مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
- “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
- شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
- قدرت احساس خوب؛
- کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
- راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
- قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
- قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛
منابع بیشتر:
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD769MB49 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا45MB49 دقیقه
به نام خدا
سلام استاد جانم سلام مریم جون
استاد چقدرررررر این صحبت ها جواب خیلیی سوال های من بود وقتی فایل هاتون میشنوم و شما میگفتید مثلا خداوند بهم گفت فلان کار بکن مخصوصا توی موضوع مهاجرت همیشه میگفتم خدایا استاد چطوری انقدر صدای تو رو واضح میشنوه من بارها به دو صدا گوش دادم که یکیش گمراهم کرد و هربار به اون یکی گوش کردم هدایت کنندم بود(البته من درغالب حس درکش میکنم) بعد شما گفتید که الگو میشه بله دقیقا درسته برای من الگو شده تقریبا
استاد چقدر عالی بود اونجا که گفتید واسه ی شنیدن صدای خدا اول اروم شو کار اول تو باید بکنی اول تو باید اروم کنی خودتو
مثلا من تجربه ی خودم میگم چند وقت که وارد یه بیزنسی شدم و یه شغلی شدم و معامله هام انجام نمیشد بعد من یه لحظه رها کردم خودمو گفتم اصلا بیخیال بیخیال همه چی من روی خودم یکم کار کردم و خدا هدایتم کرد به سمت اینجا حتما خیری هست من نمیدونم خیرش چیه و خیرو خدا فقط میدونه بیخیال شدم و رها چقدر این حس رهایی دوست دارم من این حس بیخیالی این حس مهم نبودن هیچ چیز توی زندگیم(منظور بزرگ نکردن همه چی توی ذهنم) حس اینکه فلان معامله اصلا میشه و یا نشه
حس اینکه واسم اصلا مهم نیست که همکارام چه فکری در موردم میکنند
تازه استاد جان من چند روز بود بخاطر اینکه معامله انجام ندادم مدام نجوا داشتم که فلان میشه بهمان میشه بهت میگن نیا و من اومدم فایل هاتون نت برداری کردم و اولین نشونش آرامش بود بعد از ۲ یا ۳ روز تعطیلی وقتی رفتم سرکارم بهم ۲ تا پیشنهاد کاری عالی دادن ادم ها از جاهایی تو مسیرم اومدن که فکرشم نمیکردم و من گفتم ببین نسرین خدا داره باهات حرف میزنه میگه آررروم باش من هستم من بی انتهام من هزاران دست و فرصت شغلی سرراهت میزارم و بعد از اون روز ترس از دست دادن شغلم کم شد و گفتم من به محض کار کردن روی خودم سریع نتیجه میگیرم نتیجه به اندازه ای که من کار کردم خدا سریع الجوابه .
پس آروم شدم و الان بدون ترس کارمو میکنم
استاد اولش تقلا میکردم دست و پا میزدم یعنی اونجا که اشاره کردین به دوره های تند خوانی تون من اولش اشتباهی که توی کارم داشتم این بود که حتما هدایت خدا به اینجا به این محیط کاری به این فرصت شغلی واسه ی من اینه معامله ی سنگین بکنم و به فلان خواستم برسم ولی اومدم با خودم خلوت کردم مخصوصا بعد از اون پیشنهادهای کاری گفتم از کجا معلوم من اومدم اینجا که معامله های بزرگ کنم حتما این راه و این مکانی که من واردش شدم خیری برای من هست و در جهت خواسته هام اما ممکنه اونی که من فکر میکنم نباشه من نمیدونم اصلا چرا اینجام وهدایت شدم ولی قطعا که کلی اتفاق خوب برام هست خدا میدونه چه اتفاقاتی عالی قراره واسم بیفته
فقط یکم بیخیال شم و کمتر تقلا کنم و خودمو رها کردم اون حس اینکه همه چیز و همه کس توی ذهن خودم بزرگ کنم رها کردم
چقدر این حس بیخیالی و رها بودن دوست دارم چقدررر قلبم اروم شده
استاد جونم من اومدم بنویسسممم که چقدررر من دوستون دارم چقدر عاشقتونم
خدا رو سپاسگذارم که هدایتم کرد به سمتتون و هدایتم کرد اینجا خداروسپاسگذارم بخاطر همه ی لطفی که به من داره و همه ی خواسته هامو سریع اجابت میکنه اگر جایی سریع اجابت نمیشه مشکل از اون نیست مشکل از منه از باورهامه
مریم جون استاد جون عاشقتونم
خیلیی دوستون دارم 😍🌹
استاد جون اینم مطمئنم که من در بهترین زمان و بهترین مکان شما رو میبنیم چون بارها وبارها خداوند از طریق نشانه ها بهم گفته که استادتو میبنی
سپاسگذارم از همگی بخاطر این همه اگاهی