گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
  • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
  • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
  • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری
    19MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیرا آقایان» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیرا آقایان گفته:
    مدت عضویت: 730 روز

    به نام خداوند مهربان..آریای عزیز عاشقتم که انقد استرس داشتی صد درصد حرفای زیادی برای گفتن داشتی ولی استرس بهت اجازه نداد اما به نکته کلیدی اشاره کردی”بخشش”که باعث شد استاد نکته های زیبایی رو برای تک تک ما بگه که هممون توش مشکل داشتیم و داریم.اونجایی که استاد گفتن سطح توقع تون رو بیارید پایین برای من خیلی درس داشت.من قبل اشنایی با استاد و این سایت به خاطر باور های محدود کننده ای که از سالیان سال تو ذهنم بود که بهم یاد داده بودن باید شوهرت خیلی از کارهارو واست انجام بده رنج میبردم.زمانی که ازدواج کردم انجام ساده ترین کارها رو وظیفه همسرم میدونستم و گاها اگر براورده نمیشد روزها ما اعصاب خوردی داشتیم،واقعا وقتی الان به اون روزام فکر میکنم خندم میگیره خنده از سر ناراحتی که چقددددد ناآگاهانه روزامو خراب کردم و بعد از اشنایی با استاد به حدی شخصیتم تغییر کرده که واقعا باورم نمیشه که من واقعا اون توقعات بیجارو داشتم.؟مثلا اگر نون نداشتیم و همسرم به هردلیلی و شرایطی نمیتونست نیاز منو براورده کنه من میریختم بهم یا اگه جایی میخاستم برم توقع داشتم ایشون از کارشون بزنن و من رو برسونن ولی خیلی چیزای بیخود و واقعا خنده دار.ولی الان هیچ توقعی ندارم حتی انجام کارهایی که مربوط به همسرم هست مثل جابجایی یا خریدهای زیاد یا هرچیزی من خودم انجام میدم ولذت میبرم نه اینکه از سر اجبار.حتی یادمه یبار فصل سرما بود من تا همسرم بیاد لوله های بخاریو داشتم وصل میکردم خخخخخخ و یاد گرفتم هییییییچ توقعی از هیچ کس نداشته باشم و اگر کاریو بلد نیستم مثل یک کار فنی برم و یاد بگیرم جای اینکه منتظر باشم و جالبه همیشه دستان خداوند یاری رسونده و یا کارم به راحتی انجام شده چون قانونه جهانه که یک قدم از تو هزار قدم با من.الان از اینکه همسرم کاری واسم نکنه رنج نمیبرم بلکه لبخند میزنم و ارامش عجیبی دارم و اگر کاری هم برای انجام بدن واقعا لطف ایشون میدونم نه وظیفه.و نکته جالب اینجاست که بدون اینکه من درخاست کنم از همسرم خودشون خیلی کارهارو برای من انجام میدن و کارها اسان تر مبشه برای من.چقد زندگی با عمل کردن به این قوانین لذت بخشه. خدایا خیلی دوست دارما..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: