گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
  • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
  • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
  • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری
    19MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام» در این صفحه: 2
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    سلام ب استاد عزیز

    و استاد شایسته عزیز

    دوستان عزیزم ، من ی بحثمختصر چن دقیقه ای با خانمم داشتم ، البته ب ظاهر چن دقیقه ولی در باطن شاید 10 روزه ک ذهنم درگیرشه و نمیزاشته ک احساس لذت از زندگی کنم

    خانمم وقتی اصرار کرد ک بفهمه من دینم چیه و وقتی فهمید ک من ب نماز و روزه و غسل و …… هیچ اعتقادی ندارم خیلی بهم ریخت و بهم گفت تو انسان نیستی و تو با حیوون هیچ فرقی نداری

    حالا حساب کنین ما دو تا چقدر عقب افتاده بودیم ک موقع ازدواج تقریبا 20 سال پیش با هم این صحبت ها رو نکردیم

    فقط مادرم همسرم رو پسندید

    و مادر همسرم منو پسندید و رفتیم ک زندگی کنیم

    و من همیشه قایم میکردم ک ب دین اسلام پایبند نیستم

    تا این یکسال اخیر ک جدی روی دوره عزت نفس استاد کار میکردم سعی کردم آروم آروم همه چی رو بگم

    ک اینم اشتباه بود

    من چی کار دارم ب دیگران

    حتی همسرم

    خلاصه خانمم فهمید و منو مساوی حیوانات فرض کرد

    خیلی بهم برخورد

    و من کلا گیر هیچ چیزی نبودم توی زندگیم

    فقط گیر و وابسته روابط زناشویی بودم

    اونم ب خاطر باور غلط گذشتم ک ب خاطر سرخوردگی ب هیچ لذتی نرسیده بودم (لذت مثلا خرید های اونچنانی – لذت مثلا داشتن ماشین با کلاس و لذت تفریح سفر اروپایی و …. )

    حالا ذهن فقیرم میگفت ک پس تو ک ب اون لذت ها نرسیدی لا اقل از این لذت استفاده کن

    لذت رابطه زناشویی

    اما باور الانم اینه ک رابطه زناشویی در مقایسه با لذت های واقعی ، اصلا لذت بحساب نماد

    مثلا تو خالق یِ چیزی توی کسب و کارت باشی

    مثلا تو کار آفرینی کنی

    مثلا سفرای لذت بخش اروپایی

    مثلا ی کسب و کاری داشته باشی ک عاشقانه جونم براش بدی

    خیلی چیزاس

    وقتی خوب فک میکنم میبینم رابطه زناشویی در مقابل اون لذت ها اصلا لذت بحساب نمیاد

    فقط من حسام گول شیطان رو خوردم دیگه

    راه دور نمیرم دیگه

    خلاصه

    خانمم ب خاطر مذهبی نبودن من و گذشته داغونم هیچوقت دل خوشی ازم نداشت و طبیعتا با عاطفه باهام رفتار نمیکرد

    حالا حساب کنید ی آدم گدا مث من

    و خانمم هم ک دل خوشی از این گدا نداره

    حالا چطوری میتونه این گدای محبت ، از این آدم خسیس محبت محبت بگیره

    اصلا ی چیز خیلی

    رابطه خیلی درب داغون

    سالها و سالها باج دادم بابت برقرار بودن رابطه زناشویی

    سالها و سالها شرک داشتم و خودمم خبر نداشتم دیگه

    سالها و سالها ناخواسته ب خدا میگفتم تو ک عرضه نداری ی خانم با محبت بدون باج نسیبم کنی دیگه

    حالا باجام چطوری بود

    با دین دروغین مثلا ی جوری وانمود کنم ک منم نماز میخونم

    ی جوری وانمود کنم ک منم از فلان چیز خوشم میاد و پولشو میدادم مثلا چادر بخرن و بپوشن

    این کینه و نفرت خاموش بعد از اینکه خانمم اعلام کرد تو حیوونی روشن شد

    و منم بعد از 10 روز رو ب خدا کردم و گفتم

    خدا جون من اومدم دوره احساس لیاقت رو تموم کردم

    توی اونجا کلی احساس لیاقتم رشد کرد

    کجای کارم ایراد داره

    خدا جون بهم گفت ک

    مگه استاد توی جلسه 4 نگفتن احساس ارزشمندیتونو گره نزنین ب عوامل بیرونی – چون عوامل بیرونی هر لحظه – هر ماه – هر سال تغییر میکنه

    اینکه دیگران از بیرون بگن تو خوبی – یا تو بدرد نخوری

    این از بیرون توهه

    اونی ک توی قلب توهه و در درونته و خداست ک تو رو با هر شکلی ک باشی روزی میده

    اگ آدمای بیرون بگن تو بدرد نخوری و اگ درست بگن پس خدا هم باید بلاهای آسمون و زمین رو بیزه سرت

    پس خدا باید روزیتو قطع کنه

    مگه اون آدمه توی روستاهای سودان و آفریقا از خدا روزیشو نمیگیره

    و………….

    پس خدا ب هر شکلی باشیم برای ما ارزش قائله و دوسمون داره

    با این دلایل

    امروز تصمیم گرفتم ک آأما رو ببخشم با هر طرز فکری ک دارن

    امروز ممکنه خانمم بگه چون مسلمون نیستی حیوونی

    فردا ممکنه مادرم بگه فلان

    پس فردا همکارم بگه تو بی معرفتی

    پس احساس ارزشمندیمو نمیتونم گره بزنم ب حرف دیگران در بیرون

    اولین اشتباهم ک ی میلیون بار استاد توی تمام فایلهاشون گفتن اینه ک آقا کاری ب بقیه نداشته باشین حتی ب خانوادتون ملا غلط گیر نباشین

    من اومدم ب خانوادم گفتم ک استاد درساشون چجوریه قانون چیه

    چوبشم خوردم

    دومین اشتباهم این بود ک توی درس 3 استاد گفتن ما باید ب خانوادمون یا همکارمون حرفمون رو بگیم و خط قرمز هامون رو بگیم اگ بی احترامی میبینیم یا حد و مرزمون رعایت نمیشه بگیم- حرفمون رو با کمال احترام بزنیم

    من حرفمو با کمال احترام زدم

    اما منی ک ی 20 سال دروغ گفتم چطور میخوام ی شبه خانمم بهم اعتماد کنه

    راست میگه

    میگه تو گفتی ب مذهب مقید هستی ولی الان فهمیدم ک نیستی

    بعد همه این حرفا

    حالا این اتفاق افتاده حسام جان چرا میخوای انگشت اشاره رو بسمت پدر و مادرت ببری

    مگه روز خواستگاری زبون نداشتی

    حالا گذشته چرا دوباره میخوای ب خانمت ثابت کنی ک همه انسانها پیش خدا ارزشمندن و تو حق نداری ب من بی احترامی کنی

    10 روزه ذهن خودت رو بستی ب منفی ها و میخوای ثابت کنی ک در کنار اون مثلا نماز نخوندن در کنار اون مذهبی نبودن –

    خیلی خوبی های دیگه هم داشتی و ب زور ب خانمت ثابت کنی ک آدم خوبی هستی

    این درس بزرگی رو ب من داد ک یا مثل آدم روی تمرینام توی دوره ها کار میکنم و عملی انجامشون میدم

    یا توقع تغییر زندگیم ب شرایط عالی رو نداشته باشم

    برمیگردم ب درس این فایل

    • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛

    • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛

    • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛

    • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است

    بخاطر این کینه حسام داستان ما تقریبا 10 روزه ک شونه و کتفش درد گرفته

    بخاطر این نفرت حسام داستان ما تقریبا 10 روزه ک از کار کردن روی خودش لذت نمیبره

    و دیگه خودتون میدونین رفتم توی باقالیا

    استاد جان

    ببینین چقد خوب رو خودم کار کردم

    دوستان عزیز ببینین چقدر قشنگ عَمَلی رو خودم کار کردم ک یِ نفر آدم با یک کلمه حرف میتونه تمام احساس لیاقت یکساله منو زیر سوال ببره و حالمو بد کنه

    یعنی یکسال کار کردم با یک کلمه حرف با یک باد ملایم تمام اون شخصیت من خورد شده

    خوب نمیخواستم خود تخریبی و سرزنش کنم

    میخواستم بفهمم جریان چیه و چرا من از کار کردن روی خودم ک بصورت هر روزه دارم زمان میزارم لذت نمیبرم

    تازه دوستان عزیز من راج ب خیلی چیزا تو این موضوع نگفتم

    من راج ب احساس گناه نگفتم ک ب خودم میگفتم چرا بدون فکر این ازدواج رو کردم

    ک استاد گفتن بدترین فرکانس – فرکانس احساس گناهه

    چقدر خانمم رو با خانم های دیگه توی همه جا توی همسایه و همه جا مقایسه کردم

    چقدر گفتگوی درونیم توی این سالها با خودم بد بوده

    چقد دنبال تائیدد شدن بودم ک احساس تائید شدن از بی لیاقتی میاد

    چقد مسئولیت رو گردن بابا و مامان انداختم

    چقد حسادت کردم ب رابطه دیگران

    چقد شیطان بهم گفت تو هم براش تلافی کن و حالشو بگیر

    وووووو

    اووووووه – تا فردا میشه نقص شخصیتی پیدا کرد

    و امروز خدا بهم الهام کرد و درسی ک حسام از این داستان گرفت

    I. اولا ببخشش -نه تنها اونو بلکه خیلی ها هستن ک باید ببخشیشون

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : بخشش باعث میشه خودت ب آرامش برسی

    II. دوما ک 6 ماه سکوت کن و گوش ب حرف استادت بده

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : آیا توی یکسال نتیجه گرفتی یا نه ؟

    بخدا توی این یکسال نتایجی گرفتم ک توی 45 سال قبلی زندگیم نگرفتم

    اصلا همین ک من میتونم حرفمو بزنم تا قبلا ک غلام حلقه ب گوش خانمم و مادرم و همکارم بودم تفاوتش از زمین تا آسمونه

    اینکه امروز خودمو آدم حساب میکنم

    III. حسام جان اصلا کاری ب بقیه نداشته باش

    IV. حسام جان با هیچکس بحث ، حتی مختصر راجع ب عقاید نکن حتی ب کسی نگو آقا آشغال تو خیابون نریز

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : قانون تمرکز میگه اگ ب دیگران بگی آشغال نریز – تمرکزت رو از درست کردن مسیر خودت برداشتی و این همش ضرره

    V. اگ کسی بهت گفت تو انسان نیستی و تو با حیوون هیچ فرقی نداری بگو خیلی هم ممنونم گردن من از مو باریکتره چون میخوام ب آرزوها و چیزای دوس داشتنی زندگی خودم فک کنم

    VI. اگ فرصت ازدواج دوباره پیش اومد راستگو باش

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : باور کمبود و نبود آدمی ک تو رو درک کنه برات سمه و برات جهنم میسازه- باور کن یا رابطت خوب میشه یا ی آدم بهتر وارد زندگیت میشه چون جهان – جهان فراوانیه

    VII. حسام جان همیشه راست بگو چون دروغ از شرک ب خدا میاد

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : راستگویی یعنی من با خودم در صلحم و با اینی ک هستم حال میکنم و خدا هم دوسم داره پس نظر دیگران پوچ و بی ارزشه

    VIII. حسام جان ب رفتار و حرف و عملکرد دیگران حتی دوستان سایت کاری نداشته باش چون اگ باور کنی -اگ حسام جان باور کنی ک خداوند مستقیما هدایتت میکنه تا لذت ببری دیگه تو هستی و باورای استاد و خداوند .

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : خداوند توی سوره شمس 7 بار قسم خورده من خیر و شر بنده هامو مستقیما بهشون میگم

    IX. حسام جان از وابستگی ب هر چیزی دوری کن حتی روابط زناشویی و باورتو عوض کن ک این ی دروغ محظه ک رابطه باعث خوشحالی و لذت تو میشه چون هر عامل بیرونی تغییر میکنه – اگ حسام بخوای شادیتو گره بزنی ب اینکه خانمت بهت حال بده – ی بار هست و ی بار نیست و اونموقع ک نیستش تو حالت بد میشه و این خلاف قانونه

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : یکی از نشانه های کمبود احساس لیاقت ، وابستگی ب هر عامل بیرونیه

    X. حسام جان سرخوردگی رو از خودت دور کن تو با استاد و خدا و سایت ب همه آرزوهات میرسی – چون خیلی ها رسیدن

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : دیر شد – سِنِت زیاد شده – یالا باش نجوای شیطانه

    الهام خداوند میگه با دنیای فراوانی همیشه فرصت هست و هر روز داره فرصت ها بیشتر و بیشتر میشه

    XI. حسام جان حواست ب نجواهای شیطان موقع روابط باشه

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : شیطان همیشه وعده فقر و فحشا میده و خداوند همیشه وعده فزونی و نعمت میده

    XII. حسام جان دنبال تلافی کردن توی روابط نباش ک ب خودت لطمه میزنه و از باور کمبود میاد

    استاد جان چی گفتن

    گفتن :ی باوری هست ک همیشه حرفها و جملات و کلماتمون از باور کمبود میاد ک این خیلی لطمه میزنه تلافی کردن یعنی بنده های خوب ودستای نازنین کم هستن و بخشیدن و باور فراوانی یعنی بهترشو خدا میرسونه

    XIII. حسام جان آدما ب ی گدا چیزهای خوبشون رو نمیدن پس گدایی هر چیزی و گدایی محبت -ارزشمندیتو زیر سوال میبره

    استاد جان چی گفتن – این دقیقا حرف خود خود استاد عزیزه

    XIV. حسام جان باج دادن ب هر شکلی خدا رو ناراحت میکنه چون شرکه

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : باج دادن یعنی دیگه پیدا نمیکنم و تموم شده ک از باور فقر و کمبود میاد

    XV. حسام جان احساس ارزشمندیتونو گره نزن ب عوامل بیرونی – چون عوامل بیرونی هر لحظه – هر ماه – هر سال تغییر میکنه

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : من مثل ی بچه -مثل یک کتاب بخودی خود ارزشمندم و هیچ عامل بیرونی نمیتونه احساس خودارزشمندیمو ازم بگیره

    XVI. حسام جان ی میلیون بار استاد توی تمام فایلهاشون گفتن اینه ک آقا کاری ب بقیه نداشته باشین حتی ب خانوادتون ملا غلط گیر نباشین اما اگ خط قرمز هام زیر سوال میره من باید ب خانوادم یا همکارم حرفمو بگم و خط قرمز هامو بگم –حرفمو با کمال احترام بزنم اما با این باور ک اون آدمه ب اندازه پشه قدرتی نداره ک حال منو بد کنه یا بتونه ب زندگی من لطمه بزنه

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : تو برو خودتو درست کن آدمای نازنین ک دوس داری همونجوری میشن ک میخوای نگران نباش و اینکه هرگز تو نمیتونی تغییری توی دیگران حتی پسرت ایجاد کنی

    XVII. حسام جان ب همون اندازه ک برای شخصیت خودت احترام قائلی باید برای عقاید و مذهبی بودن دیگران هم احترام قائل بشی

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : اول برو ببین تو خودت اون آدم خوبه هستی و قابل احترام هستی بعد انتظار داشته باش – جهان آیینه بیرون منه – هر فرکانسی بفرستم همسنگ و هم اندازه همونو توی زندگیم میبینم

    XVIII. هیچوقت حسام جان دنبال ثابت کردن چیزی ب کسی حتی ب خانمت نباش

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : اینکه هرگز تو نمیتونی تغییری توی دیگران حتی پسرت ایجاد کنی

    XIX. حسام جان فقط اجازه داری ب خوبی های دیگران توجه کنی

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : قانون توجه ب زیبایی ها یادت نره ک زیبایی رو ب زندگیت بیاره

    XX. بقول استاد توی این فایل

    XXI. نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛

    XXII. حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛

    XXIII. تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛

    XXIV. “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است

    I. حسام جان داستان درد گرفتن شونه و کتفت از همینه

    II. حسام جان داستان لذت نبردن از درسهات از همینه

    III. حسام جان باورشو بساز ک یِ نفر آدم با یک کلمه حرف نمیتونه تمام احساس لیاقت تو رو زیر سوال ببره و حالتو بد کنه

    IV. حسام جان اگ بری دنبای استفاده از یکی از نقص هات بصورت رگباری نقصهای دیگه هم وارد زندگیت میشه مثل احساس گناه – مثل مقایسه

    -گفتگوی درونی بد -تائید شدن – مثل بی لیاقتی – انگشت اشاره بسمت دیگران گرفتن – حسادت – تلافی کردن – حالشو بگیر –

    استاد جان چی گفتن

    گفتن : باورها ی شبه بوجود نیومدن ک ی شبه از بین برن تو حواست باشه توی مسیر درست بمون – تمرکزت رو بزار ب زیبایی های سایت -خود بخود دنیای اطرافت وقتی زیبا شد نواقصت فرصت ندارن خودنمایی کنن

    و همینطور اگ تو مدام ب خوبی ها توجه کنی هر لحظه اونا زیباتر و زیباتر میشن و بیشتر میشن-

    یعنی ب نقص توجه کنی اونو بیشتر کردی

    یعنی ب زیبایی توجه کنی اونو بیشتر کردی

    این یک قانون است

    عاشقتونم

    خدای عزیزم

    استاد

    خانم شایسته

    دوستان سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    سلام ب روی ماهت

    الهام خانم عزیز و پرانرژی

    چقدر سپاسگزارم ک از وقت ارزشمندتون برای کامنت زیباتون برای من گزاشتین

    الهام جان توی تاریکی شب

    من و خدا صحبت میکردیم

    بخدا گفتم هدایتم کن بنده تو رو ببخشم

    )( خانمم)

    خدا گفت برو توی سایت

    اومدم و دیدم کامنت زیبای شما اومده

    همش زیبایی بود

    اما

    اون قسمت ک گفتین

    در شرایط نادلخواه است که باید ذهنمان را کنترل کنیم وگرنه تو شرایطی که همه چی خوبه دیگه الهام باید خیلی بی معرفت باشه که حالش بد باشه

    این واقعا اون چیزی بود ک نیاز داشتم

    سعی میکنم همین عملکرد رو داشته باشم

    این کلام شما ، خود کلام خداوند بود

    بینهایت سپاسگزارم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: