گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • شما چقدر می توانی به خدا اعتماد کنی؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت الهامات خداوند قرار دهیم؛
  • “قلب”، دریافت کننده الهامات خداوند می شود وقتی که …
  • چگونگی دریافت الهامات؛
  • رابطه “آرامش قلبی” و “دریافت الهامات الهی”

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    364MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

209 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا ملتفت» در این صفحه: 2
  1. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به شما استاد گلم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی، سلام به استاد عرشیان‌فر عزیز و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباس‌منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    استاد جان، عجب فایل فوق‌العاده‌ای بود، استاد جان، همه فایل‌های شما یکی از یکی بهتر هستن. این فایل نشانه امروز من بود و می‌خوام درباره آگاهی‌های این فایل فوق‌العاده بنویسم.

    ما باید یاد بگیریم به احساسمون توجه کنیم و بعنوان یک قطب‌نما ازش استفاده کنیم که آیا الان با توجه به احساسی که دارم، در مسیر خواسته‌ها هستم یا در مسیر ناخواسته‌ها.

    من یاد گرفتم زمانهایی که احساسم بد میشه، به خودم میگم من باید حال خودم رو خوب کنم، میام یا سپاسگزاری میکنم بخاطر نهمت‌هام، یا میام با خودم صحبت میکنم که به احساس بهتر برسم.

    خیلی مهمه که بدونم کار ذهن من نجوا کردنه، این ذهن رو باید کنترلش کرد و کنترل ذهن داشتن میشه تقوا، باید بدونم که هیچوقت ذهن نمیاد بگه: تو چقدر آدم خوب و ارزشمندی هستی، به محض کوچکترین اشتباه شروع می‌کنه: باز هم گند زدی، تو آدم بدرد نخوری هستی، عرضه هیچ کاری رو نداری و شروع می‌کنه به تخریب و نابود کردن عزت نفس ما. باید بدونم این کار ذهنه، این ویژگی و خصوصیت ذهنه، این ذهن مثل یه گرگ درنده یا مثل یه اسب چموش میمونه، مثل یه دیوار سیمانی میمونه که رنگ مشکی به خورد دیوار رفته و برای اینکه یه دیوار خوب داشته باشم، باید همیشه این دیوار رو با رنگ سفید رنگ‌آمیزی کنیم، همیشه باید روی این ذهنم کار کنم. زبان این ذهن هم منطقه. حرف بی‌منطق رو نمیپذیره.

    ما باید به خاطر بیاریم این سیستم احساساتی که در درون ما قرار داده شده، این جزیی از فطرت ماست. ما با این سیستم به دنیا آمدیم و باید بدونیم این سیستمی نیست که آدم‌ها درستش کرده باشن، یا اون‌ها تغییرش داده باشن، پس ممکنه اشتباه راهنمایی کنه، نه، حالا که این سیستم جزو طبیعت و فطرت ماست، پس باید به حرفش گوش بدیم، وقتی احساسمون بد میشه، یعنی به ما این پیغام رو میده که مسیرمون غلطه و شیطان داره با ما صحبت می‌کنه ولی وقتی حالمون خوبه، احساس آرامش داریم، یعنی باید ادامه بدیم، یعنی مسیرمون درسته و صحبت‌هایی که میشنویم، ایده‌ها و آگاهی‌هایی که به ما گفته میشه چقدر عالی و پرمغز هستن.

    داستان اینه که ما اصلیم، ما میتونیم به نجواها گوش بدیم و احساس ترس و نگرانی بیشتر رو به زندگیمون دعوت کنیم یا اینکه به الهامات خداوند گوش بدیم و قانون رو به خودمون یادآوری کنیم و به این صورت در احساس خوب باشیم و قانون میگه احساس خوب ،اتفاقات خوب و احساس بد برابر است با اتفاقات بد.

    استاد جان، چقدر تحسینتون میکنم که اینقدر عالی به قلبتون گوش میدید و تسلیم هستید و چقدر عالی تونستید از پس تضادهای زندگیتون بربیاید. چقدر ایمانتون رو تحسین میکنم که خدا خودش معجزه‌آسا اون بچه‌ رو به ما داد، خودش هم گرفت، حتما حکمتی توشه، حتما خیری توشه. چقدر جالب بود برام گفتید که انگار تمام اتفاقات طوری چیده شده بود که من رو آماده کنه برای این داستان، چقدر ایمان و نتایج آقای عشقیار رو تحسین میکنم که با وجود اینکه سه تا جوون نوزده، بیست ساله از دست داده بودن، اما یه قطره اشک نریختن، همیشه هم دستشون به سمت پروردگار بوده و خدا رو شکر کردن. توی سن نود و شش، نود هفت سالگی کتاب شعر داشتن و شعر میگفتن و اینقدر سر شوق و ذوق زندگی باشن که توی اون سن و سال کفتر بازی کنن و در سلامتی کامل باشن که هیچ‌ ممنوعیت غذایی نداشته باشند و بگن چشمهای من مثل عقابن. تحسینشون میکنم این حد از ایمان رو. خدایا شکرت.

    وقتی این الگوها رو میبینی و تحسین می‌کنی انگار داری آماده می‌کنی که در برخورد با مشکلات بتونی راحت‌تر برای ذهنت مثال بیاری و قانون رو بهش یادآوری کنی.

    من این مطلب برام مرور شد که زمانیکه من شروع می‌کنم احساسم رو خوب کنم، خدا باهام صحبت می‌کنه و من رو آرومتر می‌کنه. وقتیکه من توی احساس بد باشم، شیطان با من صحبت می‌کنه و احساسم رو به مراتب بدتر می‌کنه.

    خدایا شکرت از این فایل و آگاهی‌هاش.

    In God we trust

    ما به خدا اعتماد داریم، نشونه ایمان و اعتماد به خداوند، احساس آرامشه. استاد جان، شما این جمله رو در عمل ثابت کردید و نتایج زندگی شما گواه این قضیه هست.

    من یاد گرفتم که ذهن ما یک دقیقه هم ما رو آروم نمیکنه، این قلب و گوش کردن به الهامات خداونده که ما رو آروم می‌کنه.

    من این مطلب برام مرور شد که من اصلم، من هستم که تعیین میکنم که به چه مسیری هدایت بشم، این خدایی که یه سیستمه و توی قرآن ازش یاد شده، همه انسان‌ها رو هدایت می‌کنه، اما به مسیری که خودشون می‌خوان. مثال زیبایی مطرح کردید که پیامبران خدا رو انتخاب کردن و نه اینکه خدا پیامبران رو انتخاب کرد. پیامبر اسلام خدا رو انتخاب کرد و سالی یک ماه می‌رفت توی تنهایی روی خودش کار میکرد و وقتیکه ظرفش آماده شد: این الهامات را دریافت کرد:

    ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ

    (1) علق

    بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛

    آیاتی که نشون میده خداوند همه انسانها چه خوب، چه بد، همه رو هدایت می‌کنه:

    مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَهَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا

    (18) اسراء

    هر کس خواهان زودگذر است، هر چه بخواهیم به هر که بخواهیم از آن مى‌دهیم؛ آنگاه دوزخ را نصیبش می‌کنیم که در آنجا خوار و رانده‌شده وارد می‌گردد.

    وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَهَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَـٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا

    (19) اسراء

    و هر کس آخرت را بخواهد و برای آن با جدیّت بکوشد و مؤمن باشد، اینان کسانی هستند که از تلاششان قدردانی خواهد شد.

    کُلّٗا نُّمِدُّ هَـٰٓؤُلَآءِ وَهَـٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا

    (20) اسراء

    همه را این گروه و آن گروه از بخشش پروردگارت بهره‌مند می‌سازیم و بخششِ پروردگارت منع نشده است.

    خدایا شکرت

    خداوندا ما را به راه راست هدایت بفرما، راه کسانیکه به آنها نعمت دادی، نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفتی و نه گمراهان.

    امیدوارم همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم🌹، خانم شایسته مهربون🌷، آقای عرشیان فر عزیز✨ و همه دوستای خوبم در خانواده صمیمی عباس منش🌼، امیدوارم حال همگی دوستان عالی باشه.

    فایل فوق‌العاده زیبایی بود. من از اون قسمت حرف‌های استاد که درباره از دست دادن فرزندشون بود، یاد گرفتم که به آنچه می‌دونم عمل کنم، واقعا به حرف نیست. یه موقع من یه چیزی رو میدونم، این یعنی گوشه ذهنت هست و میتونی خیلی خوب درباره اش صحبت کنی، یه وقتی به یه چیز باور داری و این موضوع تبدیل به دارایی تو شده، بهش عمل کردی. مثالها توی ذهنت زیاده، به قول استاد: شک و ترس و تردیدها که همیشه هست، اما وقتی روی خودت کار میکنی، اون ایمان میچربه به ترس، مثل یه قوطی رنگ سفید که یه قطره رنگ سیاه بریزی توش و همش بزنی.

    به یاد آیه قرآن افتادم:

    ۞أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَکُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡکِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

    (۴۴) بقره

    آیا در حالی که کتاب را می‌خوانید، مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید؟ آیا نمی‌اندیشید؟

    نکته دیگه اینکه خدا یه سیستمه و من این موضوع برام مرور شد. از اینجا برام مرور شد که باید هدایت خدا رو باور کنی تا این خدا هدایتت کنه وگرنه این نیرو که اسمش رو گذاشتیم انرژی حاکم بر کل جهان، هیچ کمکی به ما نمیکنه اگر خودمون باورش نکنیم، اگر من نخوام زندگیم بهتر بشه، این خدا هیچ کمکی در راستای موفق شدن برام انجام نمیده، این نشون میده که من تعیین میکنم که می‌خوام به کدوم سمت برم، من اصل هستم، باورهای من هستن که دارن کار انجام میدن، به قول استاد نه خواست خدا، بلکه خواست من، درباره من اجابت میشه. من این موضوع برام مرور شد که خدا به همه کمک میکنه:

    کُلّٗا نُّمِدُّ هَـٰٓؤُلَآءِ وَهَـٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا

    (۲۰) اسراء

    همه را این گروه و آن گروه از بخشش پروردگارت بهره‌مند می‌سازیم و بخششِ پروردگارت منع نشده است.

    این هم از این موضوع میاد که ما اختیار داریم و حالا که اختیار داریم، ارزش داره به سمت روشنایی و خوشبختی و نور حرکت کردن وگرنه اگر خدا میخواست که توی قرآن بارها ذکر شده، همه یک دین داشتن، تمام مردم یک روش و دین داشتن، اما توی این دنیا انواع و اقسام تضادها وجود داره هنر اینه که بتونی توی اون شرایط به ظاهر سخت که برای همه پیش میاد، بتونی حال خودت رو خوب کنی، وگرنه تو به اتفاقات بیرون از خودت واکنش نشون دادی، واکنشی رفتار کردی، درحالیکه درست اینه که خودت شرایط زندگیت رو خلق کنی.

    ما وقتی بدونیم احساساتی شدن ما در شرایط مختلف، کمکی به ما نمیکنه، دلسوزی کردن ما به حال دیگران فقط حال ما رو خراب میکنه و خدا احساسات بشری نداره و برطبق فرکانس ما در هر لحظه به ما پاسخ میده و وقتی بدونیم توی این دنیا برخورد با تضادها اجتناب‌ناپذیره و تضادها و مسائل باید باشه تا ما به سمت رشد حرکت کنیم، تا بزرگتر بشیم و این برخورد با تضادها جزو ویژگی جهانه، اونوقت با دونستن این آگاهی‌ها سعی میکنیم آگاهانه فرکانس خواسته‌هامون رو بفرستیم و ما با طی کردن تکامل به نعمتها و ثروت‌های بیشتری برسیم. چون توجه ما به سمت خواسته‌هاست و این دنیا به توجه و فرکانس ما کار داره، نمیشه توجه ما به سمت کمبود باشه، احساس بدی داشته باشیم و از این طرف به نعمتهای بیشتری هم برسیم.

    موضوعی که توی این فایل مطرح شد این بود که ما باید روی هدایت‌های خدا و روی قلب خودمون حساب باز کنیم، این قلبی که به قول قرآن جایگاه هدایت‌های الهی در انسان هست و نه روی مغز. مغز ما به قول استاد عرشیان فر لیاقت نداره که ازش مشورت بگیریم، مشاور ما باشه. مشاور ما باید قلب ما باشه، اما این ما هستیم که با تمرین، با طی کردن تکامل این راه شهودی رو در خودمون تقویت میکنیم، هر بار ایمانمون بیشتر میشه، اگر دقت کرده باشید، قلب که ایده میده، ازت میخواد که از دایره امنیتت بیای بیرون، میگه این کار رو انجام بده، میگه برو توی کلاس درس سمینار بده، در مثال استاد خودمون وقتی توی بندرعباس بودن. ایده‌ای میده که اول منطقی نیست، بعداً منطق‌اش مشخص میشه، مثل وقتی استاد علی‌رغم مخالفت‌های دوستانشون دوره تندخوانی برگزار کردن. این نشون میده که فلان ایده از طرف خداست و اگر بهش عمل کنی، میری به قدم بعدی. اما نجوای شیطان خصوصیتش اینه که ترس به دل ما میندازه و ما رو محدود میکنه. هرچقدر ما به حرف نجواهای ذهن گوش میدیم، این نجواها قدرتمندتر میشن و ما ناتوان‌تر میشیم. وقتی گوش میدی و میری روی موج نجواها میبینی میگه: بابا، به فلان دلیل، بهمان دلیل این کار رو انجام بده. اما هدایت خدا به دلت میوفته: فلان کار رو انجام بده، قدم اول رو روشن میکنه، میگه ایمان داری برو تا قدم بعد رو بهت بگم، این الهامات به هیچ چیز بیرون از تو وابسته نیست، به یه ایمان و جسارت درونی وابسته است. درحالیکه برای مثال توی زمینه مالی این نجواهای شیطانی خیلی دنبال حساب کتاب هستن، فلان کار رو انجام بدی، اینطور میشه و تا با فلان مقدار درآمد ماهیانه تا ده سال دیگه میتونی فلان چیزی رو که دوست داری بگیری. درخصوص الهامات، عمل کردن بهشون ما رو جسورتر میکنه، ما به مسیری که ما رو به خواسته‌هامون می‌رسونه بیشتر توجه میکنیم، بیشتر رها میشیم، در یک کلام آرامشمون بیشتر میشه و این آرامش نشون میده اینه که راه و مسیر ما درسته.

    چه گفتگوی زیبایی بود، چقدر آقای عرشیانفر مشتاق یاد گرفتن و صحبت کردن با کسی بود که به قول خودش بنیه شهودی داره. هر دو تا استاد رو تحسین میکنم. خدایا شکرت، من خودم هم دوست دارم و می‌خوام که یاد بگیرم، لذت بردم از این گفتگوی زیبا، خدا رو صد هزار مرتبه شکرت

    امیدوارم همه شما دوستای گلم در پناه خدا همیشه شاد🌹، سلامت✨ و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: