گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

همیشه خداوند وحی میکنه و نجوای شیطان هم همزمان با صدای وحی هست حالا من از کجا بفهمم این صداهایی که می‌شنوم کدوم صدای خداونده ؟کدوم صدای شیطانه ؟

به محض اینکه من سعی میکنم آرامش داشته باشم با صدای وحی من ارامشم بیشتر میشه احساسم بهتر و بهتر میشه و هر ایده ای به ذهنت میاد تو رو به احساس بهتر میرسونه اما صدای شیطان زمانیکه که تو احساست بد هستی تو غم وغصه ای تو حسرتی تو ترس و خشم و عصبانیتی هر حرفی که شیطان بهت میگه احساست بدتر میشه خشمگین تر میشی مسیر سختی و رنج و ترس بیشتر رو بهت نشون مییده

یه زمانهایی هست تو احساس بد میمونی تصمیماتی از رو خشم و حرص و ناراحتی میگیری کلی می جنگی دعوا و دادگاه می ری هر چه زور و توان داری میزاری نتیجه نمیگیری تا جایی که دیگه کم میاری به حدی که دیگه میپزیری که من نمیتونم تسلیم میشی و اونجا دیگه میگی خدایا خودت درست کن اون تسلیم شدن تو رو آروم میکنه و تو آرامش الهاماتش رو دریافت میکنی

تو زمانهایی که شرایط سخت و ناجالب هست تو دو تا گزینه داری یا جزو افراد باهوشی و همون ابتدا خودت رو اروم میکنی تو احساس خوب میگی خدا برای من خیر میخواد و هدایت میشی به مسیر درست ویا جزو افراد احمقی انقدر تو احساس بد با نجوای ذهنت پیش می ری انقدر شرایط سخت و بدتر میشه و حسابی زیر هجوم فشارها له میشی که دیگه چاره ای نداری و تسلیم میشی و اونجا تازه هدایت خداوند رو می شنوی

مثل این دوران پندمیک افرادی رو دیدیم که نتونستند ذهنشون رو کنترل کنند کل کسب کارشون نابود شد و افرادی با ذهن ثروتمند که ذهنشون رو کنترل کردند تو احساس خوب به خدا توکل کردند به مسیرهایی هدایت شدند که تونستند به ثروت بیشتر به کسب وکار راحتتر و لذت بخش تر هدایت بشند

اگر تو شرایط ناجالب احساسم خودم رو خوب کنم با گفتن این جمله که از این بدتر هم میشد بشه خدا به من لطف داشت که نعمت های دیگه رو دارم شروع کنم به شکر گزاری بیام تو موج خدا موج آرامش من آروم آروم میام تو مسیر درست اونوقت خدا به این توکل و اعتماد من پاسخ میده و بقیه قدمها رو خدا برام برمیداره ولی اگر نه بخوام تو احساس بد به نجوای شیطان گوش بدم سرکشی کنم و مسیر نادرست رو ببرم من با خدای قهار وجبار طرف میشم که منو رها میکنه می‌سپارم به دست شیطان و شیطان منو میبره به قعر جهنم خداوند به شیطان گفته تو به بندگان مومن من نمی تونی مسلط بشی کافیه من مومن به خدا باشم اونوقت هدایت میشم به مسیر درست به بهشت کافیه من قدم اول رو بردارم تا بقیه قدم ها رو خداوند برداره و یه ذره یه ذره من بهتر میشم الهامات رو می شنوم اعتماد به نفس و امیدواری در من ایجاد میشه که به اون ایده عمل میکنم نتایج میاد طوری که همه میگند چطوری این نتایج رو گرفتی ؟میگی خدا کرد ولی نمی تونی توضیحش بدی چون رابطه تو با خدا قابل درک برای دیگران نیست

این الگو رو داره که تو شرایط ناجالب تو اولش خودتو آروم میکنی بعد یا ایده میده که این کار رو بکن یا میگه این درس رو بگیر این باعث میشه رشد کنی بزرگ بشی و برات خوبه و تو در احساس خوب اتفاقات خوب برات رقم میخوره و از یه جایی به بعد این احساس خوب وارامش انقدر چرخ زندگیت رو رونتر میکنه که وقتی به گذشتت نگاه میکنی میبینی اوضاع زندگیت در همه ابعادش از چند سال پیشت بهتر شده ولی مسیر رسیدن به این شرایط خوب از احساس خوب و ارامش تو شروع میشه

برای اینکه به صدای الهامات قلبت ایمان بیاری و یه الگو ثابت تو وجودت درست بشه ابتدا الزاما باید به درک و عمل کردن به قانون بدون تغییر خداوند احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی اتفاقات بد برسی و بعد تو هر شرایطی وقتی برای کوچکترین مسایل از خدا سوال میکنی و هدایت می‌طلبی متوجه میشی که هرجا به ندای قلبت گوش کردی و به منطق های ذهنت که برات میاره گوش ندادی جواب خوبی گرفتی یواش یواش دستت میاد که چقدر عمل به الهامات قلبت مسیر رو راحتر و زیباتر میکنه

مغز با ورودیها شکل گرفته حساب دو دو تا چهار تا منطق میخواد کارکرد مغز برای به حرکت در آوردن اعضای بدن برای انجام کارهای روتین زندگی عالیه ولی برای تصمیم گیریهای بزرگ مثل ازدواج ،مسایل مالی،معامله های بزرگ که نیاز به اطلاعات زیاد داره و عملا من به همه اون اطلاعات دسترسی ندارم میتونم به ندای قلبم گوش بدم حتی اگر ذهنم کلی منطق داشت من در بودن در حالت احساس خوب در آرامش در تسلیم بودن صبور بودن به تصمیم درست هدایت میشم

احساس خوب و ارامش به نفع منه زندگیم رو بهشت میکنه به همین دلیل توی قصاص پیشنهاد خداوند بخششه اونم در حالی که اجازه قصاص هم داری ولی میگه بخشش حال تو رو بهتر میکنه نه اینکه ببخشی پاداش بگیری یا به بهشت بری بلکه احساس خوب تو بهشته و برات بهتره و در ارامشی و به نفع تو هست

برای اینکه به ارتباط بهتر و بیشتر با خدا برسم و بتونم جنس الهامات رو درک کنم بهتره تصمیم بگیرم مثل دوران بچگیم با خدای درونم حرف بزنم تو تنهاییم با خدا حرف بزنم ازش سوال کنم ازش هدایت بخوام ازش یاری بخوام باااااور و ایمان داشته باشم که خدا برام کافی ترینه و جواب همه سوالهای من رو میدونه و بهش اعتماد کنم و بی چون و چرا به هر چی که الهام میکنه بگم چشم و این نیاز به یه ایمان و اعتماد قوی داره

استاد شما با تغییر باورهاتون در مورد ثروت به کم مقاومترین مسیر و ایده یعنی ایده تند خوانی هدایت شدید به ایده ای که شما تو اون زمینه ظرفتون آماده بود و نتایج عالی گرفتید اینهمه اعتماد به الهامات خداوند و عمل کردن بدون هیچ بحثی با وجود اون همه مخالفت اطرافیان نتایج شما رو رقم زد

قبول کردن الهامات و عمل کردن بهش حتی نچسبیدن به ایده که نه فقط این جواب میده بلکه اجازه دادن به خداوند تا شیوه رسیدن به خواسته تو رو مشخص کنه و در صورت نتیجه نگرفتن و شکست از ایده الهامی همچنان آرام و رها وتسلیم بگی حتما خیره و تجربه و درسی که اینجا گرفتم تو مراحل بعدی به کارم میاد و یا منطقش بعدها مشخص میشه و ایمانت ضعیف نشه ایمان داشتن به غیب و فقط بگی چشم و انجامش بدی با ذهنی که مقاومت میکنه تو با زبان قلبت هماهنگ بشی چیزی که استاد شما در اون با اختلاف زیادی از اکثریت جامعه عااااالی هستید حتی گاو شیر ده رو سر بریدید ماشین پول سازی دوره تند خوانی رو از رو سایت برداشتید تا با تمرکز صددرصد در زمینه توحید قرآن و باورهای توحیدی کار کنید و این چشم گفتن به الهامات خداوند شما رو به این نتایج پایدار و این حد از رشد رسونده

هدایتتون به ایالت فلوریدا با شعار ما به خدا اعتماد داریم نشونه واضحی بود برای شمایی که با این باور اعتماد به خداوند این بهشت زیبا رو ساختید عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی