مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
- “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
- شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
- قدرت احساس خوب؛
- کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
- راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
- قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
- قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD769MB49 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا45MB49 دقیقه
(به نام خداوند یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم
کلا فایل های گفتگو با دوستان فوق العاده هست و این سری فایل ها که موضوع اون حس خوب بود خیلی آگاهی های عالی داشت
در واقع دیدگاه خودم رو اینجا برای خودم به یادگار می گذارم چون این آگاهی ها رو قبلا یاد گرفته بودم و یهو الان دوباره برام زنده شد
من کتابی رو درباره روانشناسی کودک خوانده بودم البته گوینده مطلبی که عرض می کنم خیلی معروف هست اما من به خاطرم نیست در واقع ایشون نسبت دانستنی های ۵ سال اول زندگی رو با تمام عمر مقایسه می کنه و یک نسبت فوق العاده بزرگی رو مطرح می کنه روند رشد بچه ها ۵ سال اول معجزه وار است
آنچه دریافتم اینکه در ما دو نیروی شهود و ذهن وجود داره. شهود دورنمای زندگی رو در اختیارمون می ذاره و ذهن با طی شدن تکامل از طریق تجربه کردن اون رو برای خودش منطقی می کنه و بعد از منطقی شدن ما وارد مدار دیگری می شیم دوباره شهود دورنمای دیگری رو در اختیارمون می گذاره و ذهن رسیدن به اون دورنما رو منطقی می کنه
۵ سال اول شهود و ذهن کاملا با هم هماهنگ عمل میکنند و ما در مورد اکثر بچه ها اون رشد معجزه وار رو می بینیم و کاملا هم طبیعی به نظر می رسه اما واقعا فوق العاده هست اون حجم از گفتار که افزایش پیدا می کنه که گاها والدین خودشون هم می مونند که آخه اینا رو از کجا یاد گرفته. روابط اجتماعی، کافیه بچه یکی هم قدو قواره ی خودش رو ببینه توی هر مکان شلوغی میبینی اصلا چطور وقت کرد پیداش بکنه و الان چه صمیمانه با هم گرم بازی هستن و اصلا همه چیز معجزه هست.
در واقع این شهود و ذهن کاملا در هماهنگی کامل با هم هستن شهود در اختیارش می ذاره مغز منطقی می کنه و کودک رشد می کنه
اما از اونجا که به سرعت در حال دریافت هست باورهای غلط رو هم دریافت می کنه
از جایی شهود دورنما رو در اختیارش می ذاره اما فضای ذهن مخدوش شده، مه آلوده، ذهن اعلام می کنه نمیشه این عدم هماهنگی به صورت ترس، اضطراب و… ظاهر میشه و ترس و اضطراب و… دوباره فضای مغز رومخدوش تر میکنه، و اعلام میشه یه چیزی غلطه. بعد میایم ورودی ها رو کنترل می کنیم دوباره همه چیز انگار روغن کاری میشه هر چقدر توی این زمینه ماهر تر باشیم اون فضای مه آلود رو بهتر پاک کنیم خب نتایج بزرگتر میشه
به نظرم ذهن به اندازه ی شهود حیرت انگیز هست چون من هر دورنمایی رو در نظر بگیرم این ذهنه که منطقیش می کنه و خودش رو بزرگ می کنه مدارهای جدیدی رو ایجاد و به هم وصل می کنه و یه سری باور و مدار ناکارآمد رو غیر فعال می کنه، پیشرفت در هماهنگی شهود و ذهن ایجاد میشه.
درسته که مثلا در مثال حضرت زینب ذهن من رفتار ایشون رو در اون شرایط غیرمنطقی می دونه اما برای حضرت زینب کاملا منطقیه. چون زینب که یک روزه زینب عاشورا نشده این بانو حدودا ۵۰ اندی سال داشتن و بعد با الگوهایی نظیر پیامبر و وامام علی و… در رابطه ی نزدیک بودند
انا اعطیناک اکوثر که بر پیامبر نازل شده و به معنای این هست که ما به تو نعمت زیادی رو عطا کردیم.
یادمه جایی استاد می گفتن اصلا بعضی ها حتی نمی تونن نعمت هایی که در زندگی من هست رو تصور کنند چه برسه بخوان
ما در جایگاه فرکانسی نیستیم که حتی نعمتهای پیامبر رو بتونیم تصور کنیم چه برسه بخوایم و اما زینب(س) درک از نعمت دارن و جز خواسته هم هست پس شهود برای رسیدن به خواسته مسیر میده و ذهن تجربه می کنه و ایشون جز زیبایی چیزی رو نمی بینه
و برای ما هم منطقی میشه که اگه ایشون تو اون شرایط حالش خوب بوده و می تونه زیبایی رو ببینه پس من هم الان می تونم روی زشتی های موضوعی که برام پیش اومده چشمم رو ببندم و زیبایی هاش رو ببینم وقتی زیبایی رو می بینم حالم خوبه پس اتفاقات خوب رو تجربه می کنم و بزرگتر میشم برای نعمتها
در واقع شهود درخواست تجربه ناشناخته ای برای ذهن رو میده، رسالت ما در واقع آماده کردن ذهنه تا اون درخواست رو بپذیره
ذهن تا براش منطقی نشه حرکت نمی کنه راه حل نمیده ایده انجام نمیشه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺