گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط

185مین گام روزشمارزندگی من باحمایتهای خداوند.

سلام خدمت استادوکلیه ی اعضای سایت.

خداراسپاسگذارم که انشاءالله عقل سالم دربدن سالم ماعنایت فرمودبابت فرشته ی کوچکم بازهم سپاسگذارخداهستم.

2روزعروس گلم خانه ی مابودوپسرم شب کاربود.

توی گوشی یک دست لباس دخترانه دیدرفت خرید.

گفت: مامانم پول داده خودم خریدکنم.

بعدازخرید لباس دوباره رنگ موردنظرم رو توگوشی دیدم، گفتم این رنگ هم قشنگه گفت بیشترپسرونه س.بعدم میخوام اینجوری واونجوری باشه!!!

روزبعد، بازدوباره گفت: مامان این رنگ لباس که شماخیلی دوست داری( جنس تُرکِ) که از لباس دیروزی خریدم ایرانی بودوقیمتش بالابود!!!! این لباس هم جنس عالی، هم شیک تر،هم قیمتش ازایرانیه مناسب تره! دیدیم وپسرم هم تائیدکرد.

وبه مادرش گفت: این لباس رو الان دیدم مادرشوهرم پسندیده شماهم میپسندی !؟

وعکس لباس رو برای مامانش فرستادبنده ،خداگفت: :آره قشنگه بخرید.

ازغروب تااذان آماده ی خریدشدن پول توکارت کفاف نمی‌کرد.

عروسم گفت :کارت رمزدوم موجودی کافی (؟)این پسرم که ازدواج کرده، گفتم: که کوچکترین پسرم هست وخیلی هم دردانه ی خانواده س به داداش2می تماس گرفت علی جون اینقدرپول داری بزنی به کارت زنداداش لازم داره!!!!!!

ازاونجایی که 3تاداداشهاساپورتش میکنن، گفته بودالان براتون واریزمیکنم.

منم که سریع ازاول همه چی رو به هم ربط میدم، و، وصل میکنم.

تاخانمش گفت :عزیزم رفتی بیرون پول قسط رو، واریزکن وشماره کارت دادش رو بگیرپولشو واریز کن!!!!

تاپسردومی رسیدپرسیدم این پولی که واریزکردی میخوای بگیری؟؟؟!!!!!!

گفت :نه!بعدم مگه این شاهزاده پس بده است!!!!!

گفتم :الان مثلامیخوادبره بریزه توکارت ولی من میگم این کادوبرای دخترگلم هست ازطرف خانواده .

پسرم گفت: باشه من که دلم نمیادازشون بگیرم .

چون این پسرم از2تاداداشای دیگه ،بیشترتحسین وتشویق میکنه برابچه دارشدنشون البته همشون ذوق دارن ازلحاظ مالی کمکش می‌کنند ولی این به زبون میاره 2تاداداشای دیگه فقط خوشحالن! وکمک مالی میکنند.

چون بچه هم دختره دیگه میگه بچه مال منه!

پسروعروسم خوشحال شدن تشکرکردن هممون هم خیلی خوشحال شدیم اولین کادوکه نمیشه بگم سوپرایزه!!!!

ولی اولین لباس روبرادخترم م م م م م م م م خریدیم.

الهی شکرت به شادی وسلامتی بپوش مامان جون.

این فایل یا امثال این فایلهارومیشنوم ذهنم میگه ببین مردم‌ چه جورپیشرفت دارن!!!!!؟

به قول استادمیگه مصرف کننده‌ای خوب راست میگه!!

ومن همیشه دقیقاهمین جمله رو، به پسرم میگفتم: که مامصرف کننده ایم!!!!

پسرم میگفت: نه خوب درآمدداریم ولی بایدراهش روبیشتریادبگیریم.

الان الحمدولله ازپارسال درآمدبچه هام بهترشده.

عزیزدلم با ماشینِ، بهتری کارمیکنه.

خداروشکرمیکنم پارسال یک بسته سبزی میخواستم بگیرم.

میگفتم :نه! سبزی واجب نیست مثلاسیب زمینی یاپیازیا…..واجب تره.

الان به خودم میگم هر روز ، هرماه، هرسال، یادِ قبلش باش ببین چقدرپیشرفت کردی؟!!!¡

الان ازهمین 2هفته پیش چقدرسبزی برای خوردن، قرمه‌سبزی،خشک کردن گرفتی هم ازلحاظ هزینش، وهم پاک کردن وشستشو، وجابجاکردنش بابا، لیلا جان ،تو هم آدمی دیگه.

ماشاءالله 5نفرهستیم خداروشکرپسرم وعروس گلم هم که بیان 7نفرمیشیم.990 /99٪کارهای خانه به عهده ی خودته دیگه چی توقع ازخودت داری؟!!!!

اینقدرخودتوبادیگران مقایسه نکن!!!!!!

همونطورکه برای استادشده توباورکن که برای توهم شدنیه.

همین که ماشاءالله بیشتراز2سال هست که پسرکوچکم توشرکت استخدام شدبه سادگی آب خوردن!!!!

درمشیت الهی، بارهبریت الهی، بایک درخواست پسرم که گفت: مامان یک زنگ به نوه دایی خودت بزن.

خوب تونبودی! نوه ی دایی جانت نبود!!!!!

پس شدیکی بود،یکی نبود!غیرازلطف خداهیچ کس نبود.

بایک سلام واحوالپرسی وخواسته پسرت روبه نوه دایی جان گفتی :خداهمه جاهاامضاءومعرف بچت شده بود.

و3تاپسروعزیزدلت هرکدام کاروشغل خودشون رادارند.

خدابعدازخودش که رئیس کاروان سفردنیوی شده وتورا به درخواست خودت اجابتت کرده برای میزبانی ومدیریت کاروان کوچک خانواده که باقدمهای تکاملیت از، زمان ازدواج تاالان ببین چقدرپیشرفت فیزیکی ومتافیزیکی داشتی وادامه دارد.

فقط صبرکن وسرت توخط ومسیر زندگی خودت باشه خداهمه رابه یک شکل نیافریدبارهاتوقرآن خواندی!

فقط گفته: به همه به یک اندازه ازخودم نفس بهتون بخشیدم، وهرکاری هم که دارین به خودم رجوع کنید.

خوب وبدچون تعهددادم همیشه باشماهستم وسرقولم هستم من قبل شما باشما وبعدشماهستم.

اول کامنت ازهدیه ی قشنگم برای دخترقشنگم گفتم که پارسال همین وقتهاهمش دیگ چه کنم ؟چه کنم ؟به روی اجاق داشتم !!ومدام هم میزدم فقط جوش وغصه توش زیرورو میشد.

الهی شکرکه امسال خیلی پیشرفت داشتیم هم فیزیکی هم متافیزیکی.

عاشقتونم استادولی فقط تواین مسیربایدلباس تقوی به صورت شبانه روزی به تن داشته باشی وصبرکنی.

واین پاشنه آشیل منه که عجله، بامقایسه، یاحسادت مثبت درهم میشه وزورشون ازمن بیشترمیشه.

کل بدنم مور، مور میکنه انگارمورچه زیرپوستم راه میره.

شماگفتین برای خودتون وقت بذارین.

دیروزپسر2می گفت: بچه های روستامون حالاشهرنشین وروستانشین فرقی نداره یک گروه تشکیل دادن جمعه هاازصبح زودوسه شنبه هابعدازظهرمیرن کوهنوردی قبل ازعید2یا3جمعه باپسرم وعزیزدلم رفتیم.

بعدهم که دوباره عزیزدلم رفت سرکاردیگه نرفتیم.

حالافرداجمعه اعلام کردن هرکس مایله جمعه ناهارآبگوشت درست میکنیم .

نفرات رو اعلام کنیدهزینه پرداخت کنیدکوههای زشک لذت ببریم وآبگوشت اَبَردِه معروف است تشریف بیارین دوست تون دارم به امیدروزی که خودم روببینم که حضورم توی این خانه چقدرمثمررثمرهست.وازخودم توقع های بی جانداشته باشم.به قول یکی ازدوستانم چندوقت پیش میگفت پسربزرگ کردن والاً زحمت داره!!!!من که 2تادارم خسته شدم!!!!!

خندم گرفت باخودم گفتم : من که لذتش رو، میبرم.

وبچه هاوعزیزدلم اصلا نه توقع دارن ،نه انتظاردارن، نه اجازه میدن ،که من غیرازخانه داری کاری دیگه انجام بدم.چون من حتی یک بسته سبزی وباقالی وهویچ، لوبیاو…..پاک کرده نمیخرم همه ی کارهاروخودم انجام میدم واینکه من کاردیگه ای نمیکنم درآمدکسب کنم نجواهای ذهنمه.وپاشنه آشیلهای خودم داره، خودم روآزارمیده.ازبیرون کسی به منوزندگیم کارنداره میخوام بیشترخودم باشم تااینکه مثل دیگران باشم وزنده مانی کنم.

خدایابه هرخیری که ازدستان توبه منوخانواده ام می‌رسد نیازمندیم یاحق یاریمان فرماآمین.

برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی دارم.