گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
  • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
  • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
  • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ایل بیگی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه ی دوستان در این خانواده صمیمی

    ی حس خیلی قوی بهم میگفت کامنت بزار ولی از اون طرف نجوا میومد که چی بنویسی اگه بقیه قضاوت کنن چی ولش کن کامنت بقیه بخون اینقدر با خودم کلنجار رفتم هی رفتم تو سایت اومدم ولی استاد یاد حرفتون افتادم که میگفت به الهامات هرچند کوچیک عمل کن با وجود این همه کار کردن چقدر قضاوت بقیه هنوز برام مهمه استاد شاید همین کامنت نوشتن همین قدم های کوچیک راه غلبه بهش باشه البته که خیلیییییی پیشرفت کردم

    مثلا من آدمی بودم که از ترس قضاوت حتی برای رفتن سوپر مارکت آرایش میکردم چون خودمو دوست نداشتم لباس که میپوشیدم صد بار از همه می‌پرسیدم خوبه ؟و مثال زیادی از این دسته الان که میبینم من مدت هاست از ترس قضاوت آرایش نمیکنم حتی جاهای که قبلا خیلی برام مهم بود که چه جوری به نظر بیام میرم بدون آرایش میرم و با یه لبخند گنده رو صورتم با خودم عشق میکنم و لباسی که دوست دارم میپوشم راحتی برام اولویت شده بنظرم این ها همش تغیر بزرگه

    درمورد نماز هیچ وقت یادم نمیرم دوران مدرسه بهمون گفته بودم اگه شصت پاتون از زمین جدا بشه و جابجا بشید نمازتون قبول نیست من همیشه با ترس نماز میخندم و فقط چون جهنم نرم ولی الان هر روز با ستاره قطبی هرشب با سپاسگزاری با خدا ارتباط میگیرم وقتی نماز میخونم با عشق کلمه کلمشو میفهمم مخصوصا حمد که 12 قدم تازه معنیشو فهمیدم

    الان همسرم تو شرایط مالی خوبی نیستن از طرفی ما تحت فشار هستیم ولی من با تغیر زاویه دیدم و با بستن خودم به فایل های استاد و ارتباط با فرمانروای جهانیان

    هدایت شدم به سفر با پسرام الان که فکر میکنم خدا این برنامه چید که بهتر بتونم ذهنم کنترل کنم که بتونم از این جو جدا بشم

    خدایا شکرت که اینقدر قانون دقیق عمل میکنه

    استاد این یکی از دو بحران زندگیمه که اولیش از دست دادن دخترم بود و الانم این ولی من نمی‌ترسم همش یاد حرف شما میفتم که اینجا باید توکل ایمانم نشون بدم اگه الان بتونم از پسش بربیام پاداش بزرگی در انتظار منه

    درمورد بخشیدن همین که این فایل شنیدم اول خودمو بخشیدم به خاطر همه ی سرزنش ها از سمت خودم و به خودم افتخار کردم که هر روز دارم تو این مسیر قدم برمیدارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    به نام خداوندی که منو با ارزش خلق کرد منو اشرف مخلوقات قرار داد که در برابر من همه فرشتگان سجده کنن خدایا ممنونتم

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو شایسته

    باید اینقدر روی خودمون کار کنیم که بذاریم نتایج صحبت کند نه اینکه ما بیایم به مردم بفهمونیم

    بدست آوردن آگاهی و عمل کردن به آنها باعث بدست آوردن نتایج عالی می‌شود و این یعنی رشد

    افکار و باور نادرست عدم کنترل ذهن و نبودن در مدار درست باعث میشه در رفتارمون و گفتار و افکارمون کنترل نباشه و باعث میشه خشم و کینه و ناراحتی ایجاد بشه و باز اینا تولید بیماری میکنن

    و باید قدرت رو از انسانها بگیریم و بدهیم به خداوند

    و دیدگاهمون رو مثبت کنیم تا بتونیم به سبک شخصی خودمون زندگی کنیم

    و بیشتر روی صلح درونی و عزت نفس و احساسه لیاقتم کار کار کار کنم و شخصیتمو هر روز به روز رسانی کنم

    خدایا تو هم کمکم کن دستمو بگیر

    در پناه خداوند مهربان باشین سالم و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فاطمه کیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    بهنام خدا

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جانم

    و سلام به اون عزیزانی که دارن این کامنت رو میخونن

    امیدوارم حال همگی عالی باشه

    چند وقتی بود یه ایرادی رو تو خودم پیداکرده بودم اما نمیدونستم ریشه این مسئله کجاست

    چون داشتم دارم روی دوره احساس لیاقت و هم جهت کار میکنم فقط و فقط دنبال این بودم این مومنتوم منفی رو قطع کنم

    عین یو یو بود هی حالم خوب میشد هی حالم بد میشد

    امامن نذاشتم کنار این مسیر رو و میدونستم که رفع میشه فقط نباید کم بیارم و حلش کنم

    که به لطف خدا فهمیدم ریشه اش بر میگرده به چی؟؟ در صلح نبودن با خودت

    تصمیم گرفتم این مورد رو کار کنم و شروع کردم فایلای دسته بندی این قسمت رو به خدا گفتم کدوم فایل رو گوش بدم هدایت شدم به این فایل و کامنتا

    در صلح بودن با خودت یعنی: نزدیک شدن ذهن و روحت به هم

    یعنی با خدا یکی شدن

    یعنی بی قید و شرط و بی توقع جبران از طرف مقابل عشق ورزیدن

    یعنی حال خوبت رو گره نزدن به رفتار دیگران

    یعنی ایمان

    یعنی توحید

    یعنی توکل و امید

    یعنی قضاوت نکردن دیگران

    یعنی دنیا رو فانی دیدن و ابدی ندیدن

    یعنی درک کردن دیرگان همونطور که رفتار های خودت رو درک میکنی

    رو خودم کار کردم تا حدودی اما فهمیدم گاهی احساساتم نوسان داره نسبت به یه فردی یه بار خودم یه بار بد به خاطر اینه که در صلح نیستم با خودم

    توقع رفتار خوب از همه دارم

    توقع دارم به هرکی هرچی گفتم نه نگه

    خودم این مورد رو دارم راحت نه میگم ها بعد یکی بگه نه من انگار نباید دیگه با اون آدم حرف بزنم

    میدونی استاد یه جورایی انگار دنبال اینم همه دنبال من باشن من خودم زندگیم رو برم

    این اشتباهه

    به لطف دوره ها و کار کردن بهتر شدم ها اما با چندتا اتفاق اخیر دیدم

    هنوز همون شخصیتم البته کمرنگ تر و با درصد کمتری

    استاد گفتین از نتایج بگین

    و این ذهن همیشه همه چیو کوچیک میدونه ولی اومدم ردپا بزارم براتون و از نتایجم بگم هرچند کوچیک باشه

    خداوند بهم الهام کرد که از کارم بیام بیرون کاری که خودش پارسال با هدایت هاش بهم گفت برو اینجا امسال بهم گفت بیا بیرون

    منم گفتم چشم و تاریخ قراردادم تا 8 تیرماه بعد اون دیگه کلید تحویل میدم و میزنم بیرون

    و از طریق هدایتاش منو هدایت کرد به یک آموزشگاه و من قرار شده برم برای مربی تصویر سازیشون

    استاد انقد نرم و روون چرخ های زندگیم داره پیش میره

    رفتم آموزشگاه با اینکه استاد من کلا 1 سالو نیم دارم تصویر سازی کار میکنم و میدونم حرفه ای نیستم اما یاد اون جملتون میافتم توی احساس لیاقت که به دوستتون میگفتین تو الان برای یک آدمی که صفر کیلومتره خیلی هم عالی پس حرکت کن

    دیدم آره من برای یک آدمی که هیچی از تصویر سازی نمیدونه خیلی هم عالی ام بزا برم همزمان با اونا منم شروع میکنم حرکت کردن و خودم رو بالا کشیدن

    استاد این احساس لیاقت رو من پارسال نداشتم

    این اعتماد به نفس رو من پارسال نداشتم که دست خالی پاشم برم آموزشگاهی بگم مربی نمیخایین

    اونا نه از من سابقه کار خواستن نه هیچی انقدر هم استقبال کردن که استاد باورتون میشه خودشون پیگیرن

    اینا همه هدایت

    اینارو خدا برای من چید

    به خودم گفتم خدایا من با عمل کردن به خدایت هات دارم هم ایمانم رو قوی میکنم هم سپاس گزاری میکنم و هم ارزش میدم به هدایت هات

    استاد الان این جملتون رو درک میکنم که میگین

    احساس لیاقت که باعث حرکت میشه

    واقعا من دیدم انقدر برای خودم ارزش قائل بودم و هستم

    انقدر برای توانایی هام ارزش قائل بودم که ذهنم جرات نجوا نداشت

    هر جا اومد بگه اگه فلان چیزو بلد نبودی همونجا میگفتم اشکال نداره میریم یاد میگیریم

    خدارو که دارم چه نگرانی

    استاد سپاس گزارم ازتون

    عاشقتونم

    ان شالله با نتایج بیشتر بر میگردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربون

    خدایا هر چه دارم از جانب توست

    خدایا من در مقابلت هیچم

    خدایا سپاسگزارم بابت اینکه پای تعهدم هستم و روز شمار زندگی ادامه میدم

    خدایا سپاسگزارم هر روز زندگیم به لطف الهی ات داره بهتر و زیباتر میشه و کلی نتایج میبینم در زندگیم

    خدایا سپاسگزارم هر روز مرا به سمت زیبایی های بیشتر هدایت میکنی.

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    من یاد گرفتم خودم مسئول زندگیم هستم و نه دیگران

    من دارم این احساس قربانی بودن در خودم از بین ببرم

    و اینکه بپذیرم هر کسی در جایگاه درست خودش هست و یاد بگیرم من در فرکانس نامناسب بودم که شخصی بوده که به من بدی کرده و با من رفتار نادرست داشته

    من خودم افرادی که نزدیک من هستن دو سال پیش حرف هایی به من زدند که من خیلی ناراحت شدم و رنجیدم یادمه حس قربانی بهم دست داده بود و توقع از اون افراد نزدیکم نداشتم میشه گفت یه جور دیگه حساب کرده بودم روشون

    من یادگرفتم داستان تکرار نکنم یادمه برای همه رفتارهایی که باهام شده و حرف هاشون که به من بد کردند میگفتم ، تا اینکه سعی کردم در کاغذ بنویسم و ببخشمشون یکم آروم تر میشدم ولی از ته دل نبخشیده بودم ، بعد سعی کردم با قلبم ببخشمشون و حتی براشون دعا میکنم .

    بعد قوانین فهمیدم حس کردم اون افراد که خیلی بهم نزدیکن باید میرفتن از زندگیم چون در فرکانس هم نبودیم و اگر اونا در زندگیم بودند رو من تاثیر منفی داشتن و پذیرفتم و تونستم راحتر ببخشم

    ذهن می‌خواد همیشه یاد ما بنذازه ولی باید توجه برداریم و بگیم حتما خیریتی بوده و میبینم به نفع من شد و باعث شد من روی خودم کار کنم و به سایت هدایت شم و بدونم من خودم هم از درون ایرادهایی دارم و ریشه یی روی خودم کار کنم و میبینم چقد پیشرفت کردم و چه درهایی برام باز شده

    و به قول دوست عزیز که گفت من اون شخص بخشیدم انگار خودمو بخشیدم ، منم در حقیقت خودمو بخشیدم

    و من فقط باید سعی کنم طبق قوانین خداوند عمل کنم و بتونم احساسمو خوب نگه دارم.

    و تنها قدرت جهان رب بدونم خدا بدونم و فقط روی خدا حساب باز کنم ‌

    و بدونم جز خداوند قدرتمند هیچکسی نمیتونه به من کمک کنه و دستمو بگیره و به خداوند اعتماد کنم

    و اینکه خداوند برای من کافیست

    و در آخر هم خدا برام میمونه و با خداوند باشم

    و تنها خداوند بپرستم و از خداوند یاری بطلبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    کینه و نفرت مساویست به بیماری

    درکل خیلی فایل آگاهی دهنده بود خداره صدهزار مرتبه شکر که در مسیر دریافت این آگاهی ها قرار گرفتم .

    من ازین فایل یاد گرفتم که نتایجم باید صحبت کند نه خودم ، نیاز نیست که همه جا بگم که من فلان چیز را بدست آوردم ، فلان کار را کردم یا فلان موفقیت را کسب کردم فقط باید نتایجم صحبت کند .

    بعضی مواقع دقیقا همه چیز خوب پیش می‌رود و درهمین زمان یک اتفاق بد میفتد و باید درهمین زمان بتوانیم خودمان را کنترول کنیم. معمولا اگر رویه بد دیگران را می‌بینم خیلی ذهنم اذیتم می‌کند اما باید درک کنیم که ببخشیدن دیگران باعث راحتی خودمان می‌شود، باید دیگران را ببخشم فقط به این دلیل که خودم لایق آرامشم . شاید بعضی اوقات رفتارهایکه ما در مقابل دیگران انجام می‌دهیم، شاید خودمان صدهابرابر بدتر از او رفتار که فرد مقابل انجام داده باشد خودمان انجام داده باشیم ، پس خودمان را و یاهم دیگران را ببخشیم اما براحتی به رفتارهای بد دیگران توجه میکنیم و به رفتارهای بد دیگران توجه نمی‌کنیم.

    یکی‌از دلایل بیماری کینه داشتن و نفرت داشتن از دیگران است .

    خدا را صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: