گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • شما چقدر می توانی به خدا اعتماد کنی؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت الهامات خداوند قرار دهیم؛
  • “قلب”، دریافت کننده الهامات خداوند می شود وقتی که …
  • چگونگی دریافت الهامات؛
  • رابطه “آرامش قلبی” و “دریافت الهامات الهی”

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    364MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

209 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «وحید ولاشجردی» در این صفحه: 1
  1. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به شما استادای عزیزم

    هر زمانی که اماده دریافت بشیم هدایت ها رو میتونیم بگیریم

    امروز وقتی که سر مسائل روز گذشته یکم ذهنم درگیر بود و به صورت پشت سر هم نجوا میومد و همش درگیر این بودم که چرا همکارم از رفت و امد من ناراحت میشه در صورتی که خودش هر موقع بخواد میره هرموقع بخواد میاد و من اصن اهمیت نمیدم نکنه رسالت من این نیست

    هزار تا چرا دیگه که حتی قدرت کار و تصمیم گیری ازم گرفته شد‌

    همینطور که ذهنم مشغول بود یه لحظه اون ارتباط رو قطع کردم ارومتر شدم و یه الهام اومد که پاشو فیلم بگیر و کلیپ بساز برای کارت

    همین کار 1 ساعت وقتمو گذروندم و هر بار ارومتر شدم

    بعشد که گرفتم بهم گفته شد نمونه کار ببر برای مشتری باز نجوا اومد که بابا اینو پسند نمیکنه و اینطوریه اونطوریه و …

    گفت ببر حالا شاید خوشش اومد وقتی بردم خوشش که اومد هیچ چند بسته سفارش داد و در کنارش یه فاکتور سنگین هم داد که کار میخوام

    خدایا شکرت

    به محض اینکه من اروم شدم هدایت اومد هر بار گوش دادن بهش یه اتفاق عالی رقم خورد و این باعث تقویت ایمان من میشه

    و اون داستان همکارم هم یه نشونه میبینم که شاید من بیش از اندازه وابستگی عاطفی دارم و باید کنترلش کنم

    باید تمرکزم روی کارم باشه تو روزای کاری و اخر هفته فقط به اونجا فک کنم و برم

    من علاقه زیادی به روستا دارم و یکی از دلایلش که میرم شاید اون باشه و همیشه کسایی رو تو ذهنم میاد که بعد پیشرفت مالی برگشتن و تو روستا هم فعالیت دارن

    شغل الانم رو هم دوست دارم و هدف های دیگه دارم براش تا رشد کنه نمیدونم شاید دوس داشته باشم این شغل رو گسترش بدم و به استقلال مالی برسم اونجا برای تفریح چیزایی رو که میخوام داشته باشم یا اصن کلا اونجا نمیدونم یکم بین جایگاه و اون رسالتی که به خاطرش اینجام گیجم ولی مطمئنم که اگه الان اینجام پس هدایت شدم و خواست خودم بوده و باز اگه قرار باشه جای دیگه برم بازم هدایت میشم و میرم سمتش فقط من باید احساس خودمو خوب نگه دارم تا بتونم دریافت کنم هدایت هام رو

    البته خدارو شکر میکنم که یه نشونه بهم داد برای کنترل احساساتم و عواطفم و وابستگی هام تا مانع از نشتی انرزیم بشه و تمرکز بیشتری برای کار داشته باشم

    عزت نفس بیشتر و بهتری رو برای خودم بسازم و داشته باشم و فقط بتونم وابسته به منبع باشم چون اون همه کارا رو انجام میده🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: