مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- شما چقدر می توانی به خدا اعتماد کنی؟
- چگونه خود را در مدار دریافت الهامات خداوند قرار دهیم؛
- “قلب”، دریافت کننده الهامات خداوند می شود وقتی که …
- چگونگی دریافت الهامات؛
- رابطه “آرامش قلبی” و “دریافت الهامات الهی”
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD364MB23 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی21MB23 دقیقه
بسم الله رب العالمین الذی نعم المولی و نعم النصیر
با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی
می خواستم تعلیقاتی راجب به این فایل بنویسم :
ابتدا راجب قضیه قطع وحی از جانب الله ، لازمه برگردیم به عقب که آیا آیات قران الهام بود که پیامبر دریافت میکرد یا اینکه توسط رسول وحی نازل میشد : اولا کلمه نزول بمعنی امروزی یعنی بارگذاری تدریجی و که الله میفرماید:فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ ۖ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ﴿١١۴طه﴾ پس بلندمرتبه است خدا، فرمانرواى بر حق، و در [خواندن] قرآن، پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد، شتاب مکن، و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بیفزاى.اینجا فرموده وحی نه الهام
توسط چه کسی وحی میشد :
(((سوره نجم)))
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ ﴿۴﴾ عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَىٰ ﴿۵﴾ ذُو مِرَّهٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿۶﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾
سوگند به اختر چون فرود مىآید(1)[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده(2)و از سر هوس سخن نمىگوید.(3)این سخن بجز وحی اى که وحى مىشود نیست(4)آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت(5)چگونگی دریافت وحی را) [فرشته] نیرومندى که [مسلّط] درایستاد(6)استوی یعنی تسلط بر کار) در حالى که او در افق اعلى بود(7)سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد(8دنا به پست یا پایین اشاره دارد یا میشه گفت در حد درک پیامبر نزول کرد)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان شد یا نزدیکتر شد(9)آنگاه(خداوند از طریق فرشته)به بندهاش آنچه را باید وحى کند، وحى فرمود.(10)آنچه را که دلش دید انکار نکرد(11(باور قلبی که داشت)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ﴿١٢﴾
آیا در آنچه دیده است با او جدال مىکنید؟(12) الی آخر سوره که پیشنهاد میکنم دوستان این سوره را کامل بخوانند و دقت کنند .پس کلام الله بهترین دلیل برای چگونگی وحی بر پیامبر است .
حالا میرسیم به قضیه قطع وحی که بارها اتفاق افتاده و اکثر آیات برحسب اتفاق و جریانات روز درطی 23 سال نازل میشد که میانگین هفته ایی حدود 3 آیه میشود . این قضیه در سیره پیامبر اینگونه نقل شده که عده ایی سوال پرسیدن و پیامبر به ایشان با اطمینان به خویش قول داد که فردا جواب میگیرد
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا ﴿٢٣کهف﴾ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا ﴿٢۴کهف﴾
و زنهار در مورد چیزى مگوى که من آن را فردا انجام خواهم داد.(23) مگر آنکه در مشیت خدا باشد ، و چون فراموش کردى پروردگارت را یاد کن و بگو: «امید که پروردگارم مرا به راهى که نزدیکتر از این به صواب است، هدایت کند.»(24)
اینجا الله تاکید میکند که بگو انجام میدهم اگر در مشیت(قوانین) خدا باشد .
در مورد انتخاب پیامبر واقعیت بر اساس تکامل عقلی میشود که ایشان سنخیت و ظرفیت مبعوث شدن را پیدا نمود و در میان مشرکان وقت تنها شخصی بود که واقعا بر دین ابراهیمی بود و بر همین اساس زمینه بعثت در وجودش نهاده شد (بر اساس اعمال 40 ساله و خلوتهای عارفانه ) و اینکه خود به خودش گفته باشه اقراء واقعا با آیات و سیره پیامبر نمیگنجه چرا ؟ چون بارها پیامبر مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته و صدها دلیل عقلی مبنی بر اینکه پیغام از سوی الله نازل شده است بازم چرا ؟
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ ﴿۶﴾ وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ ﴿٧﴾ وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ ﴿٨﴾
مگر نه تو را یتیم یافت، پس پناه داد؟(6)و تو را سرگشته یافت، پس هدایت کرد؟(7)و تو را تنگدست یافت و بىنیاز گردانید؟(8)
و خداوند پیامبر را برگزید دلیلش چیه ؟ آیات اصطفی و اجتبی :
1. وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿١٣٠بقره﴾
و چه کسى -جز آنکه به سبکمغزى گراید- از آیین ابراهیم روى برمىتابد؟ و ما او را در این دنیا برگزیدیم؛ و البته در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود.
2.وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿١٣٢بقره﴾
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان سفارش کردند؛ «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس، البته نباید جز مسلمان بمیرید.»
3.۞ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٣٣﴾
به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
4.قَالَ یَا مُوسَىٰ إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِی وَبِکَلَامِی فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَکُن مِّنَ الشَّاکِرِینَ ﴿١۴۴﴾
فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم، بر مردم برگزیدم؛ پس آنچه را به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش.»
5.قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَىٰ ۗ آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۵٩﴾
بگو: «سپاس براى خداست، و درود بر آن بندگانش که برگزیده است.» آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک مىگردانند؟
6.ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ﴿٣٢﴾
سپس این کتاب را به آن بندگان خود که برگزیده بودیم، به میراث دادیم؛ پس برخى از آنان بر خود ستمکارند و برخى از ایشان میانهرو، و برخى از آنان در کارهاى نیک به فرمان خدا پیشگامند؛ و این خود توفیق بزرگ است. (شامل همه انسانهایی که کتاب الله را پذیرفته اند میشود : جزو ترجمه نیست)
7.لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَىٰ مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۴﴾
اگر خدا مىخواست براى خود فرزندى بگیرد، قطعاً از آنچه خلق مىکند، آنچه را مىخواست برمىگزید. منزّه است او، اوست خداى یگانه قهار.
8.وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ ۖ وَاجْتَبَیْنَاهُمْ وَهَدَیْنَاهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٨٧﴾
و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را ، و آنان را برگزیدیم و به راه راست راهنمایى کردیم.
9.وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآیَهٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَیْتَهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰ إِلَیَّ مِن رَّبِّی ۚ هَٰذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٢٠٣﴾
و هر گاه براى آنان آیاتى نیاورى، مىگویند: «چرا آن را خود برنگزیدى؟ « بگو: «من فقط آنچه را که از پروردگارم به من وحى مىشود پیروى مىکنم. این رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى که ایمان مىآورند هدایت و رحمتى است.
10.أُولَٰئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ مِن ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا ۩ ﴿۵٨﴾
آنان کسانى از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانى داشت: از فرزندان آدم بودند و از کسانى که همراه نوح سوار کردیم؛ و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانى که هدایت نمودیم و برگزیدیم؛ هر گاه آیات رحمان بر ایشان خوانده مىشد، سجدهکنان و گریان به خاک مىافتادند.
11.مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ ۗ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿١٧٩﴾
خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را در مشیت باشد برمىگزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید؛ و اگر بگروید و پرهیزگارى کنید، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.
12.وَکَذَٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۶﴾
و این چنین، پروردگارت تو را برمىگزیند، و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد، و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام مىکند، همان گونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق، تمام کرد. در حقیقت، پروردگار تو داناى حکیم است.
13.إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿١٢٠﴾ شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿١٢١﴾
به راستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا حقگراى بود و از مشرکان نبود. نعمتهاى او را شکرگزار بود. او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
بنده گشتم ریشه جبی در قرآن 12 بار آمده و ریشه صفو 17 بار آمده است بنده مخالف کامل نیستم و با توجه به تحقیقات فراوان قرآنی که داشتم این قضیه یه پروسه هست از آمادگی و تلاش پیامبران تا نهایت به برگزیده شدن می انجامد.پس پیامبران با توجه به این موارد در میان مردم برجسته شدن .
جالبه بگم یک بار آمدن ریشه لهم یا همان الهام در سوره شمس :
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ﴿٩﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿١٠﴾ کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد؛(7)سپس پلیدکارى و پرهیزگارىاش را به آن الهام کرد،(8)که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد،(9) و هر که آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.(10) ثمود به سبب طغیان نفس خود به تکذیب پرداختند.(10)
سبحان الله در این آیات الهام در بین آیاتی قرار گرفته که ماهیت آن را برامون روشن میکنه و ضمیر مونث (ها) همگی برمیگرده به نفوس 1- نفس ملهمه یا الهام کننده 2- نفس مسوله 3- نفس اماره 4- نفس لوامه 5- نفس مطمئنه که همگی( ه ) تانیث دارن و جالبتر اینکه حواس انسان نیز 5 تا هستن تبارک الله احسن الخالقین
هیچ جای قران نیست که به پبامبر الهام شده باشد بلکه وحی شده {وحی از نظر واژگان، به معنای اشاره سریع، پر سرعت و القای پنهانی مطلبی به دیگران آمدهاست. در اصطلاح دینی، ارتباطی معنوی بین شخص پیامبر با عالم غیب است و در آن، پیام خداوند به پیامبر منتقل میشود. نتیجه این فرایند، آگاهی قطعیای است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسانهای برگزیده عطا میشود-
وحی در قرآن
وحی در هنگام نبرد از جبرئیل فرشته به محمد پیامبر.
واژه وحی در قرآن به معناهای زیر به کار رفتهاست:[۵]
الهام فطری به انسان، همانند الهام به مادر موسی که فرزندش را به رود نیل بیندازد. (سوره قصص، آیه ۷)
الهام غریزی به حیوانات، همانند الهام به زنبور عسل (سوره نحل، آیه ۶۸)
فرمان به جمادات، همانند فرمان دادن به زمین در آستانه روز قیامت (سوره زلزال، آیه ۵)
وسوسه شیطانی (سوره انعام، آیه ۱۱۲)
اشاره سریع، (سوره مریم، آیه ۱۱)
خبردادن و آگاهیدن (سوره آل عمران، آیه ۴۴)
رویا؛ همانند رؤیای ابراهیم دربارهٔ ذبح فرزندش.
تشریعی؛ این قسمت از وحی مخصوص پیامبران است.
بنابر دیدگاه نصر حامد ابوزید کلمه «وحی» در زبان قرآن یک واژه اساسی و یک مفهوم اصلی برای حکایتگری از «نص» و «متن» است. البته در زبان قرآن اسامی دیگری مثل «قرآن، ذکر، کتاب» وجود دارد که اسمی برای متن و نص قرآنی است. اما اسم «وحی» نسبت به سایر اسامی مثل کتاب و ذکر از نظر معنا وسیعتر و گستردهتر است؛ و احتمالاً واژه «وحی» همه معانی آنها را دربردارد.
منبع ویکی پدیا}
باری این دسته از آیات کاملا با داستان الهام گرفتن پیامبران همخوانی ندارد همانگونه که بعد از پیامبر اسلام مسیلمه کذاب و … ادعای پیامبری کردند و داستان الهام را میگفتند و سبحان الله که چقدر زود خداوند رسوایشان ساخت .
بنظر بنده اگه بخوایم با عقل در قرآن تفکر کنیم ،
1. مشیت و قوانین خدا
2.خواست پیامبران
3.داشتن زمینه برای برگزیده شدن ایشان
مسجل و معقول تر بنظر میاد تا اینکه کلا دست غیب رو از این پروسه حذف کنیم
با آرزوی هدایت بیشتر خودم و سایر دوستان به سمت آگاهی های ناب ازتون میخوام نظر خودتون رو درباره این شبه مقاله که بنده مختصر نوشتم بفرمائید
تنها الله است که فرمانروا و صاحب اختیار و معبود بر حق است و لاغیر