای ما علاوه بر استاد بودن الگو هستید در همه جنبه های زندگی ، برای خودم که سالهاست دارم دانشگاه تدریس میکنم، به قول استاد در یکی از فایل هاشون اساتید دانشگاه کتاب هارو فقط تدریس میکنند ولی شما در تک تک مباحثی که از توحید و روابط و معنویت …میگید الگو هستید برای ما دانشجویان تون …استاد واژه ای است که فقط برازنده شماست .
این فایل و با اینکه نوشته بودم و امروز که برای چندمین بار گوش دادم بازم تازه است واسم جون مدارم عوض شده ، واژه« هدایت خداوند» ، مفهوم «حال خوب =احساس خوب »، چقدر شما مفاهیم و واقعی و با مثالهای روشن و شفاف برامون توضیح میدید ، شنیدن صدای با کیفیت خداوند و دریافت هدایت الهی با قلبمون ، این روزها که دارم نوشته هایی که در این سه سال عضویت ام در سال و دوباره مرور میکنم ، این روزها که دوباره معانی قرآن وخوندم همه جا این آگاهی ها رو با مدارهای امروزم دریافت کردم …
تسلیم تر از همیشه به درگاه پروردگارم هستم ، نیازمند و فروتن و خاضع و خاشع و محتاج ام به خداوند یکتای توانا و دانا …
الهی ، معبودا عاشقانه دوستت دارم ، اعتماد و اطمینان قلبی و ایمان و باور به وجودت هرروز مرا نزدیکتر به هماهنگی ذهن و قلب ام میکند .میدانم یه جاهایی هنوز فراموش ات میکنم ، ولی تلنگرت من و به خودم و به وجودت در قلب ام بیشتر از همیشه میرساند .
خداوندا امروز ازت میخوام ترمزها و باورهای محدود کننده ام را به من نشون بدی با باورهای قوی در خواسته ها و اهداف ام آسون شوم برای آسانی ها …
من نمیدونم ، تو آگاهی و میدانی ، من هیچم ، تو خالق کهکشانها و زمین و سیارات ، پروردگار بزرگ و مهربانم پادشاه جهان هستی ، محیط و دانا به همه عالم ، برنامه ریزی و چیدمان زندگی ام را انجام بده …
خدایا شکرت برای همه داشته های اکنون ام ، میلیون ها و ملیاردها مرتبه سپاس