نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- قدم اول برای صلح درونی، “خودشناسی” است؛
- جهان بر اساس “خودارزشمندی درونی افراد”، نعمت ها را اختصاص می دهد؛
- رابطه افزایش خودارزشمندی درونی و افزاش درآمد؛
- دوست داشتن بی قید و شرط خودت؛
- برخورد دیگران با ما، بازتاب رفتار ما با خودمان است؛
منابع بیشتر
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط26MB27 دقیقه
به نام خداوند یکتا
سلام
خدایا سپاسگزارتم که همیشه و هر زمان من رو به سمت خودت هدایت میکنی
اشتباهاتم رو موهبت میکنی
بهم میگی از هر کی هر چی دریافت میکنی از خودم داری دریافت میکنی پس همیشه کنار خودم باش سپاسگزار خودم باش همه چی بهت میدم.چقدر این فایل برام نشانه بود چقدر اگاه تر شدم این فایل رو سیو داشتم اما انگار اولین بار بود میشنیدم انگار تازه رو سایت قرار گرفته بود کاملا برام جدید بود و لازم.
تا قبل از اشنایی با قوانین و تا همین شاید 7 .8 ماه گذشته ارزشمند بودن برای من با آدم خوب بودن هم معنی بود.از بچگی این باور در من از محیط و از خانواده مونده بود که باید ادم خوبه باشی. ادم خوبه یعنی یکی یه چیزی بهت میده کلس ازش تشکر کنی.یعنی محبت دیگران رو جبران کنی.یعنی پذیرای مهمان باشی.یعنی از خودت بزاری از وقتت وگرنه خودخواهی.عادت کرده بودم به حرفای مردم که میگفتند دخترای فلانی(پدرم)آفتاب مهتاب نمیبینن پس بهترین دخترای دنیان .چقدر تو ذهمنون ارزشمند بودن رو گره زدیم به ادم خوب بودن و معیار های دیگران از ادم خوب بودن .مدتیه خیلی جدیتر دارم خودم رو شناسایی میکنم که کدوم رفتارم از کجا نشات میگیره چجوری برطرف بشه چه رفتاری رو حفظ کنم چه باوری رو حفظ کنم کدوم رو بمباران کنم.من رو همه به مهربونی بیش از اندازه میشناسن دوستان چه اقوام چه روابط کاری .کلا دوستانم که زهرای مهربون صدام میزنن .نمیدونم چرا حتی وقتی قوانین رو نمیدونستم وقتی یکی میگفت زهرای مهربون یا تو چقدر مهربونی ته دلم ناراحت میشدم.انگار قلبم میدونست یه چیزایی رو اما هنوز تو مدارش نبودم.تو روابط کاریم بیش از اونچه که باید از خودم. سلامتیم. زمان و انرژی و ارزشمندیم مایه میزاشتم .خودم رو سرزنش نمیکنم چون خدا خودش داره هدایتم میکنه حمایتم میکنه که هر بار تغییرات جدیتری رو در خودم ایجاددکنم.مهربونی خیلی هم خصلت زیبا و پسندیده ای هست و انرژی خوبی داره اما در حد تعادل.چقدر هدیه های بی مناسبت و الکی به همه میدادم.چقدر مهمون دوست بودم .خیلی دارم رو این موارد تلاش میکنم یعنی دیگه خیلی کارا رو نکنم.الان چند ساله کلی مهمونهایی که قلبا احساس خوبی بهشون نداشتم اما انقدر خانواده محبت میکردن منم جز همون خانواده و همون محبتها دیگه سالی یک بار هم نمیان به لطف خدا.دیگه حواسم بیشتر هست که چرا هدیه بدم چرا ندم.یادمه سارای عزیز دوست بی نظیرم سالها پیش قبل از اشناییم با قوانین تو یه جشنواره کشوری ازم به عنوان مربی دعوت کردن باهاشون همکاری کنم میرفتم تو مدارس و هنرستانها ورکشاپ برگزار میکردم با مجموعه اونها که تعاونی هنرمندان جوان بود تو همون ورکشاپ ها چند تا هنرستان بهم پیشنهاد چند تا پروژه دادن و به غیر از قرارداد سارا اینا چند تا قرارداد دیگه با هنرستانها هم بستم و تو چند هفته کلی پول خدا بهم رزق داد انقدر این عدم احساس لیاقت و ارزشمندی در درونم کم بود و به ادم خوبه بودن گره خورده بود که وقتی پولها به حسابم واریز شد سریع رفتم یه وسیله گرون قیمت برای ساراجان خریدم .سارا دختر بسیار بسیار توحیدی بود خیلی عجیب قوانین رو عمل میکرد البته من اون موقه اصلا قوانین رو نمیدونستم و هنوز به گوشمم نخورده بود اما رفتارهای سارای عزیز رو الان وقتی فکر میکنم انگار این دختر قانون رواز بر بوده و عمل میکرد.چقدر ناراحت شده بود از اون هدیه حتی دعوام کرد اما من احساس خوبی داشتم چون فکر میکردم این کار و این همه برکت از ساراست باید جبران کنم وگرنه انسان بدی میشم و خودخواه.حتی دیروز تو یک مساله ای متوجه شدم این رو با اینکه واقعا خیلی روش کار کردم بهتر بشم هنوز هست تو وجودم هنوز از انسانها خیلی تشکر میکنم که این خودش یه جور شرکه.استادم که همیشه راهنماییم میکنند و حتی ویسهاشون راجب کارم حکم یه دوره رو برام داره خودشون گفتن نیازی نیست انقدر تشکر کنید گفتند من هر چی گفتم یا هر راهنمایی بوده یا هر موفقیتی تلاشتون بوده (از خدا البته)و من هم به خاطر حس معلم بودن در درونم گفتم چیزی رو که میدونستم اما من همیشه زیاد از حد تشکر میکردمو حتی یکبار حیلی رک گفتند نیازی به این همه تشکر نیست و تازه میفهمم هنوز باید خیلی کار کنم.خبه واقعیت هم هست خدا بود که به درخواستهای من و سوالاتم پاسخ میدادو بر زبان ایشون جاری میشد که من هدفمند پیش برم البته که باید از ایشون هم تشکر کرد اما نه انقدر که از اصل که خداست دور بشم. البته خدا رو بسیار شکر میکنم از اینکه فهمیدم و دارم در جهت بهبود خودم تلاش میکنم.از وقتی رو احساس لیاقتم در حد درکم از فایلهای دانلودی و کامنت های دوستان دارم کار میکنم نسبت به قبل خیلی بهتر شدم با خودم مهربان تر هستم و اشتاباهاتم رو به عنوان موهبت برای بهتر شدن میپذیرم.کمتر ذهنم دیگران رو قضاوت میکنه و کمتر نسبت به قبل درگیر درست و غلط بودن رفتارهاشون میشه .این همون چیزیه که کلید یک گشایش بزرگ هست برام.حتی خانواده من بعد از حدود 5 سال نمیدونن من دارم رو قوانین کار میکنم هیچی نمیدونن جز یه خواهرم که اون هم اتفاقی فهمید و خودش هم خیلی عالی داره با یه استاد دیگه کار میکنه.میخوام بگم سعی کردم قوانین رو جار نزنم و ارشاد نکنم دیگران رو اما ذهنم مدام داشت رفتارهای دیگران رو که ناظرش بود قضاوت میکرد همین یک نشتی بسیار بزرگ بود که با تمام توانم دادم روش کار میکنم و یه مقداری بهتر شدم .خدا رو شکر میکنم و بابت این فایل سپاسگزار خدا و استاد عزی و نگین جان هستم.