گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم

    اول از مریم جان سپاسگزارم بخاطر بهبودی ک تو این قسمت ایجاد کردن و باعث شدن خیلی راحتتر بتونیم فایل های مورد نیاز رو پیدا کنیم..واقعا عالی شد

    من بارها این قسمت از گفتگو رو گوش داده بود و الان ک فکر میکنم میبینم خیلی درک سطحی داشتم ازین فایل،اما ازونجایی ک الان دوره احساس لیاقت رو خریدم و دارم گوش میدم، عنوان این فایل منو ترغیب کرد ک دوباره گوش بدم…

    استاد من با اینکه بارها این فایلو گوش داده بودم ،اما امروز با شنیدنش ی باگ خیلی بزرگ تو خودم پیدا کردم..خودم تعجب کردم از خودم

    من اصلاااا با خودم راحت نیستم،،اصلا خودمو تو هیچ موردی قبول ندارم،با اینکه زبونی میگم ک من خوبم من عالی ام من توانمندم من …اما از درون هیچکدوم قبول ندارم.

    اصلا دلیل خریدن محصولات مختلف شما اینه ک من فکر میکنم خیلی داغونم و میخام بهتر بشم..

    با اینکه حدود دوساله دارم رو خودم کار میکنم و میدونم ک بهتر شدم، از نظر آرامش و خلق پول از طریق علاقه م و موارد دیگه ،،اما اصلا اینا ب چشمم نمیاد ..و انگار من کلا هیچی نیستم..

    وقتی شما گفتی ک باید با خودت با اون چیزی ک هستی راحت باشی درهایی از آگاهی ب روی من باز شد و من فهمیدم ک من چ قبل از آشنایی با شما و چ الان ک حتی محصولاتم خریدم و کار کردم هنوز با خودم راحت نیستم..

    همینکه فهمیدم چ باگی دارم انگار آرامش گرفتم..انگار ی چیزی درونم گفت تو همینجوری ک هستی عالی هستی..همین اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن..تو حتی اگر روی خودتم کار نکنی خوبی..آروم باش..روی خودت کار کن ک بهتر بشی..ن اینکه الان خوب نیستی..خوبی اما هی بهتر شو..

    و واقعا ب مقدارخیلی خوبی خودم رو پذیرفتم ..هیچ‌فایلی انقدر ب من احساس خوب بودن نداد ک این قسمت این احساس رو ب من داد.البته جلسه اول دوره لیاقت هم این احساس رو بهم داد..اما این مهر تایید بود برای من..

    واقعا ممنونم از شما دو بزرگوار ک باعث رشد و پیشرفت ما شدین..بی نهایت ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      بهار گفته:
      مدت عضویت: 1686 روز

      سلام سلام، به به چه تغییری،عالی بود یعنی خدارو هزار مرتبه شکر با این سایت الهی که داریم،سپاسگزارم استاد بینظیرم سپاسگزارم خانم شایسته قشنگم.

      سلام مرضیه جان

      یه پیشنهاد دارم واست دوستِ هم فرکانسی من

      اگه اینستاگرام داری و منبع درامدت نیست و فقط واسه سرگرمی استفاده میکنی اروم اروم برای همیشه از زندگیت حذفش کن،بعد ارامش بیشترو تو زندگیت ببین عزیزم،من خودم خطرناکترین شبکه اجتماعی تو زندگیم اینستا بود،یه کاری با من کرده بود که مادرمم با مادرهای بقیه مقایسه میکردم چه برسه خودتو زندگیت،اونم مقایسه فیلم زندگیت با عکس زندگی بقیه،تازه به قول استاد اونم بهترین عکسشون نه همه چی تو هر شرایطی،تا جای که میتونی داشته ها و نعمتاتو ببین مثل تپش قلبت، تن سالمت،مثل یه لیوان واسه ابخوردنت،مثل یه مسواک ساده حتی، یا درون خوبت،یا نگاه مثبتت،حتی فقط یه دونه از انگشتای دستت ،یدونشو پنهان کن ببین چقدر بهش احتیاج داری هم از نظر زیبای هم برای کارهات.

      یه مدت برو تو غار تنهایت و فقط رو اموزشها یا دوره های که داری کار کن،دور باش از همه افراد حتی دوستای صمیمیت،حتی فامیل، و حتی مجازی باهاشون.

      من خودم اینو تجربه کردم یکسال اگاهانه کاملا دور شدم، خودمو پیدا کردم ،نمیدونی چقدر این تنهای به ادم کمک میکنه، و بعدش 3 سال هست مهاجرت داخلی کردیم، انقدر من تغییر کردم به لطف خداوند و اموزشهای ناب استادم که خداوند فقط شاهده که من با یک ماه پیشم هم تفاوت دارم چه برسه 3 سال پیشم،

      اینو من از کتاب خوندن استاد یاد گرفتم یه فایلی که گوش میدم حتی یک کلمه یا یک جمله که خیلی بهش احتیاج دارم و یا پاشنه اشیلم هست و مغزمو تکون میده مدتها روی همون موضوع کار میکنم تا بشه جز شخصیتم،که ایده های هم به قلب خودم الهام میشه و بیشتر باعث پیشرفتم میشه و هیچ وقت هم عجله ای برای گوش کردن ادامه ویس ندارم.

      عزیزم الهی همیشه موفق باشی

      در پناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    بنام خداوند جان و خرد

    سلام استاد و خدا قوت به خاطر تمام دوره ها و فایلهای بی نظیرتون

    این فایل نشانه ی امروز بودم و چه نشانه ی چه به موقع و جواب سوال امروزم

    امروز صبح هم که داشتم قرآن می‌خوندم با تفسیر النور که برای خودم ریختم

    استاد از وقتی گفتید قرآن را با تفکر و تأمل بخونید این کار را کردم و دارم میفهمم وای قرآن چقدر چیز داشت که من همینجوری ازش می‌گذشتم چقد نکته چقد حرف خدا برای ما زده وما همینجوری ازش می گذشتیم

    امروز هم یه سوال از خدا داشتم و هی دنبال جواب بود که خدا با یک آیه قشنگ جواب سوالم را داد ومن چقد ذوق کردم چقد دارم نشانه ها را میبینم

    و خدارا دارم میبینم که هی داره به من نشانه می‌فرسته زینب الان اینکار را بکن الان اینجا باش الان ….

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    استاد شما دستان خداوند برای من شدید و از شما متشکرم

    من باید فقط روی خودم و شناخت خودم زوم کنم و اینکه چه استعدادی دارم و در چه زمینه باید باشم و دیگران را هم با این بپذیرم که آنها هم باید متفاوت باشند متفاوت از هر لحاظ از نظر رفتاری و از نظر کاری و هر لحاظ دیگه

    و باید به خودم یاد بدم هر شخص را با همان ویژگی ها بپذیرم و خودم را با تمام ویژگی هایم دوست داشته باشم و نکات منفی ام را پیدا کنم و تغییر بدم و بشم عالی عالی

    و خودم را بشناسم و خودم را کنترل کنم .

    وقتی خودم را شناختم و پذیرفتم جهان هم منو میپذیره دیگران هم منو می‌پذیرند .

    عالی بود فایلتون استاد مثل همیشه

    برای شما بهترینها را از خداوند خواهانم

    خدایا شکرت شکرت شکرت بابت تمام نعمت‌هایی که به من دادی

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان عزبزم

    این فایل نشونه ای ازطرف پروردگارمتعال بود

    این که اقاتمام مشکلات ماناشی ازکمبوداعتمادبه نفسه

    وقتی کسی حرفش رورک میزنه وخودشوسرزنش نمیکنه بهدخاطرحرفی که زده چون باخودش درصلحه وخودشودوست داره وحالش خوبه برای همین هم افرادمقابلش بااون هماهنک واکی هستندولی اگه یکی بیادحرف جدی بزنه ورک بگه ولی بعدخودسوسرزنش کنه وعذاب وجدان بگیره ودنبال تاییددیگران باشه یعنی اعتمادبه نفس نداده

    وکسی که شک وتردیدتوحرفاش توزندگیش وکاراش داشته باشه جهان هم همون روبه خودش نشون میده

    بایدخودمونوباتمام نقاط قوت وضعفمون بپذیریم

    چون هیچ کس کامل نیست وقرارنیست که من توی همه چیزعالی وپرفکت باشم همه مااشتباه میکنبم

    خودمون رومقایسه نکنیم باخیلی ازالگوهاوتوانایی هاواستعدادهای خودمون روفراموش کنیم بریم دنبال چیزی که علاقه داریم ببینبم قلبمون بهمون چی میگه ونشانه هارودنبال کنیم ورهاوتسلیم باشیم واحساسمونوخوب نگه داریم

    ازخودمون سوال کنیم وخودمونوبهتربشناسیم وببینبم مابایدچکارکنیم اصلابرای چی اومدیم تواین دلایل شک وتردبدهاتصمیمات ورفتارهای خودمون روبدونیم وازخودمون سوال کنیم

    ازهرچی میترسیم بریم تودلش

    ازرک حرف زدن میترسیم بریم جلووبعدمیبینبم که چقدربه نفع ماتمام شده

    منتظربقیه نباشیم که بیان مساعل زندگی ماروحل کنندچون مامسعول زندگی خودمون هستیم نه دیگران

    ازدیگران کمک بخوایم ولی وابسطه نباشیم

    ازقدرت سوال درزمانی که حالمون خوبه وارامش داریم استفاده کنیم

    چون الهامات درزمان ارامش وحال خوب به ماگفته میشودوسوال کنیم ازخودمون حتی روی کاغذبنویسیم چون نوشتن معجزه میکنه وخداونددرقران به قلم قسم خورده

    عدالت خداوندیعنی اینکه هرکسی به انداره لیاقتش بهش ثروت ونعمت داده میشه پس بیایم ازخدازیادبخوایم واحساس لیاقت وارزشمندی خودمون روبالاببریم وبدونیم که بینهایت ثروت ونعمت درجهان وجودداره وباورفراوانی روتقویت کنیم

    یک داستان همین امشب برای من رخ دادوگفتم براتون تعریف کنم

    وقتی استادمیگه وقتی حالت خوبه وباخودت درصلحی لاجرم اتفاقات عالی برات رخ میده وحتی اتفاق به ظاهر بدبه نفع توتموم میشه

    من امشب تمام مدارکم روازهرچیزی که بگین روگم کرده بودم وخودم متوجه نشده بودم اومدم تواینستاودیدم یکی پیام داده بعدحسم گفت برونگاه کن من کلااینستاخیلی کم میرم نگاه میکنم وبیشترچندتاپیچ مربوط به کارم رودنبال مبکنم وکلابایداینستاروحذف کنم دیدم یکی بهم ویس داده که شمامدارک گم کردیداونم ساعت12شب پیام داده بودبعدگفتم مدارک چی بعدرفتم دیدم تمام مدارکم که توماشین بودنیست ارکارت ماشبن گرفته تامدارک دیگه بعدگفتم اره بعدگفت بیاادرس بهت میدم بیابگیررفتم وتمام مدارکموگرفتم وخداروسپاسگذاری کردم که یک فردی روکه بسیارانسان شریفی بودبه خدمت من دراورده که این مدارک روبه دست من برسونه(((بااین که هیچ شماره وادرسی تومدارک من نبودونمیدونم چطوربه من پیام داد)))

    پس این اگرمعجزه نیست پس چیه وقتی تواین مسیرباشی وحالت خوب باشه وروی باورات کارکنی هراتفاق به ظاهربدهم به نفع توتموم میشه

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    دیگه دارم کم کم متقاعد میشم که زمان خرید دوره احساس لیاقتم رسیده و با خریدش و عمل بهش زندگیم تغییر میکنه واقعا

    من در طول روز مثلا دارم روی شغلم کار میکنم یه هو من من میبینم داره حالم یه جوری میشه

    یا اینکه اشتیاق تو وجودم وی خوابه

    دلیلشو نمی دونستم ولی متوجه شدم

    من از بچگی عادت کردم به سرزنش خودم به تو سر خودم زدن به مقایسه خودم و در یک کلام دریغ ورزیدن تو عشق ورزیدن

    حالا این عشق ورزیدن به هر چی

    به خودم اطرافیانم جهانم

    و وقتی مثلا میام زندگی در بهشت میبینم یا سفر به دور امریکا یا میرم پیاده روی و اینا چون همش در حال تحسین و عشق دادن هستم حالم خوب میشه

    ما از بچگی ندونستیم عشق ورزیدن چیه

    حدااقل تو خونه ما هییییچ چیزی به اسم عشق ورزیدن وجود نداشت ….. و …

    چیزی که ندارم رو باید بسازم

    دلیل اینکه موفقیت سخت میشع

    اینه که نمیتونم خودمو دوست داشته باشم با هر آنچه هستم و کردم

    و طبیعتا فکر میکنم خدا هم منو دوست ندارم و قطع میشه ارتباطم با منبع و احساس عدم لیافت میاد سراغم

    چه مطالب ارزشمندی ! من نمی تونم کاری کنم همه از من خوششون بیاد من فقط میتونم با افرادی که هم فرکانسم هستن رابطه های خوبی تجربه کنم

    امروز یک مثال واقعی ازین جمله رو می خوام بنویسم

    من تو یه روستا هستم و خیلی از صبح ها زود پا میشم میرم پیاده روی و خیلی وقتا هم میدوم

    و‌خب دختر هستم و اینجا هم محیط بزرگی نیست ولی من اصلا واسم مهم نیست این چیزا که بخواد منو محدود یا کنترل کنه

    بابا مامانم همش با تمسخر بهم نگاه میکنن که میکن همسایه ها میگن دختره دیوانه هست و ….

    تو مشکل داری و یک عالمه تخریب و …

    خب اگر من تو سایت نبودم مطمئنم تحت تاثیر این حرف ها قرار میگرفتم و‌ازونجایی که انسان خوش باوری هستم به مرور می پذیرفتم که این کار زشتی هست و من چه دختر بدی هستم …

    ولی چون تحت آموزش هستم با خودم وی گفتم این کار بهم حس خوبی میده بهم احیستس اعتماد به نفس میده و ادامه میدادم هر چند اینکه حس بد رو از اطرافیانم میگرفتم و … بعضی وقتا احساس گناه و خجالت داشتم که چرا صبح ها میرم پیاده روی و کار زشتی میکنم ( چقد میتونه افکار نامناسب تاثیر گذار باشه که یه آدم یه کار سخت و مثبتش رو اینطوری بد ببینه )

    امروز که میدویدم دیدم حدود 20-30 تا دوچرخه سوار اومده بودن و همشون منو با صدای بلند تشویق کردن و اینکه هیچ وقت این مسیر دوچرخه سواری نمیومد

    وقتی تحسینم کردن من یه حس جدیدی بهم دست داد کخ تا حالا تجربه اش نکرده بودم و …

    خب اونا هم فرکانس من بودن و واسشون کار من تحسین برانکیز بود

    و پدر مادرم که 24 ساعت در حال غیبت و غر زدن هستن کار من واسشون کار زشتی هست !! و من نمی تونم واقعا به شکلی باشم که مورد تایید همگان باشم

    و این تو اعماق مغزم هست که باید مورد تایید باشم

    چون وقتی صبح پا میشم میرم بیرون با حس خوب نمیرم

    اون حس بده هست

    در حالی که من دارم کار مفیدی میکنم اونی که تو رخت خوابش ولو میشه سرش هم تو گوشیش اول صبحی کارش غلطه

    و اینکه استاد گفت باید ویژگی ها نقاط ضعف و قوت خودم رو بپذیرم و انتظار کمال نداشته باشم و استاندارد سازی نکنم

    و این رو برای آدم های دیگه هم داشته باشم

    این موضوع هم خیلی واسمون وجود داره که خانواده ما همش بچه ها رو مقایسه میکنن همش از بچه ها می خوان که به یه دستاورد بزرگ برسن تا چشم بقیه رو‌کور کنن و یا نرسیدن های خودشون جبران شه و این فشار به شدت رو من هست

    و این کاملا اشتباست

    اینکه یکی موفق میشه من ناخودآگاه حس بدی بهم دست میده دلیلش همین احساس منفی هست که دریافت کردم از پدر و مادر

    من همیشه با خودم فکر میکنم اگر بچه داشته باشم و تو زندگیش به مشکل برخورد من باید خودم رو مسئول بدونم نگم بهش چرا اینطوری هستی و فلان ! چون خنده داره چون خدا یه بچه بهت میده مثل لوح پاک میگه پرورش بده تربیت کن

    اونوقت اگر فرزند به مشکل بخوره مخصوصا تو سن و سال کم اون فرزند مقصر نیست ! چون بچه ها کاملا تاثیر پذیر هستن

    خدایا کمکم کن که خودم رو با عشق بپذیرم و حس خوب به خودم زندگیم گذشته ام آینده ام خانواده ام جهانم شغلم بیشتر شه

    همون حس قدردانی

    حس پذیرش

    حس تمرکز روی نکات مثبت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر امروز هدایت شدم به این فایل بینظیر،

    چقدر بدرد من میخورد، حتی چقدر بدردم خورد که‌کامنت خود نگار خانم را هم خوندم.

    چه نکته مهمی گفتید در مورد اینکه هر شخصی به خودی خود علایقی داره و اینکه هر کسی استعداد خاص خودشو داره، من باید سعی کنم خودم باشم و برم سمت کاری و راهی که دوسش دارم.

    اینکه با خودم راحت باشم و خودمو دوست داشته باشم.

    خودمو با دیگران مقایسه نکنم و نخوام الگو باشم از هر لحاظ و استاندارد نخواهم باشم.

    خودمو بپذیرم، با خودم راحت باشم، اگر حس میکنم جایی روی ویژگی هایی که دارم باید کار کنم، برم اون قسمت را درست کنم. ولی در کل با خودم راحت باشم.

    خیلی نکات عالی ای این فایل داشت، چه سخنان نگار خانم عزیز و سخنان عالی شما استاد عزیزم.

    خیلی عالی بود، خیلی عالی بود، خداروشکر نگار خانم که به راحتی بسته ها دیگه میخرید.

    وقتی نگار خانم در مورد دوره 12 قدم و فایلهای ثروت صحبت کرد یاد اون جمله استاد افتادم توی دوره 12 قدم که گفتید: شما وظیفه تون ثروتمند شدن هست.

    خداروشکر از روزی که اینو دارم به خودم میگم، خداوند هر روز داره شرایط را برام بهتر میکنه برای رسیدن به ثروت بیشتر و بزرگ شدن شخصیتم.

    استاد خیلی ازتون سپاسگزارم، عاشقتونم.

    این فایل مثل بقیه فایلها تون بینظیر بود و چقدر درسهای عالی ای درون این فایل بود. خداروشکر که خداوند مرا هدایت کرد به این فایل.

    دانش ها و آگاهی های این فایل بینهایت بیشتر از این کامنت من هست، خیلی عالی بود، این کالبد شکافی که نگار خانم انجام داده اند، این حرکتی که ایشون کردند و به این مکان رسیدند از لحاظ فرکانسی، خداروشکر، خدا بینهایت است و اینکه استاد شما و نگار خانم و خیلی از دوستان نتیجه هاشون را بیان می‌کنند این ها درسهایی بسیار داره واسم و راه را نشانم می‌دهد.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    Mr Milad گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان, الله مهربان

    سلام استاد و دوستان عزیز, وقت بخیر

    این فایل بسیار عالی بود. دوست عزیزمون خیلی زیبا نتایجشون و تجاربشون رو بیان کردن بدون داستان سرایی و این تفاوت بین افرادیه که به معنای واقعی از آموزشها استفاده میکنن و نتیجه میگیرن و افرادی که توهم موفقیت دارن. ادامه فایل جذابتر شد از اونجایی که استاد در مورد عزت نفس صحبت کردن فکر کنم خودش یه مینی دوره عزت نفس بود.

    یک مفهوم جالبی رو دوستمون عنوان کردن که خالی از لطف نیست اینجام نوشته بشه ” مفهوم عدالت “. عدالت این نیست که به همه به یک اندازه برسه بلکه عدالت واقعی اینه که به افراد به اندازه لیاقتهاشون برسه! این بهترین تعبیری بود که از عدالت شنیده بودم.

    فقط یجایی که دوستمون عنوان کرد: ” من قبلا بخودم میگفتم من ارزشمندم چون تونستم فلان جایزه رو بگیرم یا فلان موفقیتو بدست بیارم اما من از درون و بدون اینا خودمو ارزشمند نمیدونستم.” یه ابهامی که برام پیش اومده اینه که یعنی اگه ما بخاطر موفقیت یا جایزه ای یا هر چیز مشابهی احساس خوب و ارزشمندی کنیم این احساس ارزشمندی واقعی نیست؟ خب مگه وقتی یکی به موفقیت میرسه به این معنا نیست که اون فرد به توانایی هاش و در دسترس بودن اهدافش بیش از پیش ایمان بیاره؟ آیا این نوع احساس خوب ؛ احساس ارزشمندی واقعی هست یا خیر؟ استاد عزیز اگه امکانش باشه تو یکی از فایلاتون در این مورد هم صحبت کنید ممنون از این فایل پربارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2115 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته گرامی

    و

    سلام به دوستای خوبم در این سایت الهی

    روز شماره تحول زندگی من فصل 7

    روز 185

    گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت

    بی قید و شرط

    نکات مهم این فایل یکی در صلح بودن با خودمون بود داشتن عزت نفس که بیشتر مطالب برمی‌گرده به دوره احساس لیاقت

    من دوره عزت نفس رو تهیه نکردم ولی دوره احساس لیاقت رو که بعد از این مصاحبه البته چند سال بعد ، توی سایت قرار گرفت رو خریدمش و گوش کردم که خیلی هم دوره بی‌نظیریه

    و متوجه شدم که بله ما باید با خودمون در صلح باشیم

    و استاد عزیز خیلی جزئی و موشکافانه و ریزبینانه در موردش صحبت کردن و مثال‌های بسیار زیادی هم زده شد توی اون دوره

    مثلاً من یک آدم بسیار حساس هستم واینو زیاد از اطرافیانم شنیدم خیلی سعی می‌کنم که از حساسیت‌هام کم بشه و انصافاً هم خوب کار کردم و کم شده ولی بازم جای کار داره

    یا مثلاً خیلی آدم مهربون و دلسوزی هستم و اینم کار میده دستم یه وقتایی و دوست دارم که بیشتر روی خودم کار بکنم تو این زمینه و با خودم بیشتر به صلح برسم.

    و مورد دوم هم بحث الگو و یا معلم بودن و تفاوت این دو و انقدر جالب و زیبا توضیح دادند که من ترجیح دادم عین جملاتی که ایشون گفتن رو اینجا برای خودم بنویسم

    افرادی هستند که یکسری چیزهارو رفتند یاد گرفتند،بعد میان اون هارو توضیح میدن،اصلا هم اشتباه نیست،اصلا هم کار بدی نیست،اصلا هم چیز ناپسندی نیست،خیلی هم خوبه،آدم میره یک علمی رو یاد میگیره و بعد میاد توضیح میده!اما این چیزی بود که من اصلا بهش علاقه ای نداشتم و ندارم و نخواهمم داشت!من چیو دوست داشتم؟من دوست داشتم رول مادل باشم،دوست داشتم که الگو باشم،دوست داشتم کسی باشم که آنچه که میگوید چیزی باشد که به آن عمل کرده است و از آن نتیجه گرفته است،آدمی باشه که نتایجش صحبت کند نه حرفاش!بخاطر همین به خودم سخت گرفتم،خیلی به خودم سخت گرفتم،خیلی جاها هم خیلی اذیت شدم سر اینکه میخواستم الگوی خوبی باشم،خیلی جاها خیلی به خودم فشار آوردم و بعضی موقع ها میگفتم اصلا چه غلطی کردم من،اصلا گور بابای همه چی،اصلا من هیچی نمیخوام،اصلا من نمیخوام الگو باشم،چرامن اینقدر باید به خودم فشار بیارم؟چرا باید انقدر مواظب تک تک رفتارام باشم،مواظب تک تک پروسه ی پیشرفتم باشم،یک جاهایی این فشار خیلی بهم میومد ولی باز به خودم میگفتم که یا نباید صحبت کنی،یا اگر میخوای برای دیگران صحبت کنی باید خودت تمام و کمال به اون ها عمل کرده باشی،انتخاب!این دیگه قربانی کردن یک سری چیزهاست،باید بهاشو بپردازی

    استاد شما تمام تلاشتون رو کردید تا فقط با نتیجه هایی که گرفتید با ما صحبت کنید الگو باشید نه صرفا یه معلم

    من خودم یه معلم بودم دقیقاً متوجه حرفاتون میشم خیلی از حرف‌هایی که ما سر کلاس به بچه‌ها می‌گفتیم اصلاً شاید خودمون هیچ وقت اجراشون نکرده باشیم.

    شما به این دلیل خیلی تاثیرگذار هستید که به همه حرف‌هایی که زدید عمل کردید به خودتون سخت گرفتید به همین دلیل ما می‌تونیم ادعا کنیم و بگیم اگر استاد تونسته با فعالیت فیزیکی کم ولی هوشمندانه کار کردن به درآمد بیشتر برسه پس ما هم میتونیم

    اگر استاد از اون شرایط مالی سخت تونسته با تغییر باورها به ثروت برسه ما هم میتونیم کافیه مثل استاد باور و عمل کنیم.

    استاد این حد الگو و باور پذیر شدنه که امکان پذیر میکنه رسیدن به خواسته ها رو

    این سخت گرفتن به خودتون ارزشش رو داشت

    واقعابه داشتن استادی چون شما افتخار میکنم

    افتخار می‌کنم که با شما هستم افتخار می‌کنم که روزی دو تا سه ساعت تو این سایت می‌چرخم و کامنت می‌خونم یا کامنت می‌نویسم

    البته اینایی که من می‌نویسم در حد حرف زدنه من خودم واقعاً نمی‌تونم تا این حد به حرف‌هایی که میگم عمل کنم ولی بازم خیلی از خودم راضیم خدا را شکر می‌کنم.

    خدایا شکرت که این چند روز تونستم کامنت بنویسم و این کامنت‌های روز شمار تحول زندگی من فصل 7 رو فعلاً به ترتیب نوشتم خدایا ازت ممنونم

    خدایا شکرت به خاطر این سایت و این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    بنام خدای مهربان و بخشنده،رب هدایتگرم ،خداوند روزی رسانم بی حسابم

    سلام ب همگی عزیزانم

    الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر حضورم توی این سایت الهی و هدایتم ب این مسیر زیبا

    چ نعمت بزرگیه کامنت نوشتن و ثبت نتایج هرچند کوچیک ولی بزرگ برای قوی تر کردن ایمانم ب مسیر

    اینکه قانون جواب میده خداوند خیلی سریع پاسخ میده

    چقد خوشبختم من ب محض اینکه از مسیر خارج میشم خداوند باز دعوتم میکنه ب سمت خودش و برگشت ب مسیر.

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    اتفاقات قشنگی داره برام میفته

    از وقتی ک باز تسلیم الله شدم و گفتم خدایا خودت هدایتم کن من هیچی نمی‌فهمم درحد درکم باهام حرف بزن هدایتم کن

    بهم بگو چیکار کنم؟

    چطور مسیر و ادامه بدم؟

    چطور از آگاهیا درعمل استفاده کنم؟

    خداوند ب اندازه ظرفم و باورم و قدرتی ک بهش میدم داره هدایتم میکنه

    یکی دوساعت پیش میخواستم کامنت بنویسم

    گفتم برم اول کامنتهای دوستان و بخونم تا بهتر درک کنم صحبت‌های استاد رو

    وقتی شروع کردم اولین کامنت مال هلنای عزیز بود ک کلی نتیجه گرفته بود خداروشکر کلی انرژی گرفتم

    و هدایت شدم ب پروفایل قشنگش

    ماشاالله بهش واقعا چقد عالی رو خودش کار کرده بود و چقددد نتیحه گرفته بود خداروشکر

    کلی انرژی گرفتم و ایمانم قوی ترشد

    و بعد دیدم ذهنم داره شروع میکنه ب پارازیت انداختن ک تو چی تو ج نتیحه ای گرفتی

    میخوایی چی بنویسی تو کامنتت اصن

    ک کلا منصرف شدم و بقیه کامنت هارو خوندم

    ی جا خود کامنت نگار عزیز گفته بود

    سال گذشته انقدر روی خودم کار کردم که بالاخره به یک نتیجه رسیدم این که من نباید جایگاهی که الان درش هستم را با جایگاه فعلی دیگران مقایسه کنم به این دلیل که نقطه شروع ما یکسان نیست آنها متفاوت هستند مسیر و بک گراند ما متفاوت بوده.

    دقیقا نقطه ی شروع ما یکی نیست

    بکگراند ما هم یکی نیست

    شرایط ما یکی نبوده

    و باورهای ما متفاوت بوده

    اصلا نباید خودمون و بابقیه قیاس کنیم

    پلی میشه ازشون الگو گرفت ک اگه نگار عزیز و هلنا جان تونستن ب این نتایج عالی برسن یعنی قانون جواب میده مسیرم درسته

    تنها کاری ک باید بکنم اینه ک تمرکزم و بزارم روی خودن و باورها و بهبود خودم

    اگه اونا تونستن ب این معنیه ک برای منم می‌شود ارررره میشه قانون جواب میده بخدااا 100٪جواب میده

    خودم ازش نتیجه گرفتم و این مسیر بازم نتیحه میده این روند بازم کاز میکنه

    چون داره هرروز جواب میده

    چن روز پیش هدایت شدم ب کامنت یکی از دوستان تو جلسه تکمیلی1 احساس لیاقت

    گفته بود هدایت شدم ب زیر زمین خونه مون ک ی سویت کامله برای خودش و شب هم اونجا تنها میخوابه

    و خییلی آرامشش بیشتر شده و بهتر داره روی خودش کار میکنه و هرروز داره رشد میکنه و..

    و بهتر میتونه ورودی هاشو کنترل کنه

    من بهش فک کردم و گفتم چقد خوبه آدم همچین خلوتگاه هی برای خودش داشته باشه و حس خوبی داشتم از این فکر

    ک ی ایده اومد برام ک چرا من نرم تو اتاق مهمان ک تو حیاط خونه مون هست ک جداست از خونه هم خالیه و هم بخاری داره و فرشه…

    میتونم باخیال راحت روی خودم کار کنم

    و هم دیگه صدای اخبار تو گوشم نیست

    و هم صدای سریالهای روزانه مادر پ نمیشنوم

    و هم روی دوره ی خیاطی با تمرکز بیشتری کار میکنم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    الان دوسه روزه با خیال راحت میریم توی غارحرای پراز سکوت و آرامشم و چقد بهتر شده حالم

    و مطمئنم خیییلی ب سرعت رشدم کمک میکنه

    ی اتفاق دیگه ک افتاد

    خونه ی ما روستاست و زمین کشاورزی داریم

    داداش کوچیکترم ک الان مهاجرت کرده تهران

    تقریبا امسال میشه 3سال موقعی ک بیکار بود کاه های گندممون رو گرفت برای فروش

    سال اول نزدیک 10 تومن فروخت

    سال دوم 30 تومن ک گرون شده بود

    و بار آخری ک کاه ها رو جمع کرد بارون رحمت الهی اینقد بارید ک کاه ارزون شد و داداشم گفت نمی‌فروشم چون خیلی انرژی گذاشته بود برای گرفتنشون

    خلاصه امسال سال سوم بود ک تقریبا کیسه های کاه بعضی هاشون پاره شده بودن بخاطر گرمای تابستون

    و داداشم اینجا نبود ک بفروشه

    برای همین همین جوری مونده بودن تو انبار

    ک ی روز من هدایت شدم و نگاشون کردم و گفتم حیفه اینا همین جور بمونن یعنی حسم گفت

    گفت بزن تو دیوار

    خودمم زیاد مطمئن نبودم ک عمل کنم بهش یان

    حسم گفت میخوایی میزان ایمانت ب خدا رو ببینی بزن تو دیوار

    ببین چقد ایمان داری و اینکه خدا چقد تواناییش و داره ک برات بفروشه

    کاری ک تاحالا من تو عمرم نکردم

    و پدر عزیزم هی میگفت هیششششکی نمیخوره

    مشتری کجاست

    هر کی خودش 1000 تا کیسه انبار کرده برای فروش

    ووو

    من زدم تو دیوار و ب پدر هم نگفتم خخخخخ

    خلاصه بعد 2 روز ی نفر پیام داد ک شماره تو بزار زنگ بزنم

    ب پدر گفتم اصلا قبول نکرد ک شماره شو بدم

    داداشم گفت من شرکتم اصلا وقت نمیکنم

    خودمم نمتونستم یا بهتر بگم جرات نمیکردم

    و البته شایدم حرف زدن باهاشون ودر شان خودم نمیدیدم یا شایدم بخاطر ترس از پدر بود

    چون خیلی حساسه

    خلاصه چن نفر پیام دادن ک بالاخره شماره پدر و دادم و وقتی سپردم ب خدا کار رو

    انگار دل پدر نرم شد و قبول کرد ک حرف بزنه باهاشون

    و قیمتی ک هم زده بودم تو آگهی جفتی 180

    ولی پدر چون باورش این بود ک کسی نمیخوره

    زود میومد رو 140،160

    ک چن نفر زنگ زدن و نیومدن آخری گفت 150میبرم ک گفت فردا میام و نیومد

    .ک گقتم خدایا چرا اینا فروش نمیره

    با خودم گفتم حتما قراره باقیمت بالاتر ببرنشون اینا هم ب پدر گفتم

    ک باز بعد دو روز دو نفر دیگه زنگ زد گ پدر دیگه رو قیمت 180 موند و نیومد پایین

    .ک خداروشکر امروز 30 تاشو فروختیم

    قراره بیان 30 تای دیگه ببرن

    اونم ب قیمتی ک من تو آگهی زدم

    و داداشم هم بعد از اولین واریزی ک خریدار براش فرستاد

    300 تومن هم ب من شیرینی داد

    و چقد ایمان من قوی تر شد ک غیر ممکن وجود نداره همه اش باوره

    وتمرین ستاره ی قطبی من هم تیک خورد خداروشکر

    و باز امشب ی نفر دیگه پیام داد برای بقیه اش

    ذهنم خیلی سعی کرد کریدیتش و بده ب خودم

    ولی من بارها ب خودم گفتم

    ک خدای من این کارو مرد

    مشتری فرستاد

    من هیچ توانی ندارم

    ن جسمم مال خودمه

    ن روحم

    و ن ایده هام

    همه چی مال اونه

    و بقیه رو هم ب راحتی میفروشه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت عاشقتمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مرضیه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    به نام خدا ی هدایتگر

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون وآرومم که مثل فرشته ها دور استادی با خودت همیشه در صلحی

    امروز برنامه من جهاد اکبر هس و

    وقتی وارد سایت شدم که جلسه 7 روانشناسی ثروت رو وارد کامنتش بشم با این موارد جدیدی که توی سایت قرار دادین روبرو شدم که باز هدایتی دیدم از جانب خدا

    چون این گفتگو ها برای من خیلی جالبه چون خودم خیلی دوست دارم با احساس عزت نفس واحساس لیاقت با استادم صحبت کنم واز نتایج بی نظیرم که خدابرام با قانون ثابتش رقم میزنه بگم

    خیلی خوشحال شدم وقتی صدای نگار عزیز رو میشنیدم که چه طور از آگاهی های دوره ها استفاده کرده وخودم رو هم میدیدم که خدا برام داره همین طور راه رو هموار میکنه نگار عزیز چقدر صادقانه گفتی برای جدی بودنت ومنم توهمین شرایط خودم رو دیده بودم واین حس زیبا رو مثل تو تجربه کردم نگار عزیز چقدر قوی هستی که تونستی درآمد 20 برابری خودت رو تجربه کنی وبه محض اینکه قانون سلامتی روی سایت اومدهخیلی راحت تهیه اش کردی

    نگار عزیز وقتی استاد با ما صحبت میکنه وصدهابار صداش رو گوش میکنیم باز به خودم میگفتم حالا استاد خیلی قوی هس واز اول اونطوری بوده که نمیپذیرفته که سختی ورنج کمبود رو حالا . … وحالا این طور و اون جور

    وقتی صدات رو شنیدم گکه با دوره عزت نفس چه طور خودت رو وارد تمرین آگهی بازرگانی کردی بهت افتخار کردم دختر

    این تحسین لایق توس وخیلی دوست دارم منم دوباره انجام بدم وتو دوره اا بهتر کامنت بزارم

    من برای احساس لیاقتم بیشتر وقت بزارم که تو هم تونستی از شنیدن صدای تو به وجد اومدم عزیزم که باعث افتخاری

    از خانم شایسه عزیزم که مثل فرشته ها همیشه پشت صحنه همه چیز رو هماهنگ میکنه ممنونم عزیزم

    مریم جون دوست دارم به مدارتون نزدیک تر ونزدیک تر بشم وبا شماها هم فرکانس باشم وتو مدار ثروت خدایی خودم بدرخشن وکنا افرادی مثل شما ها استاد عزیزم ومریم جون عزیزم وافرادی مثل نگار باشم وموفقیت اونها رو ببینم واز موفقیت هام واحساس لیاقتم بیشتر بگم ولیاقت های ورودیم رو هم بیان کنم

    یه باوری که در من هس این هس که خیلی هم مخفی و محکم هس اینه که اگه از موفقیت هابگی شاید دیگه اتفاق نیفته واین منو دچار تردید میکرد والان متوجه شدم گفتن موفقیت های دیگران باعث رشد دوستان عزیزی میشه که توی سایت هستن

    استاد از توضیحاتی دادید که بی قید وشرط خودمون رو دوست داشته باشیم دیگران رو هم دوست داشته باشیم بی قید وشرط یعنی من مرضیه خودم ر میپذیرفتم راحتتر وحتی اگه جدی بودم اما دیگران رو انکار میکردم وایراد میگرفتم که اونا که اینجورن و فلان

    همش ایرادهای ا‌ونا رو میدیدم حالا احساس سبکی بیشتری دارم که بله اونهارو هم بپذیر واز این دنیا بیشتر لذت ببر

    چون با این پذیرش دیگه ذهن ایراد گیر م خاموش تر میشه واحساس راحتی وسبکی میکنم

    جالبه که نگار برای ساعت کاری گفت که درآمد مون ربطی به ساعت کاری نداره وکارم رو باکیفیت بهتر انجام میدم واین روهم بیشتر بهش توجه کردم که درآمد هیچربطی به ساعت کاری نداره وعدالتاینه که هر کس به اندازه لیاقتی که خودش برای خودش میبینه ومیدونه بهش نعمت داده میشه واین باعث شد منم از خودم انتظاراتم باتر بره چون منم یک انسان هستم وده ملیون تومن عددی هس که منم میتونم خودم رو لایقش بدونم که به راحتی برای یه روز بخوامو هفته برای اون زیاده حتی ویه روز برای یه خواسته ده میلیونی که باعث رشدم هس برای دوره ای که اهرم رنج ولذت منه یه خواسته ساده باید باشه

    سپاسگزارم خداجون

    ممنونم استاد عزیزم ممنونم مریم جون

    ممنونم نگار عزیزمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت اسناد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    فایل پرمعنا عالی بود وپر از پیام برای من اولا اعتماد به نفس این دوست عزیزمون که خیلی راحت داشت از نتایجش میگفت ودر وهله اول من از این لحن صحبت کردنش ناراحت شدم احساس کردم خیلی رک داره حرف میزنه بعد از مصاحبه بهش تبریک گفتم وبسیار عالی بودند

    دوما استاد باور کنید من خیلی از اوقات رفتارهایم درست است ودوست ندارم کسی رو ازار بدم ودر زندگی شخصی ودوستانم مورد انتقاد قرار گرفته ام واین هم همان نکته ای بود که من خودم وعملکردم راقبول نداشتم ومیخواستم از دیگران الگو بگیرم وخودم نبودم

    وهی اونها رو تایید میکردم وخودم راسرزنش میکردم ولی الان با این مصاحبه به حس خوبی رسیدم

    استاد واقعا بدون سایت وشما ودوستان دیگه زندگی برام معنا نداره فقط دوست دارم هی تغییر کنم وبزرگتر بشم وخودم باشم ودیگه حرف جامعه رو نمیشناسم واینها تغییراتی بوده توی این یکسال حسش کردم

    نتایجم هم در حال بهتر شدن هستن خدایا شکرت

    همه چیز باور هستش ومن رو باورهایم کار میکنم وبعد اون باور من رو به حرکت وا میداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: