نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
- حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
- تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
- “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛
منابع بیشتر
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری19MB20 دقیقه
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام و سلامتی و رحمت الهی به استادهای نازنینم دلتون پر از نور الهی
سلام به همه دوستان توحیدی ام
خدایا به امید خودت
داشتم با خودم فک میکردم آیا کسی هست تو زندگیم که هنوز نبخشیدم، یادمه یه روز اسم همه کسانی که ازشون دلخور بودم نوشتم و بخشیدم
ولی این فایل دوباره به یادم آورد که نه هنوزم هستند کسانی که کاملا نبخشیدمشون
گاهی توی ذهنم این نجوا میاد که دیدی باعث شد زندگیت خراب بشه
اون باعث همه ناراحتی تو شده ، اون باعث شد از همه چی دست بکشی و شادی درونیت از بین رفت
اون باعث شد دیگه انگیزه ای برای ادامه نداشته باشی و…..
بعد سریع به خودم میگم مریم تو باید ببخشی، تا کی میخوای مثل یه وزنه سنگین اعمال و رفتار این آدم به دوشت بکشی ….
چند روز پیش که به این نجواها فک میکردم، و سعی میکردم تمرکزم ازشون بردارم
انگار یه حسی بهم گفت ، توجه کردی داری با این حرفا به این آدما قدرت میدی ، داری میگی اون باعث بدبختی شده، اون زندگیم ازم گرفت، اون امید و انگیزه ام ازم گرفت و…. مریم می دونی این حرفا یعنی به غیر خدا قدرت میدی، یعنی داری شرک میورزی
یعنی خداوند با اون همه قدرت و عظمتش نمی تونه زندگی تو رو سروسامان بده تو هر وضعیت و شرایطی که هستی، یعنی خداوند نمی تونه بهت انگیزه و امید بده و دلت روشن کنه به ادامه راه، یعنی خدا نمی تونه … واقعا چی فک کردی ، اصن فکر هم میکنی ..
چطور تو داری ایمان خودتو نشون میدی ، خداست که تمام قدرت در دسشه، خداست که اراده کنه بگه خلق شو خلق میشه
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى گوید باش پس [بى درنگ] موجود مى شود (82)
خداست که هادی و هدایتگر تو توست
یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ..» «هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی است و هر کس را گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت.
خداست که در کسری از ثانیه می تونه همه چیو به نفع تو تغییر بده
آیا تو به اندازه یه بخشش می تونی تسلیم اراده خدا باشی
ما ایمان به خدا داریم ولی تسلیم اراده خدا نیستیم، میگیم خدایا من بهت ایمان دارم ولی غیبت میکنم
من بهت ایمان دارم ، ولی کمی دروغ که اشکالی نداره
من بهت ایمان دارم، قبولت دارم ولی ازم نخواه این بشر ببخشم
من بهت ایمان دارم ولی فقط این دفعه رو … بعدش توبه میکنم
ما ایمان داریم ولی در عمل تسلیم خداوند نیستیم
۞ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ
بار الها، تو مرا از سلطنت (و عزت) بهرهداری و از علم رؤیا و تعبیر خوابها بیاموختی، ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند 101 یوسف
حضرت یوسف بعد از تمام ماجراهایی که براش اتقاق افتاد دست به دعا برد و از خداوند خواست که خدایا تا لحظه مرگ تسلیم و مسلمان قرارم بده ، همه پیامبران در دعاهاشون این خواسته رو از خداوند داشتن چون از یه لحظه بعدشون خبر نداشتن که آیا هنوز تسلیم تمام و کمال امر خدا هستند یا نه… من چقدر دعا میکنم که تسلیم امر خدا باشم ، چقدر در عمل تسلیم امر خداوند هستم.
الله اکبر از دل بزرگ حضرت یوسف
گفت من میرم زندان ولی حقارت و پستی قبول نمی کنم
رفت زندان و سالهای زیادی از عمر با برکتش زندان بود ولی اونجا هم دست از آگاهی دادن به بنده گان خدا نکشید ، آدم خوب هر جا که باشه بوی عطر آگاهی هاش اونجا رو پر میکنه…چه کاخ عزیز مصر چه زندان…
بعد از تعبیر خواب پادشا ، پادشاه گفت یوسف بیارید پیش من
ولی یوسف گفت :باید تکلیف من مشخص بشه که بیام بیرون…
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَىٰ رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَهِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ ۚ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ ﴿۵٠﴾
و پادشاه [مصر] گفت: یوسف را نزد من آورید. هنگامی که فرستاده [پادشاه] نزد یوسف آمد، یوسف گفت: نزد سرورت بازگرد و از او بپرس حال و داستان زنانی که دست های خود را بریدند، چه بود؟ یقیناً پروردگارم به نیرنگ آنان داناست.
بعد از مشخص شدن قضیه زلیخا و زنان مصر و اقرار آنها به پاکی یوسف
یوسف پیامبر، قصد تلافی نکرد و همه اونها رو بخشید
یا زمانی که براداران یوسف فهمیدند که عزیز مصر برادرشان هست و عذر خواهی کردند یوسف خیلی راحت و همان لحظه آنهایی که قصد ذلت و خواری و مرگ یوسف میخواستن بخشید
قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِی ۖ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا ۖ إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٩٠﴾
گفتند: شگفتا! آیا تو خود یوسفی؟! گفت: من یوسفم و این برادر من است، همانا خدا بر ما منت نهاده است؛ بی تردید هر کس پرهیزکاری کند و شکیبایی ورزد، [پاداش شایسته می یابد]؛ زیرا خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند. (90)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿٩١﴾
گفتند: به خدا سوگند یقیناً که خدا تو را بر ما برتری بخشید و به راستی که ما خطاکار بودیم. (91)
قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿٩٢﴾
گفت: امروز هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را میآمرزد و او مهربان ترین مهربانان است. (92)
یعنی یکبار هم به روی آنها نیاورد که شما چرا این کار با من کردید
چون روح حضرت یوسف اونقدر بزرگ شده بود که هر ناراحتی در خودش حل میکرد، و تمام این بزرگی از تضادهایی بود که با ایمان وبا تسلیم به درگاه خدا بهش رسیده بود، جزع و فزع نداشت، ناسپاس نبود، فرمانبردار نفسش نبود، راست گو و مهربان و بخشنده بود.
خب من چرا نبخشم، من چرا رها نباشم از هر قید و بند ، من چرا مثل یوسف پیامبر بزرگوار نباشم، اینهمه انسان از اول خلقت اومدن تو این دنیا و رفتن چرا اسم حضرت یوسف و بقیه آدمها یی که اسمشون در قرآن اومده ماندگار شدن
آره اگر میخوای تو این چند روز زندگی دنیا بهترین خودت باشی که لحظه مرگ بگی خدایا راضیم از همه چی، از تو ،از خودم، از زندگیم، باید متفاوت رفتار کنی باید در کنار ایمان ، تسلیم باشی و در عمل نشون بدی که واقعا تسلیم هستی….
خدایا همین الان ، همین حالا از تمام کسانی که دلخوری و ناراحتی دارم در روزهای آخر سال 402 بخشیدمشون، خدایا بخشیدمشون خدایا بخشیدمشون
انشاءالله میخوام که سبک و با آرامش و تسلیم به درگاه تو سال جدیدم شروع کنم ،و به کمک خودت بهترین زندگی را برای خودم بسازم.
استادعزیزم از تمام لطف و مهربانی و آگاهی هاتون بی نهایت سپاسگزارم. الحق که شما دستی از دستان خدای مهربان هستید…