گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • قدم اول برای صلح درونی، “خودشناسی” است؛
  • جهان بر اساس “خودارزشمندی درونی افراد”، نعمت ها را اختصاص می دهد؛
  • رابطه افزایش خودارزشمندی درونی و افزاش درآمد؛
  • دوست داشتن بی قید و شرط خودت؛
  • برخورد دیگران با ما، بازتاب رفتار ما با خودمان است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط
    26MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضوان یوسفی» در این صفحه: 1
  1. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    بسم الله النور الغفور القریب المجیب الحی القیوم

    سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و مقدس

    چند وقت بود که در نوت گوشی ام نوشته بودم (نگار گفتگو با دوستان 55) و اصلا علت این کار رو نمیدونستم و جالب اینجاست که حتی نرفتم اون قسمت رو نگاه کنم تا اینکه امروز این قسمت شد قسمت 185 فصل هفتم روز شمار تحول من و اون رو گوش کردم و اولین بار بود اون رو می شنیدم شاید هم شنیده بودم یادم رفته بود. من این روزشمار رو که تا قسمت 75 که روی سایت بود دانلود کرده بودم و به ترتیب گوش می دادم و خلاصه نویسی می کردم. قسمت اول که در مورد چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه و قسمت بعد که ظلم به خود از دیدگاه قرآن بود، و قسمت چشم زخم در قران، تحول عظیمی در باورهای محدود کننده ام در این موارد بود و مرا وارد دنیای جدیدی کرد.

    اول از همه نگار خانم رو تحسین می کنم بخاطر نتایجی که گرفته دو اینکه چیزی که از این قسمت فایل برایم بولد شد احساس ارزشمندی بود و میخوام جریانی که چند روز پیش برایم افتاد رو بگم.

    قبل از اینکه وارد حرفه ی کوتاهی بشم دختر همعروسم نزدیک به یکسال قبل از من شروع کرده بود و علاوه بر دوره ای که در شهرستان خودشون رفته بود دوره یکماهه در اهواز و یک دوره ی بین المللی در تهران رفت و مرتب عکس ار کارهاش میذاشت و من کارهاش رو میدیم می گفتم وای چقدر قشنگ کوتاه می کنه. تا اینکه خودم هم وارد این حرفه شدم و دیگه اون رو دنبال نکردم و حواسم رو بیشتر به کارام دادم ولی پس ذهنم این بود که اون خیلی حرفه ای است. حتی یه روز هم که اومده بودند خونمون و صحبت سر کارتخوان شد و گفتم که کارتخوان آزاد گرفتم که محدودیت تراکنش نداشته باشم اون گفت: من بانکی گرفتم و روزی سی، چهل تا می کشم. و این شد غول در ذهنم که این چقدر مشتری داره و من اینقدر مشتری ندارم تا همین تعطیلی های اربعین گفتم تا این چند روزه مشتری ندارم بهش بگم برم پیشش. ( البته قبلش بهش گفته بودم بیام یه روز پیشش فقط نگاه کنم و فراوانی مشتری رو ببینم که برای منم منطقی بشه این حد از مشتری) بهش زنگ زدم گفت که فردا یه مشتری بیشتر ندارم و نمی ارزه بیایی و شنبه دارم میرم اهواز مدل بزنم و بذار به مدیر سالن بگم و… یکهفته بعدش بهش پیام دادم چی شد؟ جواب داد که سالن که نمی تونی بیایی فقط غیر از اینکه کله مانکن بخری بهت آموزش بدم.و من اصلا بهش نگفته بودم بهم آموزش بده. خلاصه کلا منصرف شدم تا همعروسم کوچیکه اومد خونمون و دیدم موهاش رو کوتاه کرده و مدل باب زده، گفتم کی برات کوتاه کرده؟، از قضا همین دختر همعروسم براش کوتاه کرده بود وقتی اون کوتاهی رو دیدیم، تو دلم گفتم بابا من که از این قشنگ تر و تمیز تر کوتاه می کنم. چرا پیش خودم فکر کردم اون قشنگ تر کوتاه می کنه؟!!!

    بعد رفتم اینستا رو نصب کردم و رفتم کارهاش رو نگاه کردم، بجز دو مدل که در دوره آپدیت است بقیه مدل ها را من خیلی قشنگ تر و شیک تر زدم. یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که توانایی و زیبایی کار خودم رو نادیده گرفته بودم و فکر می کردم مرغ همسایه غاز.

    بعد در مورد اینکه گفته بود من روزی سی چهل تا کارت می کشم، فکر کردم و دیدم ای دل غافل این اصلا با واقعیت جور در نمیاد مگه میشه آدم تو 6 ساعت 30 تا کار تحویل بده حتی اگه بخواد یه چتری ساده هم بزنه نمیتونه همه رو تحویل بده. و این حرف بیشتر برای بازار گرمی بود و من بدون فکر قبول کرده بودم و بجای اینکه نتیجه مثبت بده احساس عدم شایستگی بهم داده بود.

    الان وقتی این رو متوجه شدم مصمم شدم که به مدیر سالن که ازم درخواست کرد که بهش کوتاهی یاد بدم با قدرت و اعتماد بنفس کوتاهی آموزش بدم و ارزش کار خودم رو بیشتر بدونم و مسلما نتیجه ای کاملا متفاوت خواهم داشت.

    رضوان جان دوست دارم که اینقدر با استعداد و فوق العاده ای.

    استاد عزیزم تو را سپاس بخاطر آموزش های بی‌نظیر و زندگی بخش تون

    در پناه حق روز به روز همه ی ما توحیدی تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای: