گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
  • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
  • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
  • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری
    19MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا توسلی» در این صفحه: 2
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 787 روز

    179مین گام روزشمارزندگی.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم دربهشتِ،سایت بهشتی .

    خداروشکرمیکنم که خانواده‌ی سالم ویک ملکه ی ثروت خدابه ماعنایت فرمودند.

    شب گذشته که به نام دخترنامگذاری شده به دخترهای خواهروبرادرهام ، تماس گرفتم وتبریک گفتم وتااون شب ‌کسی ازخانواده ماازجنسیت بچه اطلاع نداشت.

    اولین نفردختربزرگه ی خواهردومی تماس گرفتم تبریکش گفتم.

    پرسیدخاله جنسیت نوه ت چیه؟

    گفتم: دختر…………

    وای چقدرخوشحال شدچون خودش 2تاشاهزاده داره،منم4شاهزاده تادارم.

    خیلی تبریک گفت.

    وبعدبه هریک ازدخترهای خانواده تماس گرفتم وتبریک گفتم.میپرسیدن چه خبربچه هاوشوهرت ،عروس گلت خوبن!؟

    میگفتم: آره خیلی عالی هستیم خبرهای عالی دارم.

    میخندیدم :وبراشون شعرمیخوندم.

    لیلادخترآورده ،چادربه سرآورده ، چادر زری آورده، ابرو کمون آورده ،گیسوبلندآورده،دخترقشنگ آورده.

    ومیگفتم برای من دختروپسرنداره بچه ی سالم میخوام.الهی شکرسالمه.متشکرم خداجون، دمت گرم.

    همه خوشحال وباخنده تبریک می گفتن .

    شب عالی داشیم خدایادل مارو شادکردی دل آرزومندان که هرچی میخوان رو اجابت کن ودلشون رو شادکن.آمین.

    پسربزرگم گفت: مامان عجب شبی جنسیت بچه رو اعلام کردی!

    گفتم :آره به عروسم تماس گرفتم.

    گفتم: من الان توفامیل جنسیت بچه رو اعلام کردم گفت: آره چقدربه موقع.

    خدایاشکرت نوه دارشدنم رو با بله برون دخترخواهرم به همه اعلام کردم.جنسیتشم الان ازبس که خدا ، خیلی خداس وهمه کارهای مارو، از روی برنامه انجام میده. خدایاتوخیلی خدایی، منم میخوام خوب خیلی بنده ت باشم!ولی بلدنیستم.کمکم کن.

    چندروزپیش به مدیرمسئول مجموعه(ساختمان پیش فروش)تماس گرفتم: که کابینت سازمیخوام ببرم لطفابانگهبانی هماهنگ کنیدوصبح هم دوباره تماس گرفتم گفت :راحت باشید.

    منوپسرم بافامیلمون رفتیم داخل پروژه اتاق نگهبانی کسی نبود. پسرم جلوترباآقای کابینتی جلورفت صدازدکسی جواب نداد.

    جلوتررفتن به سمت پروژه نگهبان کنارشیرآب بودسریع جلو آمد.وگفت آقاکجا!؟آقاکجا!؟ پسرم گفت میریم داخل واحدتامیخواست چیزی بگه.سریع خودم سلام کردم ومنوبهترشناخت.

    پسرم گفت: مابامدیرهماهنگ کردیم ومنم پرسیدم مگه به شمااطلاع ندادن؟

    بنده خداگفت: بذارین بامهندس هماهنگ کنم.

    یک آقای مهندس صدای ماروشنیدازپنجره نگاه کرد.

    ونگهبان گفت: برای ورود با آقای مدیرهماهنگ کردن.

    بازاون مهندس گفت: بزارین بامسئول هماهنگ کنم.

    بالاخره این آقای مهندس که مثل پسرخودم جوان است از داخل ساختمان بیرون آمد.

    گفت: قرارنیست کسی بیادسرِ پروژه!گفتم مابدون هماهنگی نیومدیم.

    گفت الان یک آقایی اومده اندا’زه ی درها رو بگیره اجازه ندادم!پس لطفا به کسی نگین ماواردپروژه شدیم! گفتیم ماچکاربابقیه داریم ماباکسی ارتباط نداریم.

    پرسیدبفرمایین چکاردارین؟!

    پسرم گفت :کابینت سازآوردیم.

    گفت :ماتافلان تاریخ که کلیدواحدتحویل دادیم بعدبرااندازه گیری بیاین!!!!!

    این آقای مهندسی مثل پسرخودم جوان هست.

    پرسیدم چی؟؟؟!¡حرفشوتکرارکرد!!!!

    گفتم ببخشیدهاوقتی که به ماتماس میگیرن پول تزریق پروژه کنین وهرکس اندازه گیری کابینت ویاتوکاری هرچی داره انجام بده که وقتتون هدرنره!!!!

    الان این حرفی که گفتی یعنی چه!!!!!؟؟؟؟؟

    گفت: کابینت درست کردین نبایدنصب کنین تاواحدتحویل تون بشه!!!

    چون بالاسری منوزیزسوال میبره.برای رفت وآمدهاتون من مسئولم اگه توساختمون نیمه کاره چیزی توسرِشمابخوره من بایدجواب بدم.

    پرسیدم: کوبالاسری شما¡!!!! ا!!!!

    بگوبیادجلومن که بدون هماهنگی مدیرنیومدم ماهم ازخودمون می‌فهمیم.

    میخواستم بگم حالاکوتاکابینت درست بشه!؟؟

    بعدگفتم :من کابینتم درست بشه توکه بماند!بزرگترتوهم بیادنمیتونه جلوِ منوبگیره !¡!!

    گفت: منم به نگهبان میگم راهتون نده !!!!!

    من به فامیلمون گفتم :بفرمایین داخل وپسرم پشت سرماداشت معذرت خواهی می‌کرد ومهندس هم میگفت :منم مسئولم مامانتون ازمن ناراحت شدن .

    بلاخره اندازه هاروگرفتیم اومدیم بیرون .

    به پسرم گفتم شاید دوست دارن کارهای داخلی واحدهاروخودشون انجام بدن که اینجوری گفت.

    پسرم گفت: نمیدونم والًا،چون چندروزپیش همون مهندس گفت: اگه اعضاءباهم ، هماهنگ باشند باهم ازیک شرکت سفارش درست کردن کابینت ودربهای داخلی وکل توکاریهای واحدهاروبراتون انجام بدن مناسب تر تموم میشه.

    دیگه نمیدونم منظورش چی بود.

    یک کمی به هم خوردم که چراجوابشودادم!؟

    ولی کم کم خودموجمع جور کردم.

    گفتم :اشکال نداره نه به ذهنم اجازه میدم که منو سرکوب کنه،نه کارم راجلونظرم جلوه بده ولی نه اون مقصره نه من!پس کی مقصربودنمیدانم!!!خخخخخخخخخخخ.

    من بایدسریع احساسم رو خوب کنم.=اتفاقات خوب روتجربه کنم.

    اینهاروگفتم: که میخواستم جواب سوال استادروبدم.

    فایل انرژی که نامش راخدانامیده ایم روخیلی گوش میکنم.که خداروسیستم معرفی میکنه. تااون فایل رونشنیده بودم جنس خدارونمیشناختم باافتخاراعتراف میکنم.من خیلی چیزهاشنیده بودم اماهیچی نمیدونستم.

    ایه ی اذاسالک عبادی رو از استاد شنیدم.

    بیش از50بارقرآن رو دور کرده بودم ولی این آیه رو نمیدونستم بازهم باافتخاراعتراف میکنم.

    ایه های ان یشاالله،ان ارادالله،ان یریدالله،انشاءالله رودوست دارم خیلی خوب فهم ودرک کنم.

    وقتی جواب سوالی روبفهمم مسلما بهترعمل میکنم.

    اگه جواب سوال برام مبهم باشه منم گنگ وگیجم نمیتونم درک وفهم کنم حتماعمل خوبی ندارم.

    دیروزیک فایل دانلودی نگاه میکردم که میفرمودین اگه قراره کاری رو انجام بدی نترس قدم بردار، دیگه قرارنیست مثل قبلا کارت پیش نره!.

    اگه توی مسیردرست قدم برداری کارهادرست پیش میرن.

    همین روزهابه خاطرانجام یک کاری که کل خانواده دوست داریم این کارانجام بشه پسرم هی میگه مامان شماتجسم کن که کارت انجام شده س.بقیه رو به خدابسپار منم بااین جمله ی شما امروزقدم برداشتم خدایاکمکم کن.انشاءالله به زودی بادست پردوباره براتون کامنت میذارم انشاالله.

    واینم ازشمایادگرفتم به نکات مثبت توجه کنم .

    خونه ی ما حاشیه ی بلوارِ دوربرگردون جلوی خانه ی ما قرارگرفته بعضی وقتهاتصادف میشه اصلا به چشمام اجازه ی نگاه کردن نمیدم. شایدبچه هایاعزیزدلم نگاه ‌کنن وچیزی بگم که توجه نکن.ویاعروسم سریع نگاه میکنه وبعضی وقتهامیگم توجه نکن!!!!

    ازلحاظ قضاوت،گله،شکایت،نبودن،محدودیت‌ها کمترشده.خیلی باقبلا فرق کردم. وحتی قبلا هم سعی میکردم جلوی کسی ازخدابدنگم، غیبت خدارونکنم،.آبروی خدارونبرم. ولی خوب بازهم ازحالم مشخص بودکه درونم درد ، داره.شکرهم میکردم.

    وبرای هراتفاقی میگم الخیروفی ماوقع.

    وهرکاری که خدابرام پیش میبره شکرگذاری میکنم.

    بازذهنم میگه توجلوی خدافیلم بازی میکنی وته دلت میگی خودم این کارهاروانجام دادم

    ذهنم اذیتم میکنه وگریه میکنم می‌گم خدایاتوبرام اینکاروانجام دادی منوباورکن که شکرت میکنم.

    الان بیش از4سال شده اصلا یادم نرفته چی بودم وچی شدم هرچی شدم ازلطف خداوتمریناتم بوده.

    قبلا شنیده بودم اعمالمون پاپیچ خودمون میشه!!!

    ولی نمیدونستم یعنی چه!!!!؟؟؟

    بماکانویعملون،به ماکسبت ایدیهم ازاستاداینارومیشنوم انشاالله درعمل برام آسان شود.

    ازبس که فایلهارونگاه میکنم نمیتونم بگم این فایل خیلی خوبترازاون یکی فایله.

    مثلاو اون فایلی که میگه اگه شیطان نمی‌بود خیلی راحت بودیم. ولی بودن شیطان نعمت بزرگیه توقرآن هم میگه باوجودشیطان مومن ومشرک شناخته می‌شوند.

    عاشقتونم آخیش یکم آروم شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 787 روز

    134مین ردپاتوی روزشمارزندگی باالهامات خدا.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام گرم توی این هوای پاک سردبرفی مشهدبه استادومریم جون ونوچه های استادخخخخخ.

    الهی شکرت که زندگی گرم خودم رادرکناراستادوهمکلاسیهام که شدیم یک خانواده تجربه می‌کنم.

    الهی‌ توراسپاس بابت خانه ای پرازگرمی ومحبت باخانواده ی آرام وشادم کنارهم به گسترش جهان هستی کمک می کنیم.

    الهی توراسپاس که کل خانواده سالم هستیم وبابت بزرگترین نعمت الهی نی نی جونم بی نهایت خداراسپاسگذارم.

    قبلنامیگفتن: نمازشب میخونین40نفرازمومنین روتوی نمازتون دعاکنین!

    1_الهم الغفرپدر،مادرم والی40نفر.

    بعدهافهمیدم اگه میخواین دعاتون وسیع تربشه وآدمهای بیشتری دعاکنیدکه شامل مسلمانان بشودیعنی(شیعه هاوسنی ها)بگوید.

    2_الهم الغفراللمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات

    منم برای وسعت دعایم گزینه ی2رومیگفتم!

    چرا!؟چون من که کاروانجام میدم چرابیشتروچرب وچلیب ترش نکنم!؟

    ازوقتی باقانون آشناشدم توی نمازشب میخوندم

    الهم اغفرمعلمین،الهم اغفرنونواها،الهم اغفربناهاوالی تاجایی که فکرم کارمیکردمیگفتم :وکلی ازشغلهاروبه یادمیاوردم!

    وبعدخودم گفتم: من که به قول استادبی نهایتم چرابرعکس بقیه توی جریان رودخانه حرکت نکنم؟!

    توی نمازشبم 40مرتبه می گفتم:

    الهم اغفرآدم وحواتاخاتم.گفتم دیگه وسعت دعاازاین بالاترچی میتونه باشه!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

    ازوقتی که بااین استادعزیزآشناشدم کلاازنمازشب ودرزدن درخانه غیرازخدارویادم رفته فقط واجباتم روانجام میدم!

    ماحدو21سال توی یک محله زندگی میکردیم به خاطرشغل عزیزدلم. کلی ازمردم اون محله مارومیشناختن والان هم توی صحبتهاشون میگن خیلی یادت میکنیم!

    اول اینکه هرکس هرچی میگفت:!؟مثبت یامنفی کلاجوابش روهمونجانقدی میذاشتم کف دستش.بدون جواب محال بود دست خالی بِرِه!

    ثانیااگه کسی میخواست پشت سردیگری غیبت کنه جلوی من اجازه نداشت لب به سخن بازکنه!چون میگفتم:عرضه داری جلوی طرف صحبت کن تاجوابت روبده الان که نیست حرف نزن!

    یااگه ازقربانی شدن خودشون میگفتن که مابرای فلانی این کاروکردیم اون اینجوری کردمیگفتم مقصرتویی اشتباه ازشماس دیگه جای حرفی نمیموند.

    حالاهم که یادگرفتم کنترل رودستم بگیرم سریع بزنم کانال دیگه وهمه چیزروبه هم بزنم به سمت مثبت بکشم عزیزدلم هم یادگرفته. نه! خیلی انجام بده درتوانش انجام میده چون تمرینی نداره!!!!!!!!!

    یااگرتوی جمع خودمون به هراسمی که داشتن صدامیزدیم ولی من توی هرمراسم که اعضای خانواده یافامیلشون بودصداشون میزدم (خانم ایکس)اونقدرعزت طرف رومیبردم بالاکه بعدامیگفتن لیلاتوچی مخی داری چطورعقلت میکشه که یک خانم ایکس میگی1000تاخانم ایکس ازدهانت میباره!!!!!!؟؟؟؟میگفتم بایدبه یکدیگراحترام بذاریم هنوزصحبتهام براشون خاطره مونده بعداز6سال.که ازشون جداشدم.

    یک روزیک حاج خانم که بهش قرآن یادمیدادم تماس گرفت. گفت: من بیشروقتهابادخترهاکه هستم نه باکسی دیگه غیبت شمارومیکنم. البته حرفهای قشنگ دربارت میزنیم!میگفت به بچه ها میگم یک دوست فهمیده وزرنگ داشتم ازمحل رفت. ودلم میسوزه راهش دورشد.

    پرسیدم چراآخه !!؟؟؟گفت چون اگه دهانت روخُرد میکردن ازکسی هم که ناراحت بودی یاحرف نمیزدی یاازخوبیهاش میگفتی!پرسیدحالامیخوام بدونم ازکی وچندسالگی این غیبت نکردن رویادگرفتی!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

    گفتم منم جوری که شمامیگین نیستم ولی من ازبچگی سعی کردم هرحرفی هست جلوی همون شخص بزنم وتمامش کنم ویاحرفی روبهش زدم جای دیگه شایدگفته باشم که من به فلانی چیزی که گفته جوابش رودادم.

    استادالان حدو33سال هست مادرشوهرم وفات کردن همون شب اول به قول خاله ی خدابیامرز شوهرم گفت:مادرجاریم توی طویله به پدرشوهرم میگفته آقای فلانی اصلا قصه نخوری به30جزءقرآن خودم زنت میشم!!من نشنیدم خاله ی شوهرم میگفت فکرکنم شوهرمم فهمیده!بلاخره قبل از40لم مادرشوهرم ازدواج کردن!پدرشوهرمن خیلی ملک ومال ومنال نداشت ولی همونی که بامادرشوهرم بازحمت بی نهایت کشیده بودن یک خانه توروستاسرهم کرده بودن ویک زمین کوچک کشاورزی حتی یک دانگ به مادرشوهرم نداده بود!!!!!!

    ولی اینجا یک دانگ قبالگی این زن دوم کردوبعدازچندمدت پدرشوهرم خیلی مردساده وصادق بودازخونه بیرونش میکنه وطفلک شبهامیرفته مسجدمیخوابیده تااینکه یک دانگ بعدی روهم ازش گرفته بودوپدرشوهرم کاروانجام داده بودبعدگفت ازش بگیرین چون من ناراضیم!!!!!!!خوب پدرجان حالاکه امضاکردی میگی!!!!؟؟؟؟؟

    اون زن هم دنبال اینجورفرصتهاس وماهم گفتیم برادرشوهرم هم گفته بودکه پدرم ناراضی بود!!!!!!!!!!!!درجواب حاج خانم خیلی شیک ومجلسی گفت:پدرتون غلط کردامصاءکرد.یعنی استادبازدوباره تازه شدبرام صدای این زن توگوشمه خدایاصبرم روزیادکن!!!!!!!!!!!حالابگذریم خیلی کینه ی بدی ازاین زن داشتیم من که نننننننننفففففففففر رر. رررررررررتتتتتتتتتتتتتوتتتتتتتتت

    داشتم تااینکه استادعزیزم آقای عرشیانفرمحصول رنجش وبخشش روتهیه کردن ومنم الان حدودا 3ساله

    که برای رهای خودم وثروتمندشدن خودم همه چیزوهمه کس روبخشیدم وباخانواده برادرشوهرم هم قطع رابطه بودیم چون آقازن گرفته بودتوی فایلهای قبل گفتم که به پای ماانداخته بودن که مادامادش کردیم.وشکرخدابرادرشوهرم هم اززمین پدری ارث داشت یک دانگ به اسم خانم جدیدزداین شدآینه ی تمام قدکه خودشون ساخته بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    وازوقتی که باقانون جذب آشناشدیم حدودا3سال گذشت که کم کم جاری خانمم وبچه هاش یخشون بازشدوالان 2ساله رفت وآمدداریم خیلی به ندرت چون هم فرکانس نیستیم خدادرحدآشتی کنون اجازه ی رفت وآمدداده وگرنه شوهرمنم احساساتش گُل میکنه برارفت وآمدمنم که اعراض دارم برای رفت وآمد.

    حتی مادر خدابیامرز خودم هم باخواهرم یک همچین کارمشابهی باهمه ی ما بچه ها کردن هم مادروهم خواهرم انگارزرنگی کردن الانم اعمالش پاپیچشه ولی من همه روبخشیدم .

    والان نه توی خواهروبرادرای خودم آرامش وشادی عمقی الهی است!!!!! نه توی خانواده ی برادرشوهرم آرامش وشادی دارن!!!!!میتونم بگم که حتماغیرازدادش دومی ام ازبقیه ی عضوخانواده ما،مال وثروت فیزیکی به ظاهرکمتری داریم !!!!!!!!!ولی حسرت زندگی من وعزیزدلم وبچه هام توی دل خانواده هامون وهرکس مارومیشناسه تاابدحسرت به دل موندن !!!!!!!!! ومن ازتک تک سلولهای وجودم خداروشاکرم وگرنه ماآب دهان خودمون رونمیتونیم قورت بدیم!!!!!

    الهی سپاسگدارم تابی نهایت که اندازشوتومیدونی!!!!!!

    وازوقتی که استادعزیزم آقای عباسمنش توی فایل انرژی که نامش راخدانامیده ایم گفت خدایعنی چه وسیستم روتعریف کردنمیگم من واوووووهمه چیزوفهمیدم!نه!

    ولی روخودم کارمیکنم متوجه شدم ازاتفاقانی که برای خودم یادیگران پیش میادشده به ماکانویعملون،به ماکسبت ایدیهم.هیچ کسی برای ماکیسه ندوخته!کیسه های که برای دیگران دوختیم حالابایدجاشوپُرکنیم چون هرکس نتیجه ی اعمال خودشوبایدببینه.

    امیدوارم که بیشترازاینهاتوقعم راازخداببرم بالاوتوقعم روازدیگران پاک کنم همه برای من مردن فقط خداکافیس ایموجی ماچ وبوسه باخدا.

    عاشقتونم براتون سعادت وخوشبختی آرزودارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: