گفتگو با دوستان 56 | توانایی پول ساختن

به نام خدای معجزه ها

یادگار 159

سلام استاد قشنگم و سلام مریم ناز

و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

خدایا هزاران بار شکر که امروز به لطف الله فرصت بهم داده شد تا بیام این مکتب

این فایل رو چندین بار گوش دادم و واقعا برام خیلی تازگی داشت

چند مدت پیش یکی از دوستام که از شاگردای این مکتب هست بهم گفت وقتی دچار روزمرگی میشی چیکار میکنی؟

گفتم مریم روزمرگی یعنی چی؟

بعد کلی بهم توضیح داد

انصافا خیلی برام تازگی داشت

گفتم یعنی چی وقتی ادم به هدفش برسه سیر میشه؟

واقعا این داستان روزمرگی برای من تعریف نشده هست

و شاید چون من هنوز به همه هدف هام نرسیدم این حال وهوا رو درک نمیکنم

البته برای من تو هر برهه زمانی ی هدف جدید شکل میگیره

اصلا نمیزاره من نفس بکشم

ی وقتایی به خودم میگم بابا تو ی دختری

قرار نیس کل دنیا رو فتح کنی ی کم هم استپ کن ی کم هم اروم برو ی کم هم استراحت کن

ولی به قول استاد واقعا خیلی جاها از هزارتا مرد هم بیشتر دارم تلاش میکنم و مسئولیت میپذیرم

البته کلا فیزیک و ذهن من ی ذره نشستن براش سمه

کلا باید تکاپو داشته باشه

یادمه اولین بار که ماشین خریدم

با کلی تلاش و این در اون در ی پراید 111 خریدم و چون تماما با پول خودم بود وحشتناک لذت خاصی داشت اصلا نگاه ماشین که میکردم تمام وجودم پر از شوق بود

البته اون موقع من اصلا از قانون چیزی نمیدونستم

خب من ی ماشین داشتم

کارمند ی ارگان نظامی بودم که حقوق داشتم و تقریبا محله خوبی هم مستاجر بودم

و اون موقع شرایط من برای خیلی ها ارزو بود

چند ماهی گذشت و گفتم خب بسه لذت بردیم از این ماشین

من باید ماشینمو عوض کنم

منکه پول ندارم

با حقوق این شرکت هم که تا الان لطف کردن ما زنده موندیم خدایا هزاران بار شکرت

و با چند ماهی کلنجار رفتن بالاخره به صدتا نقشه از اونجا اومدم بیرون

شغلم عوض کردم

و اینجا دیدم یا خدااااا

این زندگیه نه اون شرایط

کی گفته من محله خوب مستاجرم ؟

محله بهترم هست؟

کی گفته ماشین خوب دارم؟

ماشین بهترم هست

کی گفته اون بخور نمیر شرایط خوبه

این حال و هوا شرایط خوبه نه اون چندرغاز

ماشینمو عوض کردم 206

خونمو عوض کردم

دفتر کار تو بهترین نقطه شهر گرفتم

دیگه مسافرت و لذتش هم چشیده بودم

طلا و لباس خوب و برند هم چشیده بودم

رفاه و ارامش و اسایش هم چشیده بودم

گفتم خب اینجا ته خط نیس

بسه این حال و هوا

بند کفشاتو محکم ببند که راه طولانی در پیش داریم

ماشین فروختم و ماشین خارجی گرفتم

دفتر کارم جابجا کردم

شرایط مالیمو استیبل کردم طوری که دوستم میگفت اگه ی روز بخوای از همسرت پول بگیری چه عددی برات جذابه؟

با کلی فکر و کلنجار رفتن گفتم من که نیاز مالی ندارم ولی اگه خودش 50 میلیون برام واریز کنه تقریبا میشه گفت بد نیست مبلغش البته هر چند که همین عدد هم برای من مث 5 میلیون میمونه

گفتم خدایا شکرت ببین چقدر رشد مالی داشتم که این عددها برام جذابیتی ندارن خدایا هزاران بار شکرت

و تا این لحظه که دارم کامنت مینویسم برای حتی همین چند روز ایندم که ماشینم بیاد شونصدتا هدف چیدم چه برسه ماه بعد و سال بعد

و خدا میدونه این شوق و این انگیزه و این تلاش رو من فقط مدیون این سایت الهی هستم

خدایا هزاران بار شکرت

استاد عزیزم ی دنیا سپاس گذارم

خدایا هزاران بار شکرت

خدایا هزاران بار شکرت

خدایا هزاران بار شکرت