گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • قدم اول برای صلح درونی، “خودشناسی” است؛
  • جهان بر اساس “خودارزشمندی درونی افراد”، نعمت ها را اختصاص می دهد؛
  • رابطه افزایش خودارزشمندی درونی و افزاش درآمد؛
  • دوست داشتن بی قید و شرط خودت؛
  • برخورد دیگران با ما، بازتاب رفتار ما با خودمان است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط
    26MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ژیلا موسوی» در این صفحه: 2
  1. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    به نام خدا

    سلام به دوست خوبم

    چند وقتی ست کامنتای پر از آگاهی شما روزی من شده

    خدارو شکر

    امشب یه تضاد یا هرچی داشتم

    میخواستم کمکم کنید اینکه من چون از سطح زندگی پایینی برخوردارم و اینو طبق آموزه های استاد ربط میدم به احساس عدم لیاقت ، ولی باز دقیقا متوجه نمیشم که چه فکر های غلط و باورهای اشتباهی دارم و چی رو باید جایگزین کنم

    تا این حد

    اگر راهنمایی کنید و سرنخی بدید سپاسگزار شما خواهم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    سپاسگزار شما هستم

    خدا کمکم کنه بتونم خلاصه توضیح بدم

    همسر من خودش که خونه والدینش نمیره و با رفتن من بخونه پدرو مادرم هم مخالفت میکنه دلایل خیلی مزخرف و گاها خنده دار داره اهل معاشرت نیست از عید نوروز فقط یکبار خانواده من و یکبار هم خواهر کوچک ایشون مهمان ما شدند،باوحود داشتن 5 خواهر و برادر هم برای من هم برای ایشون،

    من خودم با دخترم میریم خونه بعضی از اقوام ولی ایشون خودش که نمیره تازگیا هم میگه میری اونجا میایی غرررر میزنی،من اصلا همچین منظوری نداشتم فقط گفتم برادرم داره خونه چهارمش رو هم میخره ولی ایشون چون تمکن مالی زیادی ندارند فکر کرد من مقایسه میکنم … من و همسرم اولین فرزند خانواده هامون بودیم که ازدواج کردیم الان بعد از 22 سال زندگی هنوز مستاجریم بقیه خواهر برادران اوضاعشون خیلی بهتر از ماست

    من فکر میکنم عدم تمکن مالی روی اعتماد بنفسش تاثیر منفی گذاشته و بهانه گیر شده

    از خداوند خیلی کمک می‌خوام بیشتر وقتها می‌دونم دارم فرکانس احساس قربانی بودن می‌فرستم دلم بحال خودم میسوزه و … ولی سعی میکنم تو این احساسها نمونم

    می‌دونم که باید روی جنبه های مثبت ایشون تمرکز کنم ولی باز بحث پیش میاد مخصوصا وقتی پای پول وسط باشه

    می‌دونم که هردو باورهای مالی خیلی ضعیفی داریم،شغلشون هم بعد از ورشکستگی در ایام پاندمیک ،4 تا شغل عوض کرد در حال حاضر هم تو خونه ترید می‌کنه

    واقعا مستأصل میشم که کدوم قسمتو درست کنم رو کدوم جنبه تمرکز کنم، ممنون که خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: