مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- شما چقدر می توانی به خدا اعتماد کنی؟
- چگونه خود را در مدار دریافت الهامات خداوند قرار دهیم؛
- “قلب”، دریافت کننده الهامات خداوند می شود وقتی که …
- چگونگی دریافت الهامات؛
- رابطه “آرامش قلبی” و “دریافت الهامات الهی”
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD364MB23 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی21MB23 دقیقه
سلام استاد عزیزم
و استاد عرشیانفر عزیز که بسیار ساده و روان قوانین رو برای ما توضیح میدن
اگر ما به خداوند اعتماد داریم
میتونیم هرچیزی که در زنگیمون هست رو از جانب خداوند ببینیم
و یادمون نره که همواره خدایی هست
و هر شرایطی از کسی چیزی یا مکانی برای ما اتفاق میوفته
به خاطر فرکانسی هست که اون مکان داره
ما نباید فرکانس افراد رو با فرکانس خودمون قاطی کنیم و به قول استاد نگاه نقطه ای داشته باشیم
و بگیم نه اگه من خوب فکر میکردم این شخص هم با من خوب برخورد میکرد
خیر فرکانس های ما صرفا نباید مثبت باشه به قول استاد همیشه باید یه جنس بدبینی هم توی ذهنمون باشه تا افراد بد دور بمونیم
اون شخص داره
و ما نباید ناراحت بشیم و احساس گناه بکنیم خودخوری بکنیم که ما چون درست عمل نکردیم به قانون همچین اتفاقی برای ما افتاده
نه احساس گناه مخرب ترین فرکانس رو داره
و یا اینکه سعی کنیم شرایط موجود رو تغییر بدیم
اون مکان رو
اون شخص رو
یا اون روش رو
یا هر چیزی
یه جاهایی وقتی که میبینی داری درست عمل میکنی ولی شرایط درست نمیشه و کاملا برعکس برات اتفاق میوفته به نظرم وقت اینه که آدم مهاجرت کنه وخودشو به جای بهتری ببره
به قول استاد اون کاری که میدونی غلطه رو باید قطع کنی
اون جایی که میدونی اشتباهه باید نری
از خوبیهاش تشکر کنی
ولی یادت باشه که وقت مهاجرت فرا رسیده و باید خودتو ببری به محیط بهتر
باید تغییر رو شروع کنی
مثلا استاد عزیز توی ایران خیلی پیشرفت کردن
ولی همواره یکسری تضاد هایی داشتن
نگفتن که نه من باید توی ایران بمونم اگه من درست به قانون عمل کنم ایران صدرصد برام بهشت میشه
گفتن فرکانس فعلی این مکان اینقدره من اینجارو تغییر نمیدم بلکه خودمو تغییر میدم
تغییر به معنای رها کردن وابستگی و ایجاد باور فراوانی
بعضی وقتا آدم اشتباه میفهمه قانون رو و این اشتباه فهمیدن نشانس اینه که شروع میکنه به خودخوری و درکیر شدن با خودش که چرا اینجا اینجوری شد برای من
و از خودش نا امید میشه و احساس گناه پیدا میکنه که اره به خاطر فلان فرکانس منفی من بود به خاطر فلان کنترل نکردن ذهن من بود که این آدم اینجوری برخورد کرد
درحالی که این نگاه اشتباه و آدم باید مسئول صدرصد زندکی خودش رو به عهوه بگیره نه زندگی دیگران رو
اگه فلان کس در زندگی تو نامناسبه به اون آدم ربط نداره بزار اون هرجوری که میخواد باشه تو باید تغییر کنی و احساس ارزشمندی خودتو ببری بالا